بازگشت یکباره فعال حقوق بشر و روزنامه نگار، کیانوش سنجری به ایران همه را متعجب کرد. اما دلیل این اقدام بحث برانگیز او چه بود؟
سنجری فعالیتهای دمکراسیخواهانه و حقوق بشری خود را به شکل جدی از سالهای پایانی دهه هفتاد خورشیدی، با حضور در شاخه دانش آموزی "اتحادیه دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی"، گروه موسوم به طبرزدی آغاز کرد. او بعد ها به عنوان سخنگوی جبههٔ متحد دانشجویی، سخنگوی کمیته گزارشگران حقوق بشر، عضو جبههٔ دمکراتیک مردم ایران، عضو کانون وبلاگ نویسان ایران و سخنگویی انجمن زندانیان سیاسی ایفای نقش کرد. او در میانه دهه هشتاد و پس از گسترده شده نفوذ فراقانونی سپاه در دستگاههای امنیتی در دوره محمود احمدینژاد و تهدید بیش از پیش فعالان داخل کشور به عراق و سپس به آمریکا گریخت. در ایالات متحده نیز فعالیت های حقوق بشری و روزنامهنگاری سنجری ادامه یافت که از برجستهترین آنها می توان به نقش پررنگ او در تکمیل پرونده شکنجه سفید در زندانهای ایران و گزارشگری در صدای آمریکا اشاره کرد.
در سال ۲۰۱۳ و در پی اوج گرفتن نفوذ لابی جمهوری اسلامی در ساختار تصمیم گیری های دولت باراک اوباما و گسترش این نفوذ در عملکرد و برنامهسازیهای صدای آمریکا، کیانوش سنجری از این رسانه استعفا داد و فعالیت های خود را با سازمانهای حقوق بشری آمریکا و اروپا پی گرفت.
اما زاویه پنهان زندگی کیانوش سنجری و تمامی کسانی که زندگی عادی خود را رهاکرده و به فعالیت های اینچنینی میپردازند، زندگی خصوصی و خانوادگی اوست. بخشی که عموماً کسی از آن مطلع نیست، اما در عین حال برای نهادهای امنیتی به جهت اعمال فشار بر فرد بسیار جذاب و مهم است.
هرچند که شخص کیانوش سنجری تا کنون در این خصوص سخنی نگفته و شاید هم مایل به طرح عمومی آن نباشد، اما شایعه و برداشتهای غلط ایجاد شده از بازگشتن او به ایران، همچون همکاری سنجری با جمهوری اسلامی، رها کردن مبارزه به دلیل سختیهای آن و مواردی از این دست باعث نگارش این یادداشت و شفافسازی موضوع شده است.
کیانوش سنجری
تنها دلیل بازگشت کیانوش سنجری به ایران مادرش بود. مادری تنها، که در این سالها بیماری و همچنین افسردگیِ دوری از تنها فرزندش بیش از پیش شده بود. اما بینتیجه ماندن تلاش کیانوش برای بردن مادرش به ایالات متحده باعث شد که او بین آزادی خودش و بودن در کنار مادرش دومی را انتخاب کند. او میگفت: مادرم سخت افسرده و بیمار است، نمیخواهم یک عمر با این عذاب وجدان زندگی کنم که مادرم در تنهایی از دست رفت.
در پی این تصمیم فداکارانه، کیانوش سنجری با مراجعه به دفتر حفاظت از منافع ایران در واشنگتن، برای بازگشت به برگه عبور دریافت کرد. ورود او به ایران با یک بازجویی نهچندان سختگیرانه همراه بود. کیانوش اعتقاد داشت که آشکار بودن اقداماتش در ایران، حساسیت نهادهای امنیتی را کمتر می کند، اما با وجود این شفافیت، سنجری حدود دو ماه بعد از ورود به کشور بازداشت و راهی زندان شد و تاکنون خبری از او در دست نیست.
عامل بازگشت کیانوش سنجری به ایران عاملی است که هر ایرانی گریخته از وطن به آن مبتلا است. دوری از خانواده، مرگ عزیزان، عدم امکان پشتیبانی و تامین نیازمندیهای خانواده و مواردی از این دست، دردهای آشنایی است که تمامی ایرانیان در تبعید، بارها آن را به صورت مستقیم و غیرمستقیم لمس کرده و سالهاست که با آن زندگی میکنند.
متاسفانه در این مدت عموم افراد و حتی فعالان حقوق بشری نسبت به موضوع بازگشت سنجری به ایران، کمتوجه بوده و حتی از پرداختن به آن پرهیز کردهاند. خانواده و ارتباط با آن، از ابتداییترین مباحث حقوق بشری است که هزاران ایرانی در تبعید به دلیل مشکل سیاسی با حکومت شیعه مسلط بر ایران از آن بیبهره هستند. دفاع از کیانوش سنجری و اقدام فداکارانهاش، نه تنها وظیفه افراد و سازمانهای حقوق بشری است، بلکه یادآور دردی است مشترک، که همواره در بین دیگر دردهای ایرانیان در تبعید پنهان مانده و از آن سخنی به میان نمیآید.
احمد باطبی
واشنگتن