زمانی که امام جمعه های سه گانه تهران (هاشمی ـجنتی ـ امامی کاشانی) در نماز جمعه خود، در باره سیاست اتمی حکومت صحبت کردند و گفتند: « وقتی رهبر معظم انقلاب استفاده از سلاح اتمي را حرام اعلام ميكنند ما به هيچ عنوان به دنبال آن نخواهيم رفت....انرژي اتمي در كشور ما بحث علمي است... سلاح اتمي با اسلام ما تطابق ندارد.» بی شک شماری از نماز گزاران بدون آن که کلامی بر زبان بیاورند، با ناباوری به یکدیگر نگاه کرده و لبخند زدند. زیرا این جملات را هم از مجموعه گفته هایی شمردند مانند " جمهوری اسلامی آزادترین کشور دنیاست" یا "مجلس هفتم مجلس صاحب الزمان است" و یا " در زندانهای ما شکنجه وجود ندارد." جملاتی که مردم ایران طی 26 سال گذشته به شنیدن آن عادت کرده اند و آنها را به حساب بدهی های کلان رهبران ولایتمدار به حقیقت می گذارند ویا در بهترین حالت آنرا در قفسه های «تقیه تشیع» جای می دهند که مانند دهها سنت دیگر دینی ازهدف اصلی شان به انحراف کشیده شده اند.
درهمین روز ها و گوشه دیگر دنیا، آنان که از طرف نهاد های بین المللی حقوق می گیرند تا نظم جهان پس از جنگ دوم جهانی و ترمیمات پس از آن را کنترل، رعایت و حفظ کنند. هزاران کیلومتر با نماز گزاران جمعه تهران فاصله داشتند ولی به جای تقیه اسلامی یک باور دیگر را رهنمود کار خود قرار داده اند. رهنمود توما« سنت توماس» یکی از دوازده حواریون حضرت مسیح که ماموریت داشت ساکنان سرزمین پارس و هندوستان را به پیامهای آسمانی وی فراخواند، همان قدیسی که واکنش وی در مقابل خبر عروج حضرت مسیح در انجیل یوحنا آمده است و به مرور زمان در این جمله صیقل یافته است:
« من آنی را باور می کنم که ببینم. »
یک سال پیش در چنین روز هایی ، زمانی که سلامتی سیاست انرژی اتمی ایران مورد تردید جامعه جهانی قرار گرفت ،مردم آگاه ایران ، آزادیخواهان، روشنفکران و احزاب و سازمان های سیاسی ترقیخواه، که عموما از فعالیت های علنی آنان عملا جلوگیری می شود و خود هزاران مشکل با حکومت دارند چه در دا خل ایران و چه در خارج از سرخیرخواهی ملی، به حکومت توصیه اکید کردند با امضا کردن پروتکل الحاقی که در آن اجازه بازرسی های سرزده و عمیق تر داده می شود ، از رو در رویی ایران جهان اجتناب کند، اصلاح طلب ها در مجلس ششم و در دولت به طور قاطع به میدان آمدند، و اقتدارگرایان تمامت طلب که سودای تصرف همه قدرت را در سر داشتند ،علیرغم میل باطنی به توصیه هاشمی رفسنجانی؛ با این استدلال که امضای آن تا پایان مراحل قانونی امضا ممکن است بیش از یک سال طول بکشد یعنی مثلا مجلس تصویب، شورای نگهبان رد و به مجمع تشخیص مصلحت احاله می شود ، عقب نشینی کردند و بالاخره این پروتکل الحاقی در ماه آذر امضا شد و هنوز پس از 14 ماه کسی پیدا نشده است آن را از دفتر حسن روحانی به مجلس شورای اسلامی برساند.
این که در روز های پس از امضای این پروتکل، نمایندگان راست تمامیت خواه ، به ویژه بخش " هرچه باداباد طلبان" به چه سرگیجی تئوریک و سیاسی رسیدند ؛ خود از نظر جامعه شناسی سیاسی ایران یک موضوع مستقل قابل بررسی است .
در ماههای دی و بهمن بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات مورد نظر در ایران بازرسی گسترده ای کردند و محمد البرادعی نتیجه آن را به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش کرده است ؛ پس از چند روز بررسی ، این شورا با تشکر از همکاریهای ایران نظر داد، ایران گزارش دقیقی از فعالیت های خود را نداده است و ابزار مشترکی که در درتاسیسات ایران و لیبی یافته شده است ، نشانی های دقیق عبدالقادر پدر بمب اتمی پاکستان را دارد. که ایران آن را از اختراعات سربازان گمنام !! معرفی کرده است. و این شورا با ذکر چند مورد دیگر، خواستار بازرسی های عمیق دیگر شده است، که هنوز ادامه دارد . در نتیجه تهدید رهبران راست اقتدارگر، حسن روحانی و امام جمعه ابرقو یا رفسنجان که پرونده ایران باید در شورای حکام بسته شود، نه تنها تاکنون به جایی نرسیده است بلکه این پرونده در حال تبدیل به یک فاجعه ملی می شود*.
آیا حکومت جمهوری اسلامی مخفیانه در حال ساختن بمب اتمی است و یا در جستجوی زمینه استفاده های صلح آمیز از انرژی اتمی است ؟ ما هم ، شاید مثل شما ،از شمار میلیون ها ساکنین این دهکده جهانی حساب می شویم ، که قادر نیستند به این پرسش ساده ، نه تنها در باره ایران ، بلکه در مورد هیچ کشور دیگر ی هم ، پاسخ دهند. به همین جهت به خردجمعی جهان اعتماد می کنیم ؛ و از سازمانهای بین المللی می خواهیم که مواظب همه باشند تا هرگونه استفاده از انرژی اتمی دقیقا کنترل شده ، و از تبدیل به ابزار تسلیحاتی کشتار جمعی جلوگیری شود ؛ این خواست ما درمورد همه کشور های جهان صادق است.
اما حقیقتا من که از یک سال پیش تاکنون همه اخبار و گزارش های منتشر شده در نشریات فارسی و چند زبان دیگر را در این مورد پی گیری می کنم ، کودکانه به خود می گویم ، خدا را شکر که آقای البرادعی فارسی نمی داند،اگر گزارش ها و مصاحبه های منتشر شده در روزنامه جمهوری اسلامی ، خبرگزاری مهر وابسته به اقتدارگرا یان و یا نشریات وابسته به تکنوکراتهای نظامی را می خواند ، که برای سربازان بانام و بی نام آرزوی موفقیت می کند، پرونده موسی صدر را دوباره رو آورده اند ، تا از همکاری های سرهنگ قذافی با آژانس بین المللی انرژی اتمی انتقام بگیرند، ویا سایت وابسته به فرمانده سابق سپاه پاسداران را می دید ،که می نویسد اگر پروتکل الحاقی را امضاء نمی کردیم و پرونده ایران در ماه نوامبر به شورای امنیت فرستاده می شد بهتر بود و حداقل یک سال وقت داشتیم ، تا به مرحله بازرسی های امروز می رسیدیم ، البرادعی می گفت ،همین روز ها بمب را خواهند داشت.
نگارنده ، ضمن این که خیلی بعید نمی داند، بعضی از سرداران بی افتخار و رهبران فکری آنان، که جوانان معصوم این کشور را، هزار، هزار، بر میدان های مین گذاری شده جنگ فرستادند، و خود به پول، جاه و مقام رسیدند و اکنون به فرانکشتاین های جنگ تبدیل شده و در جستجوی جعبه ی پاندور اتمی باشند، ولی نمی توان پنهان کرد در هر صورت، تمام شواهد نشانه های سیاسی ، ا گرنگوییم از ماجراجویی، باید بگوییم نابخردی در سیاست اتمی حاکمیت، حکایت می کند. یعنی همه ظواهر سیاسی حکومت در عرصه انرژی اتمی شباهت به ژست ها و ادا واطواری دارد، که می توان "بمبرمن " سیاسی نام داد؛ که نه در عرصه خیالی بازی های ویدئویی و نه در میدان واقعی جنگ، بلکه در چالش های سیاسی، از بمب بهره داری می کنند. ولی چرا ؟
احمد جنتی رییس شورای نگهبان ، در اولین نماز جمعه پس از انتخابات آبروباخته مجلس هفتم ، نتوانست خشم خود را از عدم استقبال جوانان ازآن را پنهان کند. و توصیه کرد باید « باید رگ خواب جوانان را پیدا کرد.» بنظر می رسد رهبران حکومت در همان سیاق در جستجوی " رگ خواب" همه مردم در عرصه سیاست خارجی، آن را در مترسک بمب اتمی یافته اند. درسیاست اتمی حکومت، موارد زیر مشاهده می شود:
1- اقتدارگرایان تمامت طلب، با در پیش گرفتن سیاست مترسک اتمی می خواهند به مردم کشورمان بقبولانند، که در حال رساندن ایران به "دروازه تمدن بزرگ" قدرت های اتمی جهان هستند. و اگر تاخیری در ورود به این دروازه هست ، تقصیر استکبار جهانی،آزادیخواهان و اصلاح طلبان است!! می پندارند با این سیاست "رگ خواب " میهن دوستی ایرانیان و احتمالا شوونیستی برخی در داخل و خارج را یافته اند و در مرکز توجه افکار عمومی جهان مسلمان وعرب قرار داردند.
بی جهت نیست که اقتدارگرایان ناگهان سخن از وحدت برای حفظ منافع ملی سر می دهند.
در ادامه این سیاست خواهند گفت، اگر مخالفتی از سوی آزادیخواهان، روشنفکران و اصلاح طلب های داخل و خارج با سیاست های جاری اقتدار طلبان می شود، به دستور" استکبار جهانی" است.
2- مترسک بمب اتمی در خارج و چماق در داخل دو روی یک سکه ی سیاست غیر دموکراتیک دستگاه ولایت فقیه است و با این سیاست نشان می دهد که نه تنها به نظر و آرای مردم کشور خود، به نظریات کسانی که طی یک ربع قرن ، در پیدایش ، ساختن وحفاظت از جمهوری اسلامی جان نثاری کرده اند ،ارزش نمی گذارد ، و به اجرای کامل قانون اساسی خود اهمیتی قایل نیست ، و حتا حذف خدمتگذاران خود را معجزه الهی اعلام کرده و بهره گیری از خردجمعی بین «خودی ها» را هم در داخل ایران تعطیل می کند.
از عقل بدور است که جهانیان انتظار داشته باشند حاملین چنین سیاستی برای مردم کشور خود ناگهان در عرصه سیاست خارجی سر عقل بیایند و در روابط با سایر کشور ها، به خرد جمعی جهانی و قوانین بین المللی برتافته از آن احترام بگذارند.
اگر چه همزمانی انتشار گزارش لیگابو گزارشگر سازمان ملل متحد و انتشار گزارش اول ا لبرادعی یک تصادف و تقارن تقویمی بود؛ ولی بی جهت نیست که مجری سیاست مترسک اتمی برای خارج از کشور و دستور دهنده سانسور، عدم انتشار این اعتصاب، آن نامه، و حتا تعطیل روزنامه های یاس نو و شرق در شب انتخابات شخص واحدی بود. منادیان این سیاست، همانطور که می خواهند ، با آفرینش و تشدید فضای ترس و ارعاب در جامعه سیاست خود را درایران پیش ببرند،با مترسک اتمی با جامعه جهانی سخن می گویند.
3- به جای گفتگوی عادی ، معمول و شفاف مثل همه کشور هایی که سیاست خارجی طبیعی دارند، مترسک اتمی، در سیاست خارجی تربچه نقلی (شعار و پرخاشگری در برابر افکار عمومی ، کرنش و تسلیم درپیام دادن های پنهانی به عمل)، ویترین پرخاشگری را تزیین می کند؛ تا در پی آن، مذاکرات و گفتگو ها با کشور های دیگرچنان هاله ابهام و تقدس به معاملات ، بده و بستان ها ، دلالی ها و واسطه گری ها بدهد، که هیچکس جز افراد انتصابی یارای نزدیکی به آن را نداشته، و بدین ترتیب تابویی به جمع تابو ها اضافه شده و دگم حکومتی دیگری نیز بوجود آمده باشد.
بدین صورت این بخش عمده سیاست خارجی هم از حیطه کنترل و نظارت دولت و مجلس – حتا مجلس هفتم– خارج مانده و سرنخ های آن به تاریک خانه های درون وپیرامون حکومت سپرد ه می شود. به همین علت است « که عده ای نمی خواهند مناسبات عرصه قدرت شفاف شود.»
این سیاست خارجی عوامفریانه که هیچ هماهنگی با قواعد و قوانین بین المللی ندارد و براساس نیاز های روز مره تنظیم می یابد ، چیزی جز یک دیپلماسی تحقیر آمیز و توسری خور به بار نیاورده است .
4- تکنوکرات های نظامی که با محدود شدن آزادی قلم، بیان و فعالیت های سیاسی نیرو های دموکرات و اصلاح طلب جامعه، روز به روز وزن بیشتری درعرصه سیاست پیدا می کنند، در وجود و تداوم این سیاست اتمی مبهم و ترس آور ذینفع هستند. بخشی از آنان از این که در فراهم آوردن شرایط ظهور بمب اتمی سهیم هستند، تبدیل به مقربینی شده اند، که ضمن بردن این برنامه در هاله ای از ابهام و تقدس، در خرید و تهیه ابزاراز کار افتاده از قاچاقچیان و دلالان پاکستانی، اروپای مرکزی و...سود های کلانی می برند. به همین جهت مشاهده می کنیم، سخنگویان و نشریات نزدیک به آنان هستند که بیش از پیش، کش و قوس دادن به همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی را توصیه می کنند. به هر میزانی که رابطه ایران و جهان کدر تر شود باعث شادمانی، و بالا رفتن ارج، قرب و اجر آنان در برابرمرکز اصلی تصمیم گیری حکومت بر محور ولی فقیه می گردد. که آرزو های اعلام نشده برخی از آنها در دریای خون رویاهای جامه عمل نپوشیده شناور شده است و می پندارند اگر نتوانند خلافت جهانی اسلام را با بمب اتمی بوجود آورند، حداقل با دستیابی به آن، جمهوری اسلامی بیمه می شود.
باید این افسانه رسیدن به " دروازه تمدن بزرگ " با انرژی اتمی با بمب یا بدون آن را زیاد جدی نگرفت،هنوز حتا در امکان استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی در میان متخصصان جهان اتفاق نظر وجود ندارد، بویژه پس از حادثه راکتور اتمی چرنوبیل در سال 1986باز بینی سیاست های انرژی اتمی در جهان افزایش یافته است . در این واقعه ناگهانی و تاثر برانگیز با شکاف برداشتن بخشی ازساختمان راکتورهای آن علاوه برکشتن و معلول کردن هزاران نفر از ساکنین این شهر بلوروسی اشعه های اتمی با نفوذ در تمام اروپا ، تا فاصله صد ها کیلومتر به محیط زیست جهانی صدمات جبران
نا پذیری زد؛ بر اثر فعالیت های روشنگرانه طرفداران محیط زیست، برخی از کشور های اروپایی در حال تعطیل کردن تاسیسات عظیم و مدرن انرژی اتمی خود می باشند که برای ساختن هر یک از آن ها هزینه های گزافی را تحمل کرده اند و مشغول جایگزینی آن با انرژی های دیگر از جمله انرژی خورشیدی هستند.
آن چه که به نظر عاقلانه می رسد ،نخست درخواست پذیرش هرگونه کنترل سازمان بین المللی انرژی اتمی و وادار کردن حکومت به شفاف کردن همه فعالیت های خود در این عرصه است و پس از آن اولویت با خارج کردن این پرونده از دست های نظامیان و سیاستمداران، و تبدیل آن به یک بحث علمی کارشناسان و متخصصین انرژی است.هدف وپرسشنیز چنین است:
آیا ما به انرژی اتمی احتیاج داریم و یا نه ؟
خوشبختانه ما در این عرصه هم از متخصصان و استادان باتجربه چه در داخل کشور وچه در خارج کمبودی نداریم. با فراهم شدن شرایط دموکراتیک محیط زندگی و کار و با گرد آوردن یا بهره گیری از این همه نخبه های هموطن که در سراسرجهان هستند؛ سیاست لازم و ضروربهره گیری از انرژی اتمی را می توان یافت و تدوین کرد.
ــــــــــــــــــــ
* اسرائیل، ایران، موشک ها و آدم ها! HTTP://KHABARNAMEH.GOOYA.COM/POLITICS/ARCHIVES/015216.PHP
** تز اساسی این مقاله یک سال پیش در همین سایت منتشر شده است،چون مشکل هنوز باقی است آنرا به روز کرده ام.