چرائي سكوت رسانه هاي رسمي جمهوري اسلامي درباره اعطاي جايزه صلح نوبل به دكتر شيرين عبادي
چند روز پيش، ساعت 9 به وقت گرينويچ روز 10 اكتبر از سوي كميته جايزه صلح نوبل مستقر در اسلو، زمان انتشار نام برنده نهائي اين جايزه اعلام گرديد. امسال براي اولين بار اعطاي جايزه صلح نوبل براي ايرانيان از اهميت ويژه اي برخوردار بود زيرا در ميان چهره هاي كانديد دريافت اين جايزه نام يك ايراني مي درخشيد: دكتر سيد هاشم آقاجري، استاد دانشگاهي كه به دليل ايراد يك سخنراني انتقادي در سال گذشته به اعدام محكوم شده است و اكنون دوران زندان را مي گذراند. شايد در نظر اول نامزدي دكتر آقاجري براي دريافت جايزه صلح نوبل عجيب به نظر مي رسيد، اما اصلاح طلبان با مانور هاي تبليغاتي و نامه نگاري با رئيس كميته جايزه، سعي در استفاده از فرصت پيش آمده براي شناساندن افكار وي واحقاق حق از دست رفته اين ناراضي سرسخت برآمدند.
اما آنچه در اين ميان از نظرها دور ماند، دكتر شيرين عبادي، حقوقدان و فعال حقوق زنان و كودكان بود كه نامش با اختلاف فراواني از نفرات اول كانديداها قرار گرفته بود. خبر خبرگزاري رويتر كه درست چند دقيقه قبل از ساعت 9 صبح به وقت گرينويچ و 11 به وقت محلي سوئد يعني زمان اعلام برنده نهائي جايزه، مخابره شد ناگهان همه فكرها را به سمت اين زن ايراني جلب كرد. خبر اين گونه بود: كميته جايزه در روز جمعه در تماس با منزل دكتر شيرين عبادي سعي در به دست آوردن شماره تلفن وي داشته است. اين تريد زماني حالت قطعي به خود گرفت كه رويتر و سايت نوبل همزمان از اعطاي جايزه به شيرين عبادي خبر دادند. در اعلاميه كميته داوران، دلايل اعطاي جايزه چنين بر شمرده مي شود:
ـ اين جايزه به خاطر تلاش شيرين عبادي در گسترش دموكراسي و حقوق زنان و كودكان به وي اعطاء مي گردد- در اين اعلاميه او زني مسلمان توصيف شده است كه مخالفتي ميان اسلام و قوانين اساسي حقوق بشر نمي بيند و بار ها و بار ها جانش را به خاطر سخنراني هايش به خطر انداخته است.
خبر اعطاي اين جايزه به خانم شيرين عبادي موجي از شادي و غرور را در ميان ايرانيان به وجود آورد. اگرچه بسياري از رسانه هاي خبري جهان انتظار داشتند جايزه امسال به دليل پيام صلح پاپ به وي اعطاء گردد اما راي نهائي كميته جايزه همه را شوكه كرد.
خانم شيرين عبادي كه اكنون در پاريس به سر مي برد، در اولين واكنش به اين خبر اظهار داشت اميدوار است كه اعطاي اين جايزه باعث پيشرفت در امور مربوط به حقوق بشر در ايران گردد. بسياري از رسانه ها به درج زندگي نامه و كارنام فعاليت هاي او اقدام كردند و به تجليل از او برخاستند.
در اين ميان انتظار مي رفت خال كه براي اولين بار در تاريخ جايزه صلح نوبل، يك ايراني شايسته دريافت آن گشته و موجبات سرافرازي ملت و ميهن را فراهم كرده است، رسانه هاي خبري داخل ايران به انتشار خبر اين حادثه مهم اقدام نمايند. اما در نهايت حيرت هيچ كدام از بخش هاي خبري صدا و سيما و ديگر رسانه ها به جز ايرنا و ايسنا آن هم در خبر هايي بسيار كوتاه از آن سخن به ميان نياوردند.
اخبار ساعت 21 شبكه اول كه كامل ترين مجموعه خبري محسوب مي شود خبر اول خود را به مشمولان نظام وظيفه اختصاص داد و حتي از كنار خبر فرود اضطراري يك هواپيماي استراليائي به خاطر يك كلاغ بي اهميت نگذشت. تيتر خبر هاي خارجي مانند هميشه به فلسطين و اوضاع آن اختصاص يافته بود.
شيرين عبادي را اينك همه دنيا مي شناسد. تلاش هاي او ارج گذارده مي شود و ملت ايران قدر او را مي داند و از داشتن چنين هموطني به خود مي بالد.
آيا به راستي بايد از سكوت رسانه هاي رسمي ايران در قبال اين حادثه مهم عصباني و متحير بود؟ شايد مانند من در ابتدا آري، اما اگر دلايل اعطاي جايزه به خانم دكتر شيرين عبادي را بار ديگر از نظر بگذرانيم ديگر حيرتي در كار نخواهد بود:
اين جايزه به خاطر تلاش هاي وي در گسترش دموكراسي و حقوق زنان و كودكان به وي اعطاء مي گردد. او بي محابا و بدون اهميت به تهديدات جاني به سخنراني در اين باره پرداخته است.