پنجشنبه 14 خرداد 1383

درس هايی از جنگ عراق، م. راد

[email protected]

امروز دولتين آمريكا و انگليس رسما به سازمان ملل اطلاع دادند كه آنها آماده اند نيروهای خود را در زمان تعيين شده ای يعنی اواسط نيمه دوم سال2006 از عراق خارج كنند .
آمريكا باتفاق انگلستان روز پنجشنبه گذشته طرحی را به شورای امنيت سازمان ملل ارائه داده بود كه در آن درخواست شده است علاوه بر نقش سازمان ملل در تعيين حكومت آينده عراق نيروهای بين المللی نيز در عراق حضور يابند.

پيش از آن تمام تلاش آمريكا برای كشاندن و در گير كردن پيمان ناتو در جنگ عراق با شكست مواجه شده بودو همزمان آمريكا و انگلستان تلاش فراواتنی بكار بردند تا كشورهای عرب نظير مصر و اردن كه از هم پيمانان آمريكا در منطقه هستند تحت نام اتحاديه عرب وارد عراق شده تا آنها را در گير مسئله عراق كنند در واقع آنها را سپر بلای خود كنند تا از تلفات و خسارات خود بكاهند كه اين طرح نيز با شكست مواجه شد .

هزينه بسيار سنگين جنگ و خسارات مالی و جانی كه هروز بر ابعاد آن افزوده ميشود و عدم كار آيی بيش از پانزده هزار شركتهای آمريكائی و انگليسی كه تحت نام امنيت داخلی عراق تمامی شريان حياتی كشور را دردست گرفته اند و تا كنون با تمام سبعيت خود قادر به كنترل كشور نشده و حتی نتوانسته اند توليد و صادرات نفت را بيك مليون بشكه در روز برسانند بسياری از دست اندكاران سياسی ، نظامی و اقتصادی را برآن داشته است تا درمورد طرح تهاجمی دولت آمريكا وانگلستان تجديد نظر كنند و تئوری حمله پيش گيرانه را مورد سئوال قرار دهند .

پيش از ارائه طرح آمريكا و انگليس به شورای امنيت آقای كری نامزد حزب دمكرات آمريكا طی سخنانی بسيار تعيين كننده در سياتل اعلام كرد كه آمريكا بايد برای يك بار و هميشه خود را از وابستگی به نفت خاورميانه خلاص كند كری در واقع به مغز مطلب زد و دست جناح نئو محافظه كاران را برای كنترل منابع نفتی خاورميانه بهر قيمت را افشا كرد اين موضع گيری در واقع حاصل درگيريهای طولانی مدت در داخل شورای امنيت ملی آمريكا و اقتصاد دانان و سياست ريزان آن كشور بود كه پس از بررسی تز خلاصی از وابستگی به نفت خاورميانه توسط كری علنی شد تا انعكاس آن در آمريكا و جهان مورد بر رسی قرار گيرد.

چرا آمريكا دست بعقب نشينی زد؟

همزمان با روی كار آمدن جناح بو ش، چينی و رامزفلد كه متعلق به جناح نئو محافظه كاران راست و مذهبی آمريكا هستند آمريكا با تبليغات فراوان برای پائين آوردن قيمت نفت فشار زيادی به كشورهای توليد كننده نفت از جمله سازمان اوپك ( اتحاديه كشورهای صادر كننده نفت شامل يازده كشور از جمله ايران ) وارد آورد تا توليد خود راافزايش داده و قيمت آنرا كاهش دهند و اين در شرايطی بود كه اوضاع اقتصادی كشورهای غربی و ژاپن چندان مساعد نبود و آنها از رشد اقتصادی بر خوردار نبودند و اگر هم بودند بسيار پائين تا حد نيم درصد و در اين كشورها بيكاری و ورشكستگی شركتها بيداد ميكرد .

آمريكا از موقعيت بدست آمده استفاده كرد و علا وه بر پايين آوردن بهره بانكی كه منجر به پائين آمدن ارزش دلار شد كوشش كرد صادرات خود را افزايش دهد و از طرف ديگر مقادير زيادی نفت ارزان بخرد و آنرا برای روز مبادا ذخيره كند كه حالا معلوم شده است منظور از آن همين روزهای سخت است كه گريبان آمريكا و هم پيمانان آنرا گرفته است آمريكا با بالا رفتن قيمت نفت به بشكه ایبيش از 41 دلار مجبور شد بيش از هفتاد مليون تن نفت از ذخيره نفتی خودرا آزاد و وارد بازار كند.

تدارك برای اشغال عراق برای وادار كردن كشورهای غربی و ژاپن به شركت در جنگ در واقع تحت سياست فوق تدارك ديده شد چون وضعيت هم پيمانان آمريكا بخصوص آلمان و ژاپن با توجه بآنكه ببازار آمريكا شديدا وابسته بودند.
اين سياست ميتوانست آنها را در موضع بدی قرار دهد در واقع آمريكائيها با محاسبات خود با يك تير چند نشان زدند از جمله آن با پايين آوردن ارزش دلارو بهره بانكی و بالا رفتن قيمت كالا های كشورهای اروپائی و ژاپن توانستند خريداران اين توليدات را در آمريكا بحد اقل بر ساند بدين ترتيب برای شروع جنگ و كنترل منابع نفتی خاورميانه كه يكی از روياهای ديرنه آمريكا در صد سال گذشته بوده شرايط مساعد را بوجود آورد.

آمريكائيها يك معضل بزرگ ديگری نيز دارند و داشتند وآنهم اقتصاد نظامی آن كشور است كه مليونها آمريكائی را بخود مشغول كرده است و جناحهای مختلف امريكا نميتوانند خود را از سودهای فراوان آن خلاص كنند و اين سيستم نظامی تنها موقعی ميتواند عمل كند كه بحرانی در جهان بهر ترتيب بوجود آيد شما تصور كنيد كه آمريكا پس از انتخاب جناب بو ش دشمنی ببزرگی سازمان زپرتی القاعده پيدا كرده است كه تمام بنيه اقتصادی و نظامی خود را تحت نام آن برای پيشبرد سياستهای اقتصادی و نظامی و سياسی بپيش ميبرد براستی كه عجيب است سران آمريكا همه مردم دنيا را همانند خود احمق و ابله تصور ميكنند.

تجاوز به افغانستان كه در ابتدا مورد پشتيبانی كشورهای غربی و ژاپن قرار گرفته بود و آنها تصور كرده بودند كه با ابعاد بمبارانهای و آتش انبوه خود باندازه كافی زهر چشم از كشورها و مردم دنيا گرفته اند و تا حدودی نيز با آمريكا باج داده اند تا با آنها مهربان تر رفتار كندو از طرفی به جمهوری خلق چين و روسيه نيز هشدار داده باشند با آمريكا همكاری كردند.
ولی با تدارك و شروع جنگ در عراق كشورهای هم پيمان متوجه شدند كه اين ديو را سيری نيست و اگر در عراق موفق شود سراغ همپيمانان سابق خود نيز خواهد رفت .
اروپائی ها كه بيش از چهارصد سال در جنگ و كشتار و ويرانی بودند و فقط در دوجنگ جهانی بيش از صد مليون انسان را نابود كردند و اقتصاد جهان را صدها سال بعقب بر گرداند بسرعت خود را جمع و جور كردند و بنای مخالفت را گذاشتند و تمام ترفندهای آنها برای سهيم شدن در خوان يغمای غارت و چپاول نفت و بازار منطقه خاورميانه راه بجائی نبرد و آمريكا سرمت از قدرت نظامی و اقتصادی خود همانند ديوی كه سيرائی ندارد به يكه تازی ادامه داد و رسما اعلام كرده بود كه قيمت نفت را بعدا آمريكا تعيين خواهد كرد و تازه برای همه خط و نشان ميكشيد كه يا با ما و يا دشمن ما.

آمريكا با تمام يد و بيضاء خود از خارج از جو زمين گرفته تا دريا و آسمان و كشورهای همسايه با بيش از سيصدو پنجاه هزار نيروبعراق حمله كرد و حتی از اورانيوم ضعيف شده نيز نگذشت و بمبهای ده تنی كه قدرت تخريبی آن معادل يك بمب اتمی است نيز بهره گرفت در همان روزهای اول بسياری از نئو محافظه كاران و طرفداران كوچك و بزرگ آمريكا در جهان كه از طيفهای مختلفی تشكيل شده بودند از جمله بعضی از سازمانهای چپ ايرانی نيز محو قدرت نظامی آمريكا شدند و شعار بردن آزادی و دمكراسی نوع آمريكائی به كشورها را از طريق حمله نظامی و سرنگونی دولتها و اشغال نظامی را تنها راه نجات بشريت ناميدند و ادعا كردند كه دولت عراق ظرف دوهفته سرنگون شده است و ديگر كار همه رژيمها حتی جمهوری اسلامی نيز تمام است و صد البته خوشحال و خندان و سرمست از باده نوشی به خواب خوش فرو رفتند و گويی در بهشت برين و با هوريان چهارده ساله سر در گريبانند.

اما ديری نگذشت كه اوضاع عوض شد و مبارزه ادامه پيدا كرد و نه يك روز دو روز و صد روز بلكه بيش از هيجده ماه آنوقت نيروهای متجاوز همه مبارزان را نيروهای خارجی ناميدند كه همگی متعلق به سازمان زپرتی القاعده هستند و خودی های ما نيز كاسه داغ تر از آش مدعی شدند كه نيروهای مبارز جريانات ارتجاعی مذهبی هستند كه در مقابل نيروهای آمريكا مقاومت ميكنند.
ووقتی مشخص شد كه اكثريت قريب باتفاق خلقهای عراق برعليه تجاوز ميجنگند و حتی تمامی نيروهای مترقی جهان از مقاومت آنها پشتيبانی ميكنند دنبال تئوريهای توجيح كننده تجاوز گشتند آنها حتی تا بامروز همانند آمريكا نفهميدند كه مبارزه دارای اشكال مختلف است و مبارزه برای استقلال ملی بر عليه متجاوز يكی از حادترين و پيچيده ترين مبارزه جهانی است و نيروی انقلابی و ضد انقلابی نميشناسد هر آن كس كه با متجاوز ميجنگد يك فرد ملی است كه برای استقلال كشورش از اشغال نظامی مبارزه ميكند و اگر نيروهای انقلابی نيز در صدد گرفتن قدرت سياسی هستند اين گوی واين ميدان.

طبيعی است مبارزه ای با اين شدت و حدت هركسی پيزی وارد شدن بآن را ندارد و از طرفی نميتوان ببهانه های واهی و قلابی از وارد شدن در مبحث تجاوز و مقاومت طفره رفت و ناز را بغمزه در كرد در اين جنگ نابرابر و تجاوزكارانه تنها و تنها توده های عراق بودند كه مقاومت كردند و قربانی دادند و آن بخشی از نيروهائی كه هنوز به قدرت آمريكا پر بها داده و برای آن حساب باز كرده اند هنوز درنيافته اند كه دوران تجاوز و اشغال تحت هر نامی و تحت هر عنوانی برای هميشه سپری شده است.

مقاومت عراق بخوبی نشان داد كه تنها و تنها با مقاومت توده ای ميشود هر غول بی شاخ و دمی را بزانو در آورد اين را ما از سالهای 1960 باين طرف تجربه كرده ايم آمريكای امروز از نظر قدرت نظامی و ابزار جنگی وپشتيبانی كشورهای متحد خود و از همه مهمتر از نظر اقتصادی و جنگ روانی هزاران با قوی تر از جنگ در جنوب شرقی آسيا بود و حتی توانسته بود عراق را از همه طرف محاصره كند.

اتحاد شوروی نيز در اوج قدرت نظامی به تجاوز به افغانستان دست زد و با آن خفت و خواری مجبور شد شكست را بپذيرد و از كشور خارج شود مقوله چه كسی بايد مقاومت كند و يا چه كسی بايد رهبری را داشته باشد تنها بستگی به نيروهای در گير درجنگ و شركت فعال در پروسه مبارزه دارد كه خود مبحث ديگری است و در مقاله آينده بآن اشاره خواهم كرد ولی در خارج گود ايستادن و همزمان به همه طرف حمله كردن و بصورت خجول از آمريكا و همپيمانان آن دفاع كردن نشان از همان تفكرات احمقانه آمريكائی ها دارد.

اين نوع دفاع را ما در جنگ كامبوج و افغانستان ديديم كه اگر چه بحث شديدی در درون سيستم پوسيده شوروی بعداز سالهای 1970 وجود داشت طرفداران آنها در جهان بخصوص ايرانی آنها كه امروزه سنگ آمريكا و خيلی خجالت زده از سوسيال دمكراسی غرب بعنوان تنها آلترناتيو دفاع ميكنند و همچنان از سياستهای تجاوزكارانه شوروی دفاع ميكردند و جالب اينكه هردو حزب كمونيست روسيه فعلی تجاوز آمريكا و همپيمانان آنرا بعراق شديدا محكوم كرده و نقش برجسته ای در دفاع ازمقاومت عراق بعهده گرفتند و تاثير قابل ملاحظه ای در اروپای شرقی و از طريق دولت روسيه در سطح جهانی بجا گذاشتند و آنوقت نگاه كنيد بچند نفر باصطلاح عضو حزب كمونيست عراق كه بچه روز سياهی نشسته اند و عنقريب و شايد تا حالا بار و بنديل خود را جمع كرده و دوباره از عراق كوچ كرده اند.

آمريكائی ها به توان مبارزاتی و استراتژی و تاكتيك جنگی عراقی ها كم بها داده بودند تصور آنها همانند آدمهای قلدر كه تصور ميكنند تنها نيروی بازو كافی است و آتش انبوه كار را يكسره خواهد كرد با تمام قدرت كه تاريخ جنگها تا بامروز سراغ ندارد وارد جنگ با تنها شايد بيست و پنج مليون عراقی شدند آنها در روزهای اول همه مرتجعين وابسته را بشدت وحشت زده كردند ولی مردم عراق را نه
ما در ايران مثلی داريم كه ميگويد آدم زروگو كله خر است و اين مصداق تمام عيار در مورد آمريكاست.
و امروز پس از شكست قطعی و راه گريز از عراق همين مقاومت باعث شده است كه وابستگان ديروزدر منطقه در خواست های عجيب و غريبی از كشورهای غربی بكنندو انتظارات خود را چند برابر بكنند چه آنها هم بخوبی دريافته اند كه آنقدرها هم كه آنها تصور كرده بودن آمريكا قدرتمند نيست و تازه در چه جنگی تابحال آمريكا پيروز شده است كه اين آخری آن باشد.

در اين جنگ آمريكا ماهيانه بيش از شش مليارد دلار هزينه كرده است تازه اين فقط هزينه جنگ در عراق است خسارت وارده به اقتصاد جهان بيش از چها هزار مليارددلار شده است كه كسری موازنه كشورهای مختلف و عدم رشد اقتصادی در كشورهای غربی و نداشتن بازار برای فروش محصولات خود تنها بخشی از عوارض اين جنگ است .

تئوری هر چند سال جنگ برای اقتصاد جهانی ضروريست كه از طرف راست های كشورهای غربی در رسانه ها و در بين مردم بخصوص در آلمان و فرانسه و انگليس و آمريكا بلغور ميشود در جنگ عراق پوشالی از آب در آمد و با شكست آمريكا غرب مجبور شده است بيش از آنچه بدست می آورد به كشورهای ديگر امتياز بدهد.

غربيها بيش از صد سال است كه برای همكاری با كشورهای جهان سوم مدام ببهانه های مختلف از همكاری اقتصادی سر باز ميزنند ولی در بدهكار كردن اين كشورها و تلاشی اقتصاد ملی آنها از هيچ ترفندی فروگزار نكرده و نميكنند و تنها در سال گذشته بود كه در كون كون مكزيك برای اولين بار كشورهای جهان سوم درمقابل بانك جهانی كه كشورهای غربی خود را پشت آن مخفی كرده بودندايستادگی كرده و با پيشنهاد حذف سوبسيد دولتی محصولات كشاورزی كشورهای غربی را دادند تا امكان رقابت بين كشورهای جهان سوم و كشورهای غربی در رابطه با محصولات كشاورزی بوجود آيد كه آنهم بشدت از طرف كشورهای غربی رد شد و نتيجه آنكه اين كنفرانس با شكست مواجه شد.

پس از اين كنفرانس بازار آزاد تجاری جنوب شرقی آسيا بابتكار جمهوری خلق چين و بازار تجاریآمريكای لاتين بابتكار برزيل و ونزوئلا و بازار تجای آزاد كشورهای افريقائی بابتكار زيمبابوه و آفريقای جنوبی متولد شدند و ابتكار عمل را از كشورهای غربی گرفتند اين كشورها در رابطه با روابط تجاری با همديگر هيچ محدوديتی ايجاد نكرده بلكه در تمام زمينه های اقتصادی ، تكنيكی ، فرهنگی و سياسی به همكاری ادامه ميدهند.
حتی چندی پيش كشورهای جهان سوم از جمله ونزوئلا ، زامبيا ، زيمبابوه ، ناميبيا ، كامبوج وبسياری از كشورهای جهان سوم از جمهوری خلق چين و هندوستان و آفريقای جنوبی و برزيل در خواست كرده اند تا يك اتحاد همه جانبه بين خود ايجاد كرده و عملا دفاع از كشورهای جهان سوم را بعهده گرفته تا بدين ترتيب كشورهای غربی را وادار به همكاری اقتصادی همه جانبه بكنند بدون آنكه آنها بتوانند با استفاده از القاب حقوق بشر ، آزادی ، حكومتهای دمكرات وووكه نمونه های آنرا در جنگ عراق و فلسطين ميبينيم را بهانه قرا داده و از پيشرفت تكنيكی و اقتصادی كشورهای جهان سوم جلوگيری كنند.
لازم بياد آوريست كه تنها كشور جمهوری خلق چين است كه بدون هيچ پيش شرطی همكاریهمه جانبه با كشورهای جهان سوم را ادامه ميدهد اين همه تنها و تنها در شرايطی بوجود آمد كه نيروهای مقاومت در عراق و فلسطين هزينه كمر شكنی را به آمريكا و اسرائيل وارد آوردندو تمام تاكتيك آنها را در رابطه با كنترل
و غارت نفت برای سروسامان دادن به اوضاع اقتصادی خود را نقش بر آب كردند.

اوضاع منطقه خاورميانه و جنگ عراق موازنه نيروها را جهان بهم زده است دوسوم منابع انرژی جهان در اين منطقه ذخيره شده است كه در مقالات قبلی بآنها اشاره كرده بودم برطبق آمار سازمان ملل از يك تريليون بشكه نفت موجود در جهان 75 % آن متعلق به كشورهای خاورميانه است ( ذخاير نفتی بترتيب عربستان سعودی 261، عراق 112 ، امارات متحده عربی 97 ، كويت 96 ، ايران 89 ، قطر 15 ، و عمان 5 مليارد بشكه ) با توجه به ذخيره نفتی آمريكا كه تنها در حدود 22 مليارد بشكه است فقط اين ارقام را ضربدر چهل دلار بكنيد آنوقت ميشود تصور كرد كه چرا آمريكا در صدد كنترل منابع نفتی اين منطقه بر آمده است.

آمريكائی ها در مجموع در حدور 28% در آمد ناخالص جهان را بخود اختصا ص داده اند كه طیامسال با پيوستن كشورهای اروپای شرقی به بازار مشترك اروپا موازنه در آمد ناخالص اروپا نزديك بآمريكا شده در نتيجه برای آمريكا آسان نبود كه بتنهائی اين منابع عظيم را كنترل كند منابع ذخيره نفتی اروپا ( نروژدر حدود 10 و انگلستان در حدود 5 ) ميليارد بشكه است كه كافی برای بازار اروپا نيست در نتيجه اروپا از نظر تامين امنيت انرژی در وضعيت كاملا متزلزلی قرار دارد و اگر هم بخواهد نميتواند افسار خود را بدست آمريكا بسپارد جلسه اخير در بن در رابطه با انرژی جانشين اين موضوع را روشن كرده است بنابراين تا سی سال آينده تامين انرژی اروپا از طريق نفت خاورميانه اجتناب ناپذير است مضافا باينكه تامين انرژی جانشين احتياج به سرمايه گذاری كلان و زمان احتياج دارد و علاوه بر آن زير ساخت اقتصادی غرب امكان استفاده از ساير انرژی ها را حتی در صورت عملی بودن نميدهد.
بدين ترتيب مخالفت اروپا با آمريكا در منطقه خاورميانه به يك جنگ اساسی تبديل شده است تلاش انگلستان برای قانع كردن اروپا به پذيرش هژمونی آمريكا بر منابع انرژیجهانی راه بجائی نبرده است .
همين وضعيت در مور ژاپن نيز صادق است با پيوستن كشورهای اروپای شرقی به بازار اروپا مقام ژاپن از دومين قدرت اقتصادی دنيا به سومين نزول كرده است بخصوص اينكه ژاپن شانس ايجاد اتحاديه جنوب شرقی آسيا را ندارد تقريبا هيچ كشور جنوب شرقی آسيا بخاطر سابقه جنايات آن كشور حاظر نيست با ژاپن اتحاديه درست كند تلاش دولت ژاپن در اين زمينه راه بجائی نبرده است و بازار ژاپن بطور مطلق به بازار آمريكا وابسته است و منابع خام وارداتی نيز به نفت و جنوب شرقی آسيا ولی ژاپن هنوز يك شانس دارد همكاری بدون قيد وشرط اقتصادی با كشورهای جنوب شرقی آسياو ابراز ندامت از جنايات گذشته .

ژاپن كه همانند اروپا توهم نسبت به آمريكا داشت با شكست تدريجی آمريكا در عراق كنترل خود را از دست داده است و سراسيمه به بازار چين روی آورده است اخيرا نخست وزير اين كشوربه پيونگ يانگ رفت وبا رهبران كره شمالی بمذاكره پرداخت و قرار شده است روابط دوطرف بحالت عادی باز گردد روابطی كه با وجود تلاش پنجاه ساله كره شمالی راه بجائی نبرده بود.
كره شمالی در رابطه با آمريكا و ژاپن هرگز توهم بخود راه نداد وهميشه آماده نبرد با آمريكا بوده است اين كشور سرشت امپرياليسم را تجاوز ، جنايت و اشغال ميداند و هرگز اين تصور را بخود راه نداده است كه آمريكا و ژاپن آزادانه و داوطلبانه از سياستهای خود دست خواهند كشيد ضربه مهلك آمريكا در عراق هم پيمان آن يعنی ژاپن را بيش از خود آمريكا ترسانده است چرا كه ژاپن هيچ آينده ای جز همكاری با كشورهای جنوب شرقی آسيا ندارد.
اتحاد كره جنوبی و شمالی امريست اجتناب ناپذبر تقريبا اكثريت قريب باتفاق مردم كره خواهان اتحاد هستند و در صورت عملی شدن كه كره شمالی راه حل يك كشور با دوسيستم را پيشنهاد كرده است قدرت تازه ای پا بعرصه جهانی خواهد گذاشت كه همتراز ژاپن خواهد بود مبارزات مردم عراق و خاورميانه اين اتحاد را سرعت بيشتری داده است بنظر نميرسد كه آمريكا ريسك تجاوز ديگری را بكله خود راه دهد .

اخيرا سروصدایزيادی در رابطه با پيشرفت بيسابقه اقتصادی چين از طرف امنيت ملی آمريكا و رسانه های غربی براه افتاده است و آنها مدعی شده اند كه چين بزودی بزرگترين مصرف كنند انرژی جهان خواهد شد برای اولين بار در تاريخ اقتصادی جهان جمهوری خلق چين با توليد بيش از ظرفيت در كشور مواجه شده است در واقع واحد های توليدی كشور بيش از توان خود توليد ميكنند و در نتيجه به انرژی فراوانی احتياج دارند ولی منابع انرژی چين نيز بسيار بزرگ است ومنابع شناخته شده ان در حدود 240 ميليارد بشكه است و چون چين كشور بزرگی است و همسايگان نيز دارای منابع انرژی هستند روابط دوجانيه همكاری اقتصاد اين امكان را داده است تا با روسيه و مغولستان و قرقيزستان و تركمنستان قرا دادهای نفتیامضاء كند ولی در مجموع چين هرساله مصرف انرژی خود را بين چهار تا پنج در صد افزايش داده است ولیاين افزايش در مقايسه با كشورهای غربی وارد كننده نفت بسيار اندك است .
علت اين تبليغات آن است تا عربستان سعودی و امارات متحده عربی واداركنند تا توليد خود را افزايش دهند كه اخيرا وزير نفت عربستان آقای صيف آل نصيری اعلام كرد اين كشور بر توليد خود تا دومليون بشكه در روز خواهد افزود عربستان سعودی در بسياری از بورسهای جهانی سرمايه گزاری كرده است كه بخش بزرگی از آنها در رابطه با توليدات صنعتی قرار دارند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دوم اينكه بحران خاورميانه بسرعت در حال افزايش است و احتمال خرابكاریگسترده در تاسياسات نفتی ميرود در نتيجه غربیها در صددند هرچه بيشتر نفت وارد كنند و ذخيره نمايند وال استريت جورنال احتمال ميدهد كه قيمت نفت هر بشكه حتیپنج تا ده دلار افزايش پيدا كند كه البته اين ميتواند خسارت جبران ناپذيری به اقتصاد اروپا و ژاپن بزند.
تحليل گران اقتصادیمرز بالا ترين قيمت برای نفت را تا بشكه ای پنجاه دلار در شرايط ويژه بحرانی قابل تحمل ميدانند اشاره باين مسئله ضروريست كه در كشورهای اروپائی بين 68% تا 74% ماليات بر مصرف سوخت تعلق ميگيرد كه به حساب دولتهای مربوطه در غرب سرازير ميشود تعدادی از كشورهایعضو اوپك پيشنهاد كرده اند كه اين دولتها بايد ماليات بر سوخت را كاهش دهند نه اينكه فشار آورند كشورهای توليد كننده نفت قيمت آنرا كاهش دهند.

برخلاف تبليغات در سالها و روزهای اخير مصرف نفت در بازار جهانی بخصوص در غرب و ژاپن افزايش پيدا نكرده برای اينكه اين كشورها طی سالهای اخير توليدات كمتری داشته و حتی رشد اقتصادی نداشته اند و همزمان از انرژيهای جانشين نيز استفاده كرده اند و در آمريكا نيز اتومبيل های بزرگ جای خود را به اتومبيل های كوچك تر داده اند كه مصرف كمتری دارند در نتيجه يك تعادل بين مصرف و درخواست بطور خودكار در بازار جهانی بوجود آمده است .

شركتهایآمريكائی از اوايل سال 2003 بيش از بيست درصد خريد نفت خود را افزايش داده و آنرا ذخيره كرده اند تا بعدا بقيمت بيشتر آنرا در بازار بفروشندفقط در دو هفته گذشته با اين تبليغات اين شركتها بيش از بيست درصد سود برده اند.

تمامی شركتهای تصفيه و پالايشگاه های جهان دراختيار شركتهایغربی قرار دارند در نتيجه بخوبی ميشود در يافت كه چه كشورهايی از افزايش نفت بهره برده اند اگر قيمت نفت چهل دلار باقی بماند برایهر بشكه شركتهای تصفيه كننده و پالايشگاه ها بيش از هفت دلار در بشكه سود خواهند برد.
اينهمه نتيجه محاسبات غلط برنامه ريزان آمريكائی برای شروع جنگ در عراق بوده است كه منجر به يك رقابت افسار گسيخه بين آنها شده و تضادهای جهانی را به منطقه خاورميانه كشانده است و تا پيروزی يك طرف بر طرف ديگر همچنان ادامه خواهد يافت ولیاينبار طرفين درگير تنها قدرتهای بزرگ نيستند بلكه يك سر تعيين كننده توده های منطقه هستند كه تا حالا اوضاع را بنفع خود پيش برده اند
سپردن مباحثات پيچيده عراق توسط انگلستان و آمريكا بسازمان ملل بمعنی پايان كار نيست چرا كه از همين الآن كشورهای مختلف با توجه بمنافع خود برای مهار آمريكا برنامه هائی تدارك ديده اند اتفاقا سازمان ملل در سال 1948 بهمين دليل بوجود آمد تا جلو تجاوز و اشغال كشورهای بزرگ بر عليه كشورهای كوچك را بگيردكه البته آمريكا هرگز مقررات سازمان ملل راتا بامروز رعايت نكرده و نپذيرفته است
اين در واقع آغاز كار است برای قدرت بزرگی مثل آمريكا كه بيش ار صد سال است با قلدریو تجاوز به بقاء خود ادامه داده است آسان نيست از اين سياست براحتی دست بر دارد و اگر امروز باز هم با شرمندگی به سازمان ملل مراجعه ميكند اگر چه شكست بزرگی برای اين كشور است ولی بمعنی آن نيست كه دوباره برخلاف موازين بين المللی عمل نكند بنابراين كشورهای مختلف راه دشواری در پيش دارند كه اين كشور بسيار خطرناك را در شيشه بكنند و در آنرا ببندند تا توده های جهان و كشورهای جهان فرصت پيدا بكنند راه چاره ديگریپيدا بكنند آمريكا بيش از ده سال است كه مانع بزرگ در راه همكاريهای اقتصادی جهانی است.

در سازمان ملل عليرغم پيشنهاد آمريكا و انگلستان در مورد خروج از كشور طرحی را جمهوری خلق چين به سازمان ملل ارائه داده است كه از پشتيبانی روسيه و فرانسه و بقيه كشورهای شورای امنيت بر خوردار است و آنهم عبارت است از خروج نيروهایاشغال گر بدون قيدو شرط ، عراقی ها مجازند بدون دخالت خارجی نوع حكومت خود را انتخاب كنند و در زمينه امنيتی ، اقتصادی ، حقوقی و ديپلماتيك و از همه مهمتر كنترل منابع طبيعی و اقتصادی كشور بطور مطلق و بدون دخالت خارجی آزادبوده و خود در مورد آن تصميم بگيرند.

از طرفی ديگر حكومت انتخابی از طرف مردم عراق علاوه بر كنترل منابع اقتصادی و طبيعی حق همكاری و بستن قرارداد های اقتصادی و بازرگانی با تمام كشورهای جهان را خواهد داشت كه با توجه بيك سيستم حقوقی استوار شده باشد اين طرح با پشتيبانی اكثريت قريب باتفاق كشورهای جهان مواجه شده است اگر آمريكا و انگليس نخواهند اين طرح رابپذيرند معنی آن ادامه جنگ و شكست بزرگتر برای نيروهای متجاوز خواهد بود و صد البته از دست دادن بيشتر منافع خود.
روزنامه وال استريت جورنال در سرمقاله خود در تاريخ اول يونی 2004 در صفحه A10 تحت عنوان بوش ، سازمان ملل و عراق در آخرين پاراگراف مينويسد [ ما آرزو ميكنيم بوش همانطور كه قول داده است دو مرحله در جنگ را به پيش ببرد سركوب شديد و بيرحمانه دشمن و همزمان تدارك برای انتخابات آزاد و نه طرح پنج مرحله ای سازمان ملل پيشنهاد دومرحله در جنگ فوق هنوز ميتواند موفق باشد ].

اين سرمقله نشان ميدهد كه هنوز برای بسياری از دست اندر كاران آمريكا اوضاع جهانی و منطقه روشن نشده است و دوزاریآنها نيافتاده است كه آمريكا بپايان خط رسيده است و با هيچ حربه ای نميتواند خود را از هچلیكه افتاده است بجز اقرار به شكست همان كاری كه در جنوب شرقیآسيا كردخود را نجات دهد آمريكا و شركاء شانسی برای پيروزی در جنگ عراق ندارند.
سردبير روزنامه دست راستی وال استريت جورنال صدای بيش از پنج مليارد انسان جهان سوم را نشنيده است ويا نخواسته است بشنود كه تجاوز و جنايت و اشغال دوره اش بسر آمده است و ديگر با هزينه ديگران زندگی كردن آسان نيست او عمدا نخواست بپذيرد كه آنها در محاصره بيش از پنج ميليارد انسان قرا ردارند.

همانطوری كه چاوز رئيس جمهور ونزوئلا چندی پيش در يك سخنرانی اعلام كرد گاوهای كشورهای غربی بيش دودلار درروز هزينه دارند ولی بيش از دو ميليارد مردم دنيا فقط با يك دلار درروز زندگی مكنند و گفت خوش بحال اين گاوها و همين جمله را نيز لولا رئيس جمهور برزيل در كنفرانس شانگهای كه هفته پيش در چين برگزار شد تكرار كرد و رئيس جمهور تانزانيا نيز اعلام كرد ديگر كافی است نبايد منتظر معجزه بود بايد كشورهای جهان سوم با هم همكاری كنند و كشورهای غربی را وادار به كار مشترك اقتصادی با جهان سوم كنند قضاوت اين جملات را بعهده خوانندگان مقاله ميگزارم ولی آنچه مسلم است اين جنگ درس لازم را به نيروهای متجاوز داده است ديگر نميشود حق و حقوق مردم جهان را ناديده گرفت.

م . ر ا د ( 02.06.2004)

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/8485

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'درس هايی از جنگ عراق، م. راد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016