تنش سیاسی در لبنان این روزها شاهد اوج خود است به گونهای که تمامی راهحلهای داخلی به بنبست رسیده و اکنون سخن از امتیازدهی متقابل کشورهای خارجی تاثیرگذار در لبنان به میان آمده است.
چندیست که خبرها و گمانهزنیهای جدیدی در مورد تغییرات ساختاری در حزبالله لبنان به گوش میرسد.
ماجرا از آن جایی آغاز شد که روزنامه اسراییلی معاریو در خبری نوشت: «ایران از حزبالله خواسته است تا بدون هماهنگی با تهران دست به هیچگونه اقدام عملی نزند».
چندی پس از آن روزنامه الشرقالاوسط نوشت: «مسئولیت رهبری امور نظامی حزبالله به یکی از معاونان سید حسن نصرالله دبیرکل این حزب واگذار شده است».
شرایطی مساعد برای شایعات
انتشار اینگونه اخبار در شرایطی صورت گرفت که روند امور در لبنان با بنبست مواجه شده و کشور اکنون نزدیک به یک ماه است که پس از خاتمه ریاست جمهوری امیل لحود، بدون رییسجمهور سر میکند.
دو گروه درگیر در لبنان، هنوز نتوانستهاند به توافقی میان یکدیگر دست یابند. تحلیلگران و ناظران آگاه بر این اعتقاد هستند که کنترل شرایط از دست گروههای لبنانی خارج شده و حل و فصل امور در گرو توافق جریانهای تاثیرگذار خارجی قرار گرفته است.
در یک سوی بحران، آمریکا و اروپا و در سوی دیگر، ایران و سوریه قرار دارند که هر کدام با توسل به گروههای داخلی لبنانی همپیمان با خود، در حال کشمکش هستند.
آوردگاه چالش خارجی
از نظر کارشناسان امور خاورمیانه، لبنان اکنون تبدیل به آوردگاهی برای نبرد دیگران شده بطوریکه به جرأت میتوان گفت سرنوشت بسیاری از مسائل بحثبرانگیز در خاورمیانه به نتیجه این نبرد در لبنان باز میگردد.
در این زمینه و با افزایش سطح تنشها، ارتش اسراییل در مرز با لبنان از روز گذشته به حالت آمادهباش درآمده است. این نگرانی در میان رهبران اسراییلی وجود دارد که در صورت عدم انتخاب رییسجمهور جدید و بروز انفجار امنیتی در لبنان، شرایط در مرزها تنشآمیز شود.
اما منبع و منشأ چنین اخباری در مورد حزبالله کجاست و چه دلایلی در پس آن نهفته است؟
در بازی قدرتی که اکنون در لبنان جریان دارد، کشورهای خارجی لاجرم گاهی به یکدیگر امتیازاتی داده و گاه در برابر هم شدت عمل به خرج میدهند.
کارتهای بازی غرب در لبنان
آمریکا و غرب در ابتدا تلاش داشتند تا با اعمال فشار بر سوریه و ایران، مانع تحرک این دو کشور در لبنان شوند. تجربه چند ماهه چنین سیاستی ثابت کرد که این گزینه راه به جایی نخواهد برد؛ چرا که موازنه نیروها در لبنان به گونهای نیست که از طریق تحریم یا فشار سیاسی بتوان گروهی را وادار به عقبنشینی از مواضع خود کرد.
پس از آن گزینه دیگری بر اساس ایجاد شکاف در محور ایران و سوریه در پیش گرفته شد. آمریکا، غرب و اسراییل تلاش داشتند تا با ارایه پیشنهادهای تشویقکننده، همپیمانی ایران و سوریه را خدشهدار سازند.
دعوت از سوریه برای شرکت در کنفرانس صلح آناپولیس در کنار پیامهای اسراییل در آمادگی برای مذاکره با دمشق در زمره پیامهایی بودند که برای سوریه ارسال شدند. در مقابل گزارش اطلاعاتی جدید آمریکا که در آن گفته شده ایران برنامه هستهای خود با اهداف نظامی را از سال 2003 متوقف ساخته، مهمترین امتیاز آمریکا به ایران تلقی شد.
حزبالله لبنان که به گفته رهبران خود، در هماهنگی کامل با سوریه و ایران است، همواره جزو برگههای اعمال فشار و مذاکره محسوب میشود. بطوریکه هرگاه لازم باشد، دمشق یا تهران با استفاده از عباراتی ساده وانمود میکنند که آماده مذاکره یا امتیازدهی در لبنان هستند.
اقدامی باسابقه
پیش از این و هنگامی که تنش میان دو طرف غرب و شرق به اوج خود رسیده بود شاهد تکرار چنین سناریویی بودیم. کمال خرازی وزیر خارجه وقت ایران در سفری که در سال 2003 به بیروت داشت، در یک مصاحبه مطبوعاتی از حزبالله خواست که «خویشتنداری خود را حفظ کند». این موضوع در آن زمان بدین گونه ارزیابی شد که ایران قصد کنترل حزبالله و آرام کردن شرایط را دارد.
منابع آگاه میگویند خبری که چند روز پیش در روزنامه معاریو اسراییل منتشر شد در واقع خبری مشابه اظهارات چهار سال قبل خرازی است.
در بازی سیاسی کنونی شاید بهتر باشد بگوییم امور با بنبست مواجه شده و امتیازدهیهای متقابل به همان اندازه بیتاثیر است که اعمال فشار بینتیجه بوده است.
على مهتدى/ گزارشگر صداى آلمان در بيروت