جمعه 23 مرداد 1383

نبرد نجف از مقتدا صدر "امام مقاومت" مي سازد، پاتريس کلود، لوموند، ترجمه از سيامند

نبرد نجف از مقتدا صدر "امام* مقاومت" مي سازد

لوموند 11 اوت 2004
پاتريس کلود
طي هفته ي اخير, نيروهاي امريکايي بدون گرفتن هيچ نتيجه اي مي کوشند نيروهاي سپاه مهدي را از آرامگاه علي, زيارتگاه شيعيان در شهر مقدس دور سازند. در باقي نقاط کشور, عراقي ها هر چه بيشتر خود را با مبارزه ي « قهرمانانه» ي اين شيخِ جوان عليه اشغالگران همراه مي بينند.

سه شنبه 10 اوت, در ششمين روز محاصره نجف و مردان مقتدا صدر که در حول و حوش آرامگاه امام علي موضع گرفته اند, توسط نيروهاي امريکايي, يکي از علماي معتبر شيعه ي بغداد, شيخ جواد الخالصي, امام جماعت مسجد بزرگ قديميه و قديمي ترين فرد حوزه ي علميه اي که نام او را بر خود دارد, از اهداف سپاه مهدي حمايت کرد.
چراغ سبز داده شده, توسط فرماندار شهر عدنان الزُرفي, تحتِ حمايت دولت موقت به نيروهاي امريکايي براي زيرپا نهادنِ مرمر سفيد مقدس ترين جايگاه شيعيان جهان, براي اخراج چند صد نفر از نيروهاي موضع گرفته در اين محل به همراه فرمانده شان نشان دهنده ي « تجاوزي بد و خصوصا خطرناک » در راهکار مورد نظر آنهاست. « اين باصطلاح فرماندار, مترجم سابق ارتش امريکا,فقط به دليل اينکه جنون آميز ترين دستورات را با بله قربان پاسخ مي گويد به اين پست برگزيده شده. هيچ کس, حتي بالاترين مراجع مذهبي هم اجازه ندارند اجازه ي ورود کفار به آرامگاه علي را بدهند».
فرماندار نجف البته روز چهارشنبه عقب نشيني کرد و تاکيد نمود که در هيچ شرايطي نظاميان امريکايي به اماکن مقدس شيعيان وارد نخواهند شد, و تنها نيروهاي عراقي اجازه ي اين کار را خواهند داشت.
نوه ي يکي از آيت الله العظمي ها, که در سالهاي 1920 مرجع تقليد بوده و تا سالهاي پاياني زندگيش مشغول مبارزه با عليه استعمار انگلستان در عراق بوده است, شيخ الخالصي معتقد است که در صورت وجوب بر اساس شرايط « وظيفه ي شيعيان خواهد بود که به نجف رفته و به کمک برادران تحتِ محاصره شان بشتابند ». براي اين مرد موقر, که در ابتداي ماه مه جنبشي فراگير تحت عنوان کنفرانس ملي, در برگيرنده ي سازمانها و محافل شيعه و به همين ترتيب سني, و همينطور شخصيت هاي مسيحي, کرد و ترکمن, پايه نهاد « اين امريکاييها هستند که انتخاب ديگري به جز جنگيدن براي مقتدي صدر باقي نگذاشتند. ايالات متحده با هر کسي که اشغال را نپذيرد دشمني مي کند. ما حق داريم از خودمان دفاع کنيم ».
شيخ الخالصي 52 ساله و پدر پنج فرزند کتمان نمي کند که همان موقعي که امام جوان به موضوع مباحث ديگران تبديل شده بود, فکر کرده بود که اين « کله داغ» مي بايست اول چند دوره دروس مذهبي را دوره کند. او معتقد بود که راههاي « عاقلانه تري » براي مقاومت در مقابل نيروهاي خارجي موجود است.

« بي امکان و بي سلاح »

« اما, بايد بگويم که جسارت او طرفدارانش در مقابله با سربازان اشغالگر احترام من را برانگيخت. اين سربازان [ سپاه ] مهدي, با پاي برهنه, بدون امکانات و سلاح, در مقابل قدرتمندترين ارتش جهان مقاومت مي کنند. اين قهرماني است. من فقط مي توانم در مقابل ايمانشان سر فرود بياورم. مقاومتشان تصويري است شکوهمند براي جوانان ما. من از جانب خودم مبارزه شان را درک مي کنم و محترم مي دارم, چرا که مبارزه ما هم هست. امريکائيها بايد بروند.» با يقين به اينکه رقم طرفداران مقتدي صدر « رو به رشد خواهد بود, حتي نزد سني ها » , ملايي که مثل دو برادرش توسط رژيم صدام حسين به مرگ محکوم شده بود و ناچار به ترک کشور به مدت بيست و سه سال شده بود, در عوض در مورد نخست وزير, اياد علاوي و گروهش معتقد است « منتخب CIA و گوش به فرمان اشغالگران » هستند.
شيخ الخالصي به کنفرانس بزرگ عراق, سامان داده شده توسط سازمان ملل متحد به قصد « پيشبرد روند دمکراسي» دعوت شده است, در تئوري مي بايست بيش از هزاران نفر در فاصله روزهاي پايان هفته ي 15 اوت در آن شرکت کنند؛ اما او هم مثل بسياري ديگر اين دعوت را نپذيرفته است. شعار اصلي او هماني است که پدربزرگ معروفش, آيت الله العظمي مهدي الخالصي در دوران اشغال عراق توسط انگليسي ها در ابتداي قرن پيشين گفته بود: « انتخابات نه تا زماني که سرزمين مان اشغال شده است ». اين امر به قيمت اخراج پيرمرد به ايران تمام شد, که در همانجا هم مرد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

حالا نوه, که او هم سالهاي زيادي را در تبعيدِ ايران, سوريه و لبنان گذرانده است, شانس بيشتري داشته است: او بالاخره توانست در ژانويه 2003 بعد از سقوط رژيم به کشورش بازگردد. امريکائيها همچون بسياري از وزراي آقاي علاوي, تصور مي کنند, عليرغم تکذيب دولت ذينفع, اما تهران مخفيانه مشغول حمايت از مقتدي صدر است, به قولِ حازم شعلان, وزير دفاع عراق « لااقل با ارسال محموله هاي سلاح». الخالصي مي گويد « مدرکي دال بر اين امر وجود ندارد, ولي اين وظيفه ي ايران است که مقاومت را حمايت کند, حتي با ارسال سلاح ».
امروزه دو ديدگاه در مکاتب شيعه ي جهاني وجود دارد. دوري از سياست, همان روشي که آيت الله العظمي علي سيستاني, که جديدا براي معالجه ي نارسايي قلبي به لندن رفته است برگزيده؛ او معتقد است که به غير از شرايطي استثنايي و خاص, مذهب مي بايست فراي سياست بماند. و مکتبي که توسط غير مذهبي ها « خمينيسم» ناميده شده, مکتبي که معتقد است که علما, آيت الله ها و حجت الاسلام ها _ رده ي پائين تر طلبه هاي مذهبي که همان رده ي مقتدي صدر هم هست – مي توانند و مي بايست در حيات سياسي دخيل باشند و حتي مدارجي چون وزارت و رياست دولت را بعهده بگيرند.

عزيمتي نابهنگام

با توسل به نمونه ي پدر مقتدي صدر, آيت الله العظمي اي که در 1999 کشته شد, شيخ الخالصي که در عين ملا بودن مهندس راه و ساختمان هم هست مي گويد « من به اين مکتب دوم تعلق دارم ». بي ترديد به همين دليل هم هست که به نظر او عزيمت آيت الله علي سيستاني از نجف, درست پيش از آغاز حمله به سپاه مهدي « مطمئنا ايده ي خوبي نبود». از زمان شروع حمله ي امريکائيها مرجع بزرگ هميشه گفته بود ورود نيروهاي خارجي به نجف « خط قرمزي غير قابل عبور» است, در غير اينصورت مراجع عالي شيعه مومنين را به جهاد فراخواهند خواست. « عزيمت او حاوي پيام بدي براي امريکائيها بود که مي توان به اين ترتيب خلاصه اش کرد: من مي روم, هر کاري که دوست داريد بکنيد ».

برگردان: سيامند

* در زبان فرانسه, ملاي هر مسجدي را « امام » مسجد مي خوانند. از نظر نويسنده ي مطلب استفاده از واژه ي « امام» ارتباطي با جايگاه مذهبي فرد مورد نظر ندارد. ( توضيح مترجم )

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/10885

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نبرد نجف از مقتدا صدر "امام مقاومت" مي سازد، پاتريس کلود، لوموند، ترجمه از سيامند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016