- دستگيري بن لادن براي مشرف خودكشي سياسي است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: بينالملل - گزارش و تحليل
«بينظير بوتو و همسرش آصف زرداري، نسبت به پيروزي در انتخابات 2007 پاكستان ابراز اميدواري كردهاند و ظاهرا هر دو يك وجه مشترك دارند و آن هم مقاومت 11 ساله در زندان يا همان تبعيد است.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) روزنامهي الشرق الاوسط - چاپ لندن - مصاحبهاي با بينظير بوتو، نخست وزير پاكستان و همسرش آصف زرداري كه شخصي "شوخ طبع و با درايت" معرفي شده، انجام داده كه متن آن به شرح زير است:
الشرق الاوسط: شما نخست وزير پاكستان بودهايد و الان در نيويورك به سر ميبريد، در حالي كه تبعيدگاه شما در دبي است، آيا ميتوانيد زندگي در تبعيد را توصيف كنيد؟
بينظير بوتو: زندگي در تبعيد بسيار دشوار است و بسيار مايلم كه به كشورم و نزد دوستانم بازگردم. مهمتر از همه اينكه از نظر من زندگي در تبعيد بسيار دشوار است، چرا كه من خودم را محدود كردهام و نميتوانم به نقاط مختلف كشورم سفر كنم و با مردم دربارهي مسايل مهمي كه در پاكستان وجود دارد صحبت كنم. از نظر من پاكستان، دومين كشور بزرگ جهان اسلام از نظر تعداد ساكنان است.
الشرق الاوسط: چرا دبي را به عنوان محل تبعيد خود انتخاب كردهايد؟
بوتو: همسرم آنجا را انتخاب كرده است. اين شهر به پاكستان نزديك است و هميشه از من ميپرسد كه چرا كودكانمان را به دبي نفرستيم؟ آنجا نزديك است و ما ميتوانيم تعطيلات اواخر هفته نزدشان برويم. روزي هواپيمايم به دليل نقص فني كه پيدا كرده بود، در دبي فرود آمد، با خودم گفتم كه اينجا خيلي نزديك است، چرا اينجا اقامت نكنيم و حال در دبي هستيم.
الشرق الاوسط: آيا دبي الان از اقتصاد شكوفايي برخوردار است؟
بوتو: اين درست است. اما وقتي به آنجا رفتم شهر بسيار آرامي بود. خانهها پلاك گذاري نشده بودند و تپههاي شني زيادي در آنجا وجود داشت. اما در سالهاي اخير و تحت نظارت رييس دولت امارات و نخست وزير اين كشور يك دورهي اقتصادي جديدي شكل گرفته و مردم از اماكن مختلف به آن روي آوردند.
الشرق الاوسط: چند فرزند داريد؟ و چند سال دارند؟
بوتو: سه فرزند. پسر بزرگترم 17 سال دارد كه سپتامبر درسش را تمام ميكند و براي سال آينده دورهي دانشگاهش را آغاز خواهد كرد. دخترم كه 16 ساله است و به موسيقي علاقه دارد و دختر كوچكترم كه 13 سال دارد و به حيوانات علاقهي خاصي دارد.
الشرق الاوسط: همسر شما چندي پيش از زندان آزاد شد. الان از زندگي مشترك شما 17 سال ميگذرد اگر شما 11 سال در زندان باشيد و چند ماهي را نيز در آمريكا سپري كرده باشيد، تقريبا مدت چهار سال جدا از هم زندگي كردهايد، اما روابط خوبي ميان شما حاكم است، رمز موفقيت شما چه بوده است؟
بوتو: وقتي كوچك بودم ميگفتند: دوري دوستي ميآورد، به همين دليل معتقدم دوري چند سالهي ما موجب تحكيم روابط ما شده است. زماني كه با هم بوديم بر سر مسايلي جزيي مثل چيدن اثاثيه منزل و يا اين كه كجا زندگي ميكنيم، با هم اختلاف پيدا ميكرديم.
الشرق الاوسط: چگونه همسرتان را ملاقات ميكرديد، در حالي كه وي در زندان و شما در تبعيد بهسر ميبرديد؟
بوتو: سالها او را نميديدم. فكر ميكنم تقريبا پنج يا شش سال او را نديدم. تنها ارتباط ما از طريق نامه بود.
الشرق الاوسط: آيا نظارتي بر نامههايتان صورت نميگرفت؟
بوتو: سعي ميكردم نامههايم را از طريق دادگاه به او برسانم. معمولا هم نامهها كوتاه بودند. او هم پاسخ را مينوشت و به ما ميرساند. با كودكانم مينشستم و آنها را ميخواندم. وقتي نامهاي از او دريافت ميكردم بسيار خوشحال ميشدم، اما از اين كه در بين ما نبود، ناراحت ميشدم. نقش پدر و اهميت حضورش را براي رشد كودكانم به خوبي درك ميكردم، اما الان آنها دارند آن دوران را جبران ميكنند.
الشرق الاوسط: چگونه توانستيد ارتباط آنها را با پدرشان حفظ كنيد؟ آنها چيزي از پدرشان نداشتند مگر نامههايي كه هر از چند گاهي به دستشان ميرسيد.
بوتو: اكثر رهبران بزرگ پاكستان و كشورهاي آسياي جنوبي مدتهاي مديدي را در زندان به سر بردهاند. وضعيت مثل غرب نيست. كودكانم از علاقهي مردم به پدرشان احساس رضايت ميكردند و اين به آنها امكان ميداد تا واقعيت را بپذيرند. زندگي آرامي در دبي داشتم. فرزندانم به پاكستان ميروند و در آنجا شاهد احترام مردم به خانوادهشان هستند.
الشرق الاوسط: وقتي شخصي مدتي را در زندان بهسر ميبرد تحولاتي در زندگياش ايجاد ميشود. آيا در رسيدن مجدد به همسرتان با مشكلي مواجه نشديد؟
بوتو: ميكوشيدم تا خانوادهام را سر و سامان دهم. اما به دليل گذشت اين مدت طولاني احساس نگراني ميكردم. معتقد بودم ما دو تجربهي مختلف داريم. تجربيات افراد شكل دهندهي شخصيتها و موضعگيريهايشان است. براي همين نگران بودم، اما وقتي با همان لبخند هميشگي وارد شد و با همان گامها قدم بر ميداشت باعث شد تا سالهاي دوري فراموش شود، اما چون او را در حبس انفرادي قرار داده بودند، تغييراتي زيادي در او ايجاد شده بود. زياد حرف نميزد و نميتوانست حضور افراد زيادي را در اطراف خود تحمل كند. همچنين نسبت به صداها، فريادها و درگيريهاي ميان كودكان حساس شده بود. معتقد بودم كه طولي نميكشد تا با عالم واقع مطابقت پيدا كند. از آزادياش خوشحال بودم. او الان براي معالجه در نيويورك به سر ميبرد. آنجا محلي مناسبي براي او است، چرا كه كسي او را نميشناسد.
الشرق الاوسط: شما و همسرتان از خانوادههايي سياستمدار هستيد. همسرتان نيز چوگان بازي ميكرد؟
بوتو: بله، شيوهي زندگي او كاملا متفاوت بود. پدرش يك سياستمدار بود، اما خودش در سياست فعاليت نداشت. زندگي اجتماعي را دوست داشت و دوستان زيادي هم داشت كه با هم پولو (چوگان) بازي ميكردند. او مهارت خاصي در اين بازي داشت. اكثر مردم هم او را با روابط اجتماعياش ميشناسند و معتقد بود كه من به كسي نياز دارم تا نجاتم دهد. او ميخواست مرا از قدرتهاي شرق و ديكتاتوري نظامي نجات دهد، به همين دليل وقتي به عنوان نخست وزير پاكستان انتخاب شدم رضايتي نداشت.
الشرق الاوسط: از اينكه شوهرتان را با نام خانوادگي شما صدا ميكردند، چه احساسي به او دست ميداد؟
بوتو: از اين احساس عصباني بود. در اسلام آباد در منزل ويژهي نخست وزير زندگي ميكرديم. او هم در منزل ما بود. تعطيلات آخر هفته به مقر اقامتش ميرفتم يا اينكه او ميآمد. به رغم اينكه او تمايل زيادي به حضور در انظار عمومي نداشت و تنها در مراسم رسمي شركت ميكرد، از او ميخواستم تا در سفرهايم مرا همراهي كند.
الشرق الاوسط: آيا ميتوان گفت كه شما و همسرتان يكدفعه به يكزوج سياستمدار تبديل شديد؟
بوتو: بله. اما ما خودمان آن را انتخاب كرديم. گاهي اوقات انسان چيزي را به اختيار خود انتخاب نميكند، بلكه زندگي آن را تحميل ميكند و بعد هم راه فراري ندارد.
الشرقالاوسط: چه كسي قدرت را در اختيار داشت؟
بوتو: از نظر سياسي من مسوول رهبري حزب و تصميمگيرنده بودم. همسرم نيز نظرياتي داشت، اما باور داشت كه من رهبر حزب و تصميمگيرنده هستم.
الشرقالاوسط: اين مسالهي قابل توجهي است. حتي در جهان غرب، مردان حساسيت خاصي در اين مورد نشان ميدهند، چگونه توانستيد در اين زمينه موفق باشيد؟
بوتو: در واقع اين يك مبارزه بود؛ چرا كه هر دوي ما افرادي با نفوذ و قدرتمند بوديم و موضعگيريهاي مهم و جدي در قبال مسايل مختلف داشتيم به همين منظور گاهي اوقات، اين تبادل و ارايهي نظريات مشكلساز ميشد، اما در نهايت معتقد بودم كه همسرم مردي واقعگرا است و شجاعت كافي را براي واقعيت موجود دارد.
الشرقالاوسط: آيا به نظر شما هيلاري كلينتون فرصتي براي پيروزي در انتخابات آيندهي رياست جمهوري در آمريكا دارد؟
بوتو: انتخاب يك زن به عنوان رييس جمهور آمريكا، حادثهي مهمي خواهد بود و كلينتون از جمله كساني است كه فرصت رسيدن به قدرت در كاخ سفيد را دارد. او در بسياري موارد تلاش جدي داشته و حتي به همسرش كمك كرده بود تا به قدرت برسد و به طور كلي ميتوان گفت كه هيلاري علاوه بر هوش بالايش تجربهي زيادي در امور سياسي دارد، همچنين انديشههايش ميانهرو است و معتقدم ميتواند پيروز شود.
الشرقالاوسط: زماني كه نخست وزير بوديد، با هيلاري ملاقات داشتهايد، آيا او سعي كرد تا از تجربيات شما استفاده كند؟
بوتو: خير. اما او را شخصيتي مهربان يافتم كه همواره لبخند بر لب دارد و از بيشتر وقتش استفاده ميكند و قدرت برقراري ارتباط با ديگران را دارد.
الشرقالاوسط: قدرت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بوتو: قدرت و حكومت مسووليت بزرگي است؛ چرا كه وقتي قدرت داري، ميتواني همه چيز را تغيير دهي. وقتي بر سر قدرت بودم، كارهاي زيادي انجام دادم كه از جملهي آن مقابله با فلج اطفال و تنظيم خانواده بود.
الشرقالاوسط: آيا وقتي كه اولين انفجار در مركز تجارت جهاني به وقوع پيوست، نخست وزير بوديد؟
بوتو: بعد از فروپاشي شوروي عناصري از شبهنظاميان عرب و حتي ژنرالهاي ما از انديشهي جهاد تاثير پذيرفتند. آنها احساس كردند كه با شكست بزرگي مواجه شدند، بنابراين آمادهي رويارويي با قدرتهاي بزرگ شدند. به عنوان يك نخست وزير با اين طرح مخالفت كرده و آن را وتو كردم، به همين دليل اسامه بن لادن تلاش كرد تا دولتم را سرنگون كند، به همين دليل مبلغ 10 ميليون دلار به كارمندان و نمايندگان داد تا به دولتم راي اعتماد ندهند. ابتدا فكر كردم كه اين پول از عربستان وارد شده به همين منظور يكي از وزيرانم را نزد پادشاه عربستان فرستادم كه او گفت "اين پول از طرف ما نيست. بوتو مثل دخترم است و ما حكومتش را متزلزل نميكنيم."
الشرقالاوسط: جزييات طرح چه بود؟
بوتو: آنها سعي كردند تا به 20 تن از نمايندگان پارلمان كه از طرفداران من بودند، رشوه بپردازند تا من نتوانم از پارلمان راي اعتماد بگيرم و به دنبال آن دولتم سقوط كند. تقريبا آنها نيم ميليون دلار به هر نفر دادند، اما من از ساير طرفدارانم خواستم تا با برپايي تظاهرات در مقابل اين توطئه بايستند.
به هر حال اين توطئه با شكست مواجه شد، اما بعد از آنكه در سال 1990 از دستم خلاص شدند، طرح حمله به مركز تجاري را برنامهريزي كردند و به اين ترتيب جنگ عليه تروريسم نيز آغاز شد. زماني كه نخست وزير شدم از آمريكا خواستم تا دفتر پژوهشهاي فدرال را در پاكستان ايجاد كند تا با هم به مبارزه با تروريسم بپردازيم. در سال 1993 موفق به دستگيري فردي به نام رمزي يوسف شديم كه ظاهرا سعي در ترورم داشت.
الشرقالاوسط: چه موقع اسم اسامه بن لادن را شنيديد؟
بوتو: در سال 1989 زماني كه رياض به ما اعلام كرد كه پولي به پاكستان نفرستاده به ما اطلاع داد كه اسامه بن لادن اين مبلغ را پرداخت كرده و در واقع در اين زمان بود كه نام بن لادن را شنيدم.
الشرقالاوسط: آيا اين مساله را به رييس جمهور آمريكا اعلام كرديد؟
بوتو: خير؛ چرا كه در آن زمان او سعي در بركناريام داشت. او ميكوشيد تا ثبات دولتم را از بين ببرد همچنين از آن زمان كسي به اين گفتهها اعتمادي نميكرد؛ چرا كه آن زمان بن لادن شخص خوبي تلقي ميشد؛ چرا كه با فساد مبارزه ميكرد و عليه شوروي برنامهريزي ميكرد و من هم فرد نوپايي بودم كه هر كسي ميتوانست با گفتن چيزي مرا از قدرت خلع كند و همين حادثه هم اتفاق افتاد، اما زماني كه خواستند مرا بيرون كنند، اقدامات تروريستي در سال 1990 شروع شد. در سال 1993 دوباره روي كار آمده و اقدامات تروريستي را متوقف كردم و زماني كه در سال 1996 مرا اخراج كردند بن لادن آمد. تا زمانيكه نخست وزير بودم، بن لادن نميخواست خودش را به من نشان دهد؛ چرا كه ميدانست من از طرحش براي براندازي حكومتم مطلع شدم. بن لادن ابتدا در سودان بود و بعد هم علنا خود را به ما نشان نداد، اما بعد از پايان انتخاب 1997 و سقوط دولتم، علنا خود را نشان داد.
الشرقالاوسط: نوامبر 2005، پرويز مشرف، رييس جمهور پاكستان به شما گفته كه نزديك بوده بن لادن را دستگير كند، آيا فكر ميكنيد او عملا اين جستجو را انجام داده بود؟
بوتو: بايد بگويم او در جستجوي بن لادن است، اما به شما ميگويم كه اگر او، بن لادن را پيدا كند حمايت از دولتش را از دست خواهد داد. او تحت حمايت جامعهي جهاني است؛ چرا كه جامعهي جهاني از او خواسته تا بن لادن را پيدا كند و لحظهاي كه بن لادن پيدا شود، منافع جامعهي جهاني و كانون توجه به مشرف نيز به پايان خواهد رسيد. حال چرا مشرف بايد با پيدا كردن بن لادن به خودكشي سياسي دست بزند؟ اگر من مشرف بودم، نميدانستم چرا بايد با پيدا كردن بن لادن به خودكشي سياسي دست بزنم.
الشرقالاوسط: وقتي فرزند اولتان به دنيا آمد آيا او را به افراد خانوادهتان سپرديد؟
بوتو: خير. اين انديشهي نادرستي است. زماني كه كودك اولم را به دنيا آوردم، مسوول دفتر انتخاباتي بودم و به همه نشان دادم كه يك زن باردار هم ميتواند كارهاي زيادي انجام دهد. قبل از زايمان دومم نيز به كوههاي "سياشن" صعود كردم، در زايمان سوم نيز تحت تاثير گاز اشك آور قرار گرفتم و خيلي نگران شدم اما اين كودكم نيز سالم به دنيا آمد. هميشه به فرزندانم ميگويم كه بايد خوب درس بخوانند تا روي پاهاي خود بايستند، كار مناسب پيدا كنند، ازدواج كنند و بعد از آن به فكر نجات جهان باشند.
*********************************************************************************
الشرقالاوسط: چرا در نيويورك به سر ميبريد؟
آصف زرداري : زماني كه در سلول انفرادي بودم، آنژين شدم به همين دليل براي معالجه به اين جا آمدهام.
الشرقالاوسط: چگونه با بينظير بوتو آشنا شديد؟
آصف زرداري: ما پسر عمو و دختر عمو هستيم. به مراسم شامي كه مادر همسرم تدارك ديده بود، دعوت شديم اما من سالها پيش از آن، او را ديده بودم و به او علاقه داشتم. همچنين ميدانستم كه پدرش نيز اعدام شده است.
الشرقالاوسط: آيا فرزندانتان را زماني كه در زندان بوديد، ميديديد؟
آصف: چهار سال اول آنها را نميديدم، اما بعد از آن هر سال يك بار آنها را ميديدم. بوتو به آنها گفته بود كه من به دليل نظريات سياسيام مجازات شدهام. اولين كاري هم كه بعد از خروج از زندان انجام دادم، اين بود كه با همسر و فرزندانم صحبت كردم.
الشرقالاوسط: خاطرهاي به ياد داريد؟
آصف: زماني كه در مراسم جشني حضور مييافتيم، حاضران مرا "آقاي بوتو" صدا ميزدند، من هم ميگفتم من آصف علي زرداري هستم، خانم بوتو آنجاست!