Tuesday, Jan 23, 2018

صفحه نخست » محمود احمدی نژاد: "رهبر انقلابی" که غیبش زد

- بی بی سی

تنها نقشی که احمدی نژاد در شرایط دشوار امروز می توانست برای خود متصور باشد رهبری یک انقلاب بود چون ریاست جمهوری را از وی دریغ داشته‌ بودند و رهبر کشور نیز نمی تواند باشد اما با نظریه‌ "انقلاب دائمی" در جمهوری اسلامی می توانست نقشی تازه برای خود دست و پا کند. او نمی دانست که "انقلاب" دارد از وی پیشی می گیرد

***

ahmadinejad_012318.jpgسخنان احمدی نژاد در بوشهر (۷ دی ۱۳۹۶) بیانگر نقشی تازه بود که وی برای خود در دوران مابعد انتخابات ۹۶ ریاست جمهوری قائل بود. او زمانی که در بوشهر از انقلاب سخن می گفت احتمالا از شروع یک حرکت اعتراضی علیه نظام در مشهد خبر نداشت.

او از حمله به قوه‌ قضاییه در بست نشینی شهر ری (۲۵ آبان ۱۳۹۶) آغاز کرد. بعد در جمع دانشجویان در بافق کرمان (۲۵ آذر ۱۳۹۶) و بوشهر به دولت روحانی و مجلس رسید: "اگر مردم هر صاحب منصبی در دولت، مجلس یا دستگاه قضایی را نخواهند آیا آنها حق تصرف دارند و می توانند مدیریت کنند؟" او در بوشهر به کلیت نظام نیز رسید: "نمی توانید حتی یک مدیر الهی و مردمی پیدا کنید که در برابر فقر اکثریت مردم و چپاول و سیری ناپذیری عده‌ای اندک سکوت کرده باشد و خروش انقلابی نداشته باشد." (۷ دی ۱۳۹۶) نتیجه‌ منطقی این سخن با توجه به سکوت همه مدیران و مقامات عالی رتبه‌ نظام در برابر فقر اکثریت مردم آن بود که هیچکدام الهی و مردمی نیستند.

این سیری است که وی به طور طبیعی (بر اساس منش و شخصیتش) داشت بعد از ممانعت از نامزدی برای ریاست جمهوری و محاکمه‌‌ نزدیکانش طی می کرد. تنها نقشی که وی در شرایط دشوار امروز می توانست برای خود متصور باشد رهبری یک انقلاب بود چون ریاست جمهوری را از وی دریغ داشته‌ بودند و رهبر کشور نیز نمی تواند باشد اما با نظریه‌ "انقلاب دائمی" در جمهوری اسلامی می توانست نقشی تازه برای خود دست و پا کند. او نمی دانست که "انقلاب" دارد از وی پیشی می گیرد.

احمدی نژاد عدم رضایت انبوه مردم از شرایط معیشتی و اقتصادی را می دید و در آستانه‌ گرانی و فلاکت بیشتر جای خالی یک رهبر برای معترضان را احساس می کرد. در شرایطی که محمد خاتمی "پشیمانی از رای به روحانی" را در قالبی کاملا محافظه کارانه و حکومتی "دسیسه" معرفی می کرد و دیگر اصلاح طلبان هر روز در پی دیدار با نهادهای حکومتی بودند تا وفاداری خود را به نظام و رهبری اثبات کنند او فضا را برای قرار گرفتن در جلوی صف ناراضیان بسیار مناسب می دید. او شامه‌ تیزی برای درک شرایط دارد. اگر چنین شامه‌ای نداشت نمی توانست حتی رفسنجانی و ناطق نوری را پشت سرگذاشته و خامنه‌ای را از همه‌ رفقای قدیم خود جدا سازد.

خطاب‌های خامنه‌ای به وی در ششم دی ۹۶ هم تاثیری بر مواضع و سخنرانی‌های وی نگذاشت؛ او به صراحت گفت که مخالفان نظر رهبر نمی توانند بروند و بمیرند. احمدی نژاد تصور می کرد که حتی اگر تعداد بیشتری از نزدیکان وی را بازداشت یا محاکمه کنند یا خود وی را در حصر خانگی قرار دهند او در موقعیتی متفاوت با موسوی، کروبی و خاتمی قرار می گیرد: او کسی است که نظرات رهبر را آشکارا به دیوار می زند و بدون هراس از بسیجیان برای سخنرانی به شهرستان‌ها می رود.

البته هواداران وی از جنس همان بسیجیانی هستند که چهار دهه مشغول سرکوب مردم بوده‌اند. آن سه به هیچ وجه حکومت جمهوری اسلامی را حکومت ظلم و مقامات سه قوه را غاصب معرفی نکردند. اصلاح طلبان از وفاداران به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بوده و هستند و در چارچوب نظام عمل کرده‌اند. حتی موسوی و کروبی که نتایج انتخابات ۸۸ را نپذیرفتند مبشر انقلاب علیه جمهوری اسلامی نبودند.

ضرورت انقلاب

احمدی نژاد اما همچنان- به ظاهر- انقلابی است. او در جمع دانشجویان می گوید: "انقلاب خیلی پدیده خوبی ست، یک هدیه الهی است. ما همواره باید در حال انقلاب و تحول به سمت کمال باشیم... بگونه‌ای رفتار می کنند که انقلاب چیز بدی بود، این جا شیاطین هم می آیند تبلیغ و طراحی می کنند که آقا انقلاب چیست بگذارید کنار، انقلاب تمام شد، خیلی خسارت داشت، بدبخت شدیم، بیچاره شدیم!... عملکرد این آقایان مشکلات درست کرده، چرا انقلاب برود؟ این آقایان بروند. آقا یعنی انقلاب با این عظمت، ملت با این عظمت برود که این آقایان بمانند! نخیر ملت هست و می ماند، شماها باید بروید، تشریفتان را ببرید." (دولت بهار ۲۵ آذر ۱۳۹۶) به نظر نمی آید که وی بخواهد از طرق عادی در انتخابات یا گفتگوی پشت پرده با خامنه‌ای و دیگر مقامات اهدافش را به پیش ببرد و باعث شود "آقایان بروند" چون راه این کارها بر وی بسته است. تنها راه بسیج عمومی و حرکت انقلابی بود.

او به قدرتمندان حکومت نوید خشم و قهر انقلابی می داد: "ملت را نمی خواهم بگویم سیل است، نمی خواهم بگویم زلزله است، نمی خواهم بگویم طوفان است، ملت یک قدرت الهی بی نظیر و بلامنازع است و اگر این برآیند اراده ملت بر جایی متمرکز شود هر چه بر سر راه باشد از جا می کند." (۷ دی ۱۳۹۶) تنها در شرایط انقلابی است که انقلابیون "هرچه بر سر راه باشد از جا می کنند." او در این جمله کسی را استثنا نمی کرد.

نقش رهبری

تحلیل ادبیات احمدی نژاد در سخنرانی بوشهر نشان می دهد که وی خود را در قد و قامت رهبر یک جنبش مردمی ضد ظلم و امتیاز و تبعیض و فساد می دید، گویی در دوران هشت ساله‌ ریاست جمهوری وی فسادی در کشور رخ نداده است. تصور این بود که پس از ۵ سال از پایان دولت وی، اکنون بسیاری از شهروندانی که در سفرهای استانی عریضه نوشته و مبلغی دریافت می کردند سوابق فساد و سرکوب در دوران وی را فراموش کرده و نوستالژی بریز و بپاش دوران وی را دارند. دولت روحانی نیز بریز و بپاش دارد اما خرده ریزهای آن به روستاییان نمی رسد. احمدی نژاد در حالی به میدان آمد که بسیاری از روحانی قطع امید کرده بودند اما بلافاصله بعد از شروع حرکت غیبش زد.

برخلاف خاتمی و رفسنجانی که پس از ریاست جمهوری خود را در معرض پرسش‌های مردم قرار نمی دادند و دیدارهای کنترل شده داشتند او به میان مردم می رفت و با بسیجیان و "متدینان" به محاجه می ایستاد. او از موضع رهبری مردم به مقامات توصیه می کرد، امید و آرزوهای آنها را بیان می کرد، مخالفان خود را به مجازات وعید می داد، روسای سه قوه را غاصب و خود و دوستانش را مظلوم معرفی می کرد، و نزدیکانش در میان جمعیت شعار انقلابی "هیهات من الذله" می دادند. اما بلافاصله بعد از آن که شعار معترضان در یک هفته‌ای که ایران را تکان داد او و همراهانش به غارهای خود خزیدند.

نوید خشم توده‌ها

عباراتی که احمدی نژاد در مورد آخر و عاقبت مخالفانش به کار می برد در چارچوب یک نظام مستقر با قوه‌ قضاییه و دادگا‌ه‌های قانونی قرار نمی گیرد. او مثل همه‌ رهبران انقلابی وعده‌ خشم و مجازات انقلابی می داد: "این قدرتها و مناصب ، ملک پدری هیچکس نیست. متعلق به ملت است و من به شما قول قطعی می دهم که ملت در تمام موارد حساب کشی خواهد کرد... بدانند در ایران هر کسی در مظان دوستی و داشتن سر و سر با بیگانگان و به‌ خصوص با استعمار پیر انگلیس و آمریکا باشد منفور همگان بوده و به دست ملت مجازات خواهد شد." (دولت بهار، ۷ دی ۱۳۹۶) او همچنین مثل رهبران انقلابی خود را آماده‌ی جان دادن در برابر حکومت ظلم معرفی می کرد: "ما یک جان ناقابل و آبروی خدادادی داریم و آن را تقدیم دفاع از ملت و انقلاب خواهیم کرد." (همانجا)

احمدی نژاد تنها در چارچوب رهبری یک انقلاب می توانست وعده دهد که "این ها باید تشریف ببرند و ان شاء الله بزودی خواهند برد." (دولت بهار ۲۵ آذر ۱۳۹۶) او "اینها" را به برادران لاریجانی هم محدود نمی کند. از روسای جمهور پیشین یک رژیم مستقر نمی توان انتظار چنین سخنانی را داشت. احمدی نژاد دیگر حتی رهبر اپوزیسیون نبود؛ بلکه تا ۷ دی ۹۶ رهبر تازه‌ انقلاب می نمود. اپوزیسیون رهبران متعددی داشته و دارد. آنچه جایش خالی به نظر می رسید "رهبر انقلاب" بود.

به دلیل همین جلوه فروشی بود که فرمانده‌ سپاه- که نمی توانست خیزش عمومی مردم را بدون اتصال به یکی از جناح‌های حکومتی باور کند- در اولین واکنش بعد از اعتراضات به طور غیر مستقیم احمدی نژاد را مسئول اعتراضات معرفی کرد: "این موضوع با فراخوان یکی از سایت‌هایی صورت گرفت که وابسته به شخصی است که این روزها زبان به مخالفت‌خوانی نسبت به اصل و ارزش‌های نظام گشوده است... نیروهای امنیتی درحال بررسی این مسئله هستند و اگر به دخالت این مسئول سابق برسند قطعاً متناسب با وضعیت و درخواست ناجا با او برخورد خواهند کرد."

خامنه‌ای: "نظام" و وضعیت موجود

علی خامنه‌ای و منصوبانش با این که خود را انقلابی معرفی می کنند مظهر وضعیت موجود و "نظام"اند و فروختن آنها به عنوان "انقلاب" کاری است بسیار دشوار. اما محمود احمدی نژاد امروز از حکومت بیرون است (عضویت وی در مجمع تشخیص مصلحت یک عضویت نمایشی و فرمایشی است) و می تواند مقامات را به چالش بکشاند. به همین جهت او وقتی از فساد در وزارت اطلاعات سخن می گوید خامنه‌ای را به طور غیر مستقیم مظهر وضعیت موجود و حامی آن فساد معرفی می کند: "مدیر گمرگ بوشهر... گفته بود ... معاون یک وزارتخانه امنیتی داره چندین کانتینر لوازم آرایشی می آره. وقتی بش می گیم چرا اینها رو می آری می گه اینها کالاهای سری است... زورمون نرسید آن معاون وزیر رو عرض کنیم." (۷ دی ۱۳۹۶) مشخص است که چه کسی این معاون و همه‌ مدیران قاچاقچی نظام را بر سر کار نگاه داشته است و چه کسی است که زور رئیس دولت به وی نمی رسد.

خامنه‌ای در سه دهه‌ گذشته حتی یک بار خطاب به مدیران کشور چنین سخن نگفته است. او ممکن است رهبر انقلاب خوانده شود اما چون خود را رهبر نظام می داند و همه مدیران منصوب وی هستند زیردستانش را غاصب نمی داند. خامنه‌ای تنها وقتی خود مورد چالش قرار گیرد عکس العمل نشان می دهد. او عملا فساد زیردستانش را پذیرفته چون آنها از فساد خامنه‌ای و بیت رهبر درک متقابل دارند. مخالفان "وضعیت موجود"، هر که باشند، از منظر تریبون‌های رسمی امریکایی و اسرائیلی اخیرا "سعودی" نام می گیرند.

احمدی نژاد در مسیر دیگری داشت حرکت می کرد، مسیر تبدیل شدن به رهبری یک انقلاب علیه خامنه‌ای. او با درک خشونت سپاه و نیروهای وفادار به خامنه‌ای، همانند رفسنجانی، یکی به میخ می زد و یکی به تخته اما به تخته محکم تر می زد.

خامنه‌ای این گونه رفتار را از رفسنجانی نخرید و به تدریج وی را از صحنه حذف کرد. خمینی هم در دوره‌ای در برابر حکومت پهلوی همین رویه را داشت و در نهایت راه انقلاب پیشه کرد. تصوری هم که مقامات از خالی شدن دور و بر احمدی نژاد پس از رد صلاحیتش داشتند داشت به یک توهم تبدیل می شد. عالم سیاست عالم تصورات است؛ وقتی سیاستمداری از خود تصور رهبری دارد یا جایش گوشه زندان و تبعید است (توهمش را اکثر مردم نخریده‌اند) یا بر کرسی رهبری (عکس وی را در ماه دیده‌اند). احمدی نژاد تصور دومی را از خودش داشت (هاله نور را به یاد بیاورید).

شرایط مهیاست

شاید گروهی فکر کنند که کروبی و موسوی ذخیره‌های نظام در شرایط بحران حاد سیاسی هستند و می توانند در چارچوب جمهوری اسلامی امواج اعتراضات انقلابی را رام سازند و نقش بختیار را در ماه‌های آخر نظام (از منظر دربار) بازی کنند. احمدی نژاد با حرکاتی که داشت مشغول پشت سر گذاشتن این دو بود. موج اعتراضاتی که در کشور آغاز شد نه تنها اصلاح طلبان حکومتی را که امروز همانند اصولگرایان اعتراضات را بهانه می نامند بلکه به تدریج موسوی و کروبی را نیز پشت سر گذاشت.

در شرایطی که نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان برنامه و عزمی برای اصلاح نظام مالیاتی، کاهش رانت‌ها و امتیازات، اصلاح نظام بانکی و دیگر اموری که مستقیما به معیشت مردم مربوط می شود دارند، شعارهای ضد فساد احمدی نژاد شنیده می شد. اما وی در آخرین لحظات توده‌ بی شکل مورد نظر یا توهمش را تنها گذاشت. البته کسانی که به خیابان آمدند پیش از احمدی نژاد او را تنها گذاشته بودند.

گروه احمدی نژاد تصوراتی ویژه از شرایط داشتند. آنها فکر می کردند که در دوره‌ بعد از انتخابات ۹۶ هیچ نیروی سازمان یافته و دارای تریبون و ارتباطات در سطح ملی در داخل کشور بجز گروه آنان علم مخالفت با حکومت را در دست نداشت و هیچ کس در کاست حکومتی بجز احمدی نژاد قادر نیست اعتراضات را در فضای سیاسی حکومتی به نفع برنامه‌ سیاسی خاصی جهت داده و انضمامی سازد. گروه احمدی نژاد تصور می کرد که ظرفیت قرار گرفتن بر فراز همه‌ شعار‌های اعتراضی را داراست و می تواند نارضایی‌ها را مدیریت کند.

این گروه می تواند در آن واحد باستان گرا، ملی گرا، موعودگرا، شریعت گرا و هر "گرای" دیگری برای گرفتن قدرت هر چه بیشتر باشد همچنان که خمینی قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ همه‌ اینها و حتی بیشتر هم بود. آنها نیز که به خاطر معیشت به خیابان می آیند شعارهای ضد ظلم را (حتی از گروهی فاسد) بیشتر می خرند تا شعار دمکراسی و حاکمیت قانون را. روحانیت در سال ۵۷ نیز گروهی خوشنام نبود اما انقلابیون برای خلاصی از رژیم سلطنتی بدان پناه بردند.

حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ همه‌ این خواب و خیال‌ها را دود کرد. معترضان نشان دادند که می دانند بهبود معیشت آنها در چارچوب نظام موجود ممکن نیست و گروه احمدی نژاد هم نشان دادند که بخشی از وضعیت موجودند و نه علیه آن.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy