چهارشنبه 13 آبان 1383

روز انتخاب آمريکا؛ سياستمداران ايرانی به چه کسی رأی می دهند،شرق

انتخابات رياست جمهوری آمريکا که از ساعت شش صبح ديروز به وقت محلی (۳۰/۱۴ به وقت تهران) آغاز شده بود امروز صبح (ساعت شش به وقت گرينويچ) با اتمام مهلت در غربی ترين ايالت آمريکا يعنی آلاسکا پايان يافت. اکنون همگان در انتظار اعلام نتايج هستند تا پيروزی نزديک ترين رقابت انتخاباتی برای رهبری آمريکا ميان «جورج بوش» ۵۸ ساله نامزد حزب جمهوريخواه و «جان کری» ۶۰ ساله دموکرات مشخص شود. نزديک به يک سال مبارزات فشرده انتخاباتی در حالی به پايان رسيد که جامعه آمريکا دچار دودستگی عميقی شده و برای اولين بار از زمان آغاز «جنگ با تروريسم» رئيس جمهور کشورش را انتخاب می کند. آخرين نظرسنجی ها حاکی از برابری ميزان حمايت از بوش و کری در ميان رای دهندگان بود و اين موضوع هيجان انتخاباتی را بيش از پيش شدت می بخشيد. اين بار نيز ايالت های مردد از جمله فلوريدا، اوهايو، پنسيلوانيا، ميشيگان، ويسکانسين و آيوا که هيچ يک از دو حزب به کسب آرای آن مطمئن نيستند تکليف انتخابات را مشخص خواهند کرد. بر اساس سيستم انتخاباتی آمريکا، نامزدی که بتواند دست کم ۲۷۰ رای از ۵۳۸ آرای موسوم به الکترال را کسب کند، در انتخابات پيروز خواهد شد. تجربه سال ۲۰۰۰ و بحران آرا در فلوريدا که نهايتاً با اختلاف چندصد رای منجر به پيروزی جورج بوش شد، اين بار نيز نگرانی هايی را در ميان رای دهندگان و ناظران انتخاباتی برانگيخته است. نتايج يک نظرسنجی که روز دوشنبه در آمريکا منتشر شد، نشان می دهد که ۶۲ درصد از مردم آمريکا به شمارش درست آرای انتخاباتی رياست جمهوری اعتماد دارند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، بنابر اعلام مرکز ملی تحقيقات انتخاباتی آننبرگ دانشگاه پنسيلوانيا، ۲۲ درصد از مردم آمريکا اعتماد کمی به سازوکار شمارش آرا دارند. آمريکايی ها قاعدتاً بايد در اولين ساعات بامداد روز چهارشنبه (به وقت آمريکا)، رئيس جمهور جديد خود را بشناسند. اما آخرين نظرسنجی ها نشان می دهد که بيشتر رای دهندگان معتقدند که امسال نيز مانند چهار سال پيش، دادگاه ها تکليف انتخابات را روشن خواهند کرد. مطابق قانون در صورتی که اختلاف آرا در ايالتی کمتر از دو درصد باشد اعلام رای نهايی می تواند به دادگاه ارجاع داده شود و به همين دليل دو حزب جمهوريخواه و دموکرات بيش از ۲۵ هزار حقوقدان را در سراسر آمريکا بسيج کرده اند تا در صورت ارجاع به دادگاه از آنها استفاده کنند، در اين صورت اعلام نهايی نتايج آرا تا مدت نامعلومی به تعويق خواهد افتاد. جورج بوش که پس از يک هفته مسافرت های بی وقفه انتخاباتی به ايالت های مردد، برای رای دادن به زادگاهش تگزاس بازگشته بود، پيش از انداختن رای خود به صندوق گفت: «من به داوری مردم اطمينان دارم.» بوش پس از رای دادن باز هم به ايالت حياتی اوهايو بازگشت تا به گفته خودش از طرفدارانش تشکر کند. او نهايتاً به واشينگتن و کاخ سفيد بازگشت تا به انتظار اعلام نتايج نهايی بنشيند. گرچه قوانين انتخاباتی آمريکا تبليغات انتخاباتی در روز رای گيری را منع نمی کند اما در انتخابات قبلی رياست جمهوری، سنت بر اين بود که رقيبان اصلی در روز قبل از رای گيری به مبارزات انتخاباتی خود خاتمه می دادند.جان کری نيز که در روز آخر پنج پرواز، شش تجمع انتخاباتی و ۴ ايالت مهم را پشت سر گذاشته بود در بوستون مرکز ماساچوست، محل سکونتش رای خود را به صندوق انداخت و اکنون به انتظار نشسته است.
• بوش يا کری؛سياستمداران ايرانی به کداميک رأی می دهند
محمد رهبر: بوش يا کری؟ اين سئوالی بود که آمريکايی ها ديروز جوابش را دادند و حالا که اين گزارش را می خوانيد، رئيس جمهور آمريکا مشخص شده است اما اين سئوال را وقتی از صاحب نظران و صاحب منصبان پرسيده ايم که رای گيری جريان داشت و هنوز چيزی مشخص نبود و بوش نامزد حزب جمهوريخواه با همسرش که کتابدار است و در بنيادهای خيريه فعاليت می کند به انجيل خوانی مشغول و دل نگران بودند که کری دموکرات و همسر ثروتمندش که از پشتيبانی هنرمندان و دانشگاهيان آمريکا برخوردارند، کاخ سفيد را تصرف نکنند.اما در اين سوی دنيا برای ايرانی ها که پس از انقلاب يکی از شاخصه های برنده شدن روسای جمهور آمريکا بوده اند، انتخابات آمريکا چه اهميتی می توانسته داشته باشد. خاتمی رئيس جمهور برايش فرقی نمی کند که کدام يک برنده شوند نه برای اينکه هر دويشان مثل هم هستند بلکه از اين جهت که خاتمی ترجيح می دهد هرچه مردم آمريکا می خواهند همان شود. رئيس جمهور که با خبرنگاران صحبت می کرد ابراز اميدواری می کند که برنده انتخابات بر سر عقل بيايد و سياست تشنج زدايی و دخالت نکردن در امور کشورها را پيشی بگيرد و اين طعنه را هم می زند که آرزوی محال، محال نيست.با اين حال جبهه مشارکت ايران که از حاميان اصلی رئيس جمهور به حساب می آيد در انتخابات آمريکا بی طرف نيست. محسن ميردامادی رئيس کميسيون سياست خارجی حزب مشارکت تنها مردم روسيه و اسرائيل را حامی بوش می داند و تاکيد دارد که بيشتر مردم دنيا از بوش حمايت نمی کنند. او گرچه اهداف دموکرات ها و جمهوريخواهان را تقريباً يکسان می داند اما روش اين دو حزب در برخورد با مسائل جهانی را متفاوت ارزيابی کرده است. در نهايت ميردامادی نظر حزبش را درباره بوش و کری می گويد: در صورت انتخاب مجدد بوش فشارهای خارجی بر ايران افزايش خواهد يافت. در چنين شرايطی کسانی که در داخل خواهان فضای سياسی بسته هستند با توجه به اين فشارها، برخوردهای داخلی خود را کاهش می دهند حال آنکه اگر دموکرات ها پيروز شوند اين افراد در داخل احساس می کنند که فشارهای خارجی حداقل به مدت چند ماه کاهش می يابد و صريحاً در راستای بستن فضای سياسی کشور اقدام خواهند کرد. ميردامادی اين فضای بسته ناشی از ورود دموکرات ها را کوتاه مدت می داند اما خطر انتخاب بوش را درازمدت قلمداد می کند. با اين حساب بايد نظر حزب مشارکت را بر کری نامزد دموکرات دانست. محمدرضا خاتمی ديگر عضو حزب مشارکت هم همان نظرات ميردامادی را دارد و گرچه قبول دارد که رای آوردن چهره دموکرات از لحاظ سياست خارجی بيشتر در راستای منافع ايران است اما معتقد است که اصولاً بايد در سياست خارجی کشور تجديدنظر شود به گونه ای که ايران بتواند جايگاه خود را در ميان قطب بندی های جهانی پيدا کند. اگر امير محبيان هم نظرات جبهه مشارکت را داشته باشد بايد گفت که دو سر طيفی که در سال های پس از دوم خرداد از منتقدان جدی يکديگر بوده اند در يک مورد به نظرات مشابهی رسيده اند. گفت وگوی محبيان با رويترز موجب شد که او از سوی همفکرانش مورد طعنه قرار گيرد. محبيان در آن مصاحبه صريحاً انتخاب کری را به نفع ايران دانسته بود با اين عبارت که: «بوش منطقش مشت است و ما مازوخيست نيستيم که از او خوشمان بيايد.» محبيان در گفت وگوی با شرق دوباره نظری که به رويترز گفته را نمی گويد. او معتقد است که ماهيت و سيستم حکومتی آمريکا به گونه ای است که در نهايت هر کسی پيروز ميدان شود، منافع ملی آمريکا را بر حسب قرائت سرمايه سالارانه پيگيری خواهد کرد. محبيان رفتارهای دو حزب آمريکا را مبتنی بر درخواست های حاميان مالی اين دو حزب می داند. جمهوريخواهان را کارتل های نفتی و سلاح سازان پشتيبانی می کنند و دموکرات ها را سازندگان وسايل خانگی. بنابراين بايد انتظار داشت که در دوره جمهوريخواهان تنش و جنگ بيشتر باشد. محبيان به تلويح می گويد: شکست بوش می تواند معنای خاصی را برای اذهان عمومی داشته باشد زيرا که همه اعضای ائتلاف جنگ در کشورهای اروپايی شکست های سنگينی خورده اند. ابراهيم يزدی وزير خارجه دولت موقت که در واپسين روزهای حکومت کارتر دموکرات مسئوليت داشته است هم سئوال بوش يا کری را پاسخ می دهد. يزدی در ابتدا با بيان اينکه بايد به گونه ای ديگر اين سئوال را مطرح کرد می گويد: به جای اينکه چنين سئوالی را جواب بدهم، بگويم که ايران به عنوان يک دولت مستقل بايد اين موضوع را بررسی کند که چگونه می توان از هر يک از برندگان استفاده کند. يزدی گرچه اهداف دو کانديدا و حتی دغدغه هايشان نسبت به ايران را يکسان می داند اما اختلاف بوش بر سر مفهوم سلطه جهانی و رهبری جهانی را مهم شمرده و ادامه می دهد: بوش به دليل اينکه آمريکا تنها ابرقدرت نظامی و اقتصادی است تمايل دارد که در منازعات بين المللی يکجانبه عمل کند اما کری به رهبری جهانی آمريکا معتقد است و به همکاری با قدرت های اروپايی در تصميم های بين المللی پافشاری می کند. با اين حال يزدی پيروزی کری را به منزله منسجم شدن جبهه جهانی عليه ايران پيش بينی می کند اما اين راهکار را نيز ارائه می کند که اگر ايران قطعنامه آژانس را بپذيرد اتحاديه اروپا پرونده را به شورای امنيت نخواهد فرستاد و با توجه به اينکه فضای بين المللی سيال است، ايران می تواند بعدها با اقناع جامعه جهانی به فعاليت هسته ای خود ادامه دهد. شايد ميان چهره های اصلاح طلب ابطحی نظر متفاوتی با بقيه داشته باشد. او که اين تفاوت را با وبلاگی که مدت هاست راه اندازی کرده بروز داده اول از نظرات ديگران می پرسد و پس از آن بوش را مناسب احوال خاورميانه دانسته و درباره دلايلش می گويد: بوش به اين دليل که کارهايی را شروع کرده که رها شدنش آسيب جدی به دنيا و آمريکا می رساند بهتر است برای بار دوم هم رای بياورد. ابطحی گرچه معتقد است راه بوش غلط است ولی اين اعتقاد را هم دارد که بوش با آزمون و خطايی که در منطقه خاورميانه داشته است می تواند به نتايجی برسد که کری نامزد دموکرات ها نيازمند صرف وقت و هزينه بسياری برای رسيدن به آن نتايج است.اگر از علوی تبار و اين ابراز نظر تعجب برانگيزش که هيچ کدام از نامزدها را نمی شناسد و تا به حال هم به موضوع بوش و کری فکری نکرده است بگذريم، نظرات دو نماينده مجلس شورای اسلامی را بايد در کنار يکديگر قرار دهيم. کوچک زاده مخبر کميسيون اصل نود به هيچ عنوان با شرق مصاحبه نمی کند. او شرق را روزنامه ای آمريکايی می داند که با اين حساب انتخابات آمريکا برای دست اندرکاران اين روزنامه مهم به شمار می آيد. با اين حال کوچک زاده کری و بوش را عيناً مانند هم دانسته و از ضرب المثل سگ زرد و شغال هم دريغ نمی کند.سعيد ابوطالب اما گفته های بسياری دارد که البته ربطی به سئوال بوش و کری ندارد و آنچه در اين باره می گويد همان نظر کوچک زاده است. ابوطالب دو کانديد رياست جمهوری آمريکا را کوچکتر از آن می داند که بتوانند سياست های داخلی و خارجی اين کشور را تغيير دهند. او دستان پشت پرده ای را می بيند که روسای جمهور را به صحنه می آورد و می برد. به سراغ مردم کوچه و بازار هم رفته ايم اما آنچه بهتر است در ابتدای نظرات مردمی بگوييم اينکه نبايد اين نظرات را گرچه بعضاً جامعه آماری مشخصی دارند به حساب تمامی مردم ايران بگذاريم. اين نظرات در خوش بينانه ترين وضع ممکن نظرسنجی از مردمانی است که با آنها مواجه شديم.
• پاسخ مردم به پرسش شرق
سعيد ارکان زاده يزدی: وقتی از يک راننده تاکسی زردرنگ سمند پرسيده می شود: اين هفته انتخابات رياست جمهوری آمريکا برگزار می شود. آيا شما دوست داريد بوش برنده شود يا کری؟ می گويد: هيچ کدام. چون هر دوشان مثل هم هستند. جان کری چهار سال رفته بود اسرائيل که رای يهودی ها را به نفع خودش جمع کند. می توان خوشحال شد که او لااقل هر دو کانديدا را می شناسد و می تواند راجع به آنها نظر بدهد. اين خوشحالی به اين جهت نيست که آگاهی ملت ايران را دست کم می گيريم. از آدم هايی که در خيابان های شهر تهران راه می رفتند همين سئوال پرسيده شد و بسياری از آنها انگار که راجع به شهروندان سياره ای ديگر سخن گفته می شود، به ماجرا اعتنايی نکردند. اگر از آنها راجع به سريال های پس از افطار پرسش می شد، يقيناً با گرمی بيشتری پاسخ می دادند. ساعت ۱۰ شب در ميدان هفت تير، جوان راننده تاکسی خطی هفت تير _ پارک وی راجع به بوش و کری می گويد: «هيچ کدام را نمی شناسم.» دختر جوانی کنار خيابان ايستاده است. به طنز می گويد: «برايم فرقی نمی کند. بوش نباشد بهتر است چون يک تنوعی ايجاد می شود.» صبح همان روز يک افسر راهنمايی و رانندگی که دسته قبض جريمه را در دستانش گرفته و درست زير پل سيدخندان ايستاده است، جواب می دهد: «آقا، ما اصلاً نمی دانيم قضيه انتخابات آمريکا چيست.» کنار همان پل فروشنده ميانسالی که در يک چادر روی پياده رو CD و نوار و کتاب مذهبی می فروشد در توضيح اينکه دوست دارد بوش رای بياورد يا کری، طوری می خواهد اسم کری را برايش تکرار کنيم که گويا تا به حال اين اسم به گوشش نخورده است. آخر سر هم می گويد: «بوش نباشد، کری باشد. هر که می خواهد باشد.» در خيابان فرجام تهران پسر جوانی که پشت پيشخوان يک مغازه تعمير موبايل و تلفن نشسته است لبخند می زند: «من اينجور چيزها را نمی دانم. می خواهم بدانم که چکار؟» اما همه شهروندان ايرانی نسبت به انتخابات آمريکا بی تفاوت نيستند يا دست کم در ظاهر نشان می دهند که نظری راجع به بوش يا کری دارند. آنها اسم اين دو را از رسانه های گروهی شنيده اند و گاهی قضاوتشان نيز با تحليل های اين رسانه ها يکی شده است. فروشنده يکی از شيرينی فروشی های شهر می گويد: «برايم هيچ فرقی نمی کند که بوش رای بياورد يا کری.» وقتی از او می خواهيم علت اين طرز فکر را توضيح دهد، می گويد: «قرار شد سئوال کنيد و من هم جواب بدهم.» گويی وقتی سئوالی راجع به آمريکا از ايرانی ها پرسيده می شود نظر همه آنها به سياست های رسمی و ضدآمريکايی دولتمردان ايران متمايل می شود. نه تنها اين شيرينی فروش که اکثريت نزديک به تمام افرادی که از آنها راجع به انتخاب رياست جمهوری آمريکا پرسش شد، از گفتن نام و مشخصات خودداری کردند و صلاح ديدند با عنوان کلی از آنها نام برده شود. اظهارنظر بيشتر شهروندان راجع به بوش يا کری کلی و بدون مصداق بود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

راننده مينی بوسی در مرکز شهر می گويد: «بوش که آمد وضع ما اين بود، وای به حال اينکه کس ديگری بيايد.» و در آخر اضافه می کند: «ولی بوش از آن يکی دريده تر است.» تهران پايتخت کشور و مرکز ارسال و دريافت اطلاعات است. بنابراين می توان شهروندان تهرانی را مطلع ترين افراد کشور دانست، نه به اين علت که توانايی تحليل بيشتری دارند، بلکه تنها به اين دليل که اطلاعات بيشتری به آنها می رسد. اين مسئله را در برتری آماری کاربران اينترنت، روزنامه خوان ها، تعداد تلويزيون ها و آنتن ها و تلفن ها و جمعيت اين شهر نسبت به ساير شهرهای کشور می توان ديد. به اين ترتيب با شنيدن جواب های عامه مردم تهران به پرسش «بوش يا کری؟» تا حدود زيادی به پاسخ های ساکنان شهرستان های کشور هم می توان رسيد. بی تفاوتی آنها نسبت به انتخابات آمريکا بيشتر از تهرانی ها خواهد بود. اما اگر بخواهيم به قشری دست پيدا کنيم که به طور جدی به انتخابات و بوش و کری انديشيده باشد، بايد به دانشگاه ها سری بزنيم. آنها شايد تنها افرادی باشند که با خيالی آسوده می توانند فکر کنند. دانشجويی که وسط صحن دانشگاه علم و صنعت ايستاده است و با دوستش گپ می زند، کمی مکث می کند و پاسخ می دهد: «اطلاع زيادی ندارم اما با توجه به آنچه در روزنامه ها نوشته اند، کری را ترجيح می دهم. چون سياست های بهتری در قبال ايران دارد.» دانشجوی ديگری سر سفره افطار نشسته است و می گويد: «اوايل کار از بوش خوشم می آمد چون با همه درگير می شد اما ديدم اين درگيرشدن ها دارد جدی می شود. اين آدم با همه دعوا دارد. حالا نگران شده ام. بهتر است کری بيايد.» جوانی کنار صحن دانشگاه CDهای مذهبی می فروشد و يکی از نوارها را در ضبط صوت گذاشته است و برای عابران پخش می کند: «فکر نکردم به اين مسئله. مهم نيست. بوش که ديوانه است. کری هم چرت و پرت زياد گفته است.» يکی از اعضای حزب اللهی دانشگاه را پيدا می کنم. می گويد: «فرقی برايم نمی کند. چون زياد تاثيری در اختلافاتی که ما با آمريکا داريم، ندارد.» اما يکی از اعضای بسيج دانشجويی دانشگاه می گويد: «بوش بهتر است. چون بوش سياستش رو است. سياستش جنگ است و مشخص است که دارد چه کار می کند. ما جلوی زور بهتر می ايستيم. کری صهيونيستی است و زيرآب موذيانه کار می کند. او کارهای فرهنگی و سياسی می کند و ما از اين راه بيشتر ضربه می خوريم.» از فعالان سياسی دانشگاه نيز سئوالی مبنی بر ترجيح بوش يا کری پرسيده شد. چند تن از دانشجويان در حال برگزاری سخنرانی های سه روزه ای راجع به سرنوشت انتخابات رياست جمهوری ايران در سال ۸۴ هستند. آنها معتقدند: «احساس می کنيم دموکرات ها در مسائل بين المللی انعطاف بيشتری نشان می دهند. بوش شخصيت ايدئولوژيکی دارد و اصولاً جمهوريخواه ها خشونت طلب تر هستند. برای همين اگر کری رای بياورد بهتر است.» و باز هم در ميان دانشجويان و البته کمتر از ساير شهروندان بی تفاوتی مشاهده می شود. خانم دانشجويی که اتفاقاً در جلسه سخنرانی سياسی انتخابات ۸۴ هم شرکت کرده بود ابتدا می خندد و سپس می گويد: «برايم هيچ فرقی نمی کند.» ديگری می گويد: «کری بهتر است. همين جوری با دموکرات ها بيشتر حال می کنم.» دانشجوی ديگر هم که به درخت تکيه داده و جلوی دانشکده اش روی زمين نشسته است، جواب می دهد: «فرقی به حالم ندارد. اين قضيه ذره ای در زندگيم تاثير ندارد که بخواهم بهش فکر کنم.» معنادارترين جواب را همان روز صبح، سرباز وظيفه ای که زير پل سيدخندان قدم برمی داشت به زبان آورد. او خوب به سئوال گوش سپرد، اخم خفيفی بر پيشانی اش پيدا شد، به چشم های پرسش گر ما خيره شد و گفت: «برای من يکی هيچ فرقی نمی کند. هر کسی می خواهد بيايد. اگر آدم های خوبی باشند يا آدم های بدی باشند، برای من فرقی نمی کند.»

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/13911

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'روز انتخاب آمريکا؛ سياستمداران ايرانی به چه کسی رأی می دهند،شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016