سه شنبه 14 تیر 1384

فراز و فرود ولایت مطلقه، احمد سلامتیان، لوموند دیپلوماتیک

نظریه ولایت فقیه بعلت اختلاطی افراطی ای که بین سیاست و دیانت میکند نه تنها نتوانسته شیعیان جهان را به دور پروژه ایجاد یک قدرت اسلامی گردهم آورد بلکه بدل به عامل تفرقه آنها نیز شده است . تا آنجا که حتی در زادگاه خود ایران نیز جنبش گسترده و پویائی را بر انگیخته که در آن برخی برای نجات دین و برخی دیگر برای رهائی سیاست به صف آرائی در برابر این نظریه میپردازند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

استخوان بندی مطلبی که در زیر میخوانید حدود یکماه قبل , برای روزنامه لوموند دیپلوماتیک تهیه شده بود ومتناسب با آخرین تحولات انتخاباتی ایران به روز شده است هیات تحریریریه این روزنامه عنوان « شیعیان در کشاکش بین تهران وبغداد» را برای آن انتخاب نموده و با اضافه کردن نقشه ای از مناطق شیعه نشین در خاورمیانه وشرح بعضی اصطلاحات مندرج در آن جهت تسهیل فهم خواننده فرانسوی زبان آنرا منتشر نموده است ودر مقدمه آن اضافه نموده است که« پیروز ی لیست مورد حمایت ایت الله سیستانی در انتخابات پارلمانی عراق نگرانی هائی پیرامون تهدید شیعی ایجاد کرده است. حال آنکه مباحث در درون شیعیان گویای تنوع سیاسی و مذهبی بسیار وسیعی است.

حوادث اخیر ایران که در آن انتخاباتی پادگانی منجر به برآمدن یک بسیجی مطیع فرماندهی کل قوا بر کرسی ریاست جمهوری اسلامی ایران شد روند نظامی شدن ولایت مطلقه و یک پارچه شدن حاکمیت وی را در ایران سرعت بخشد. باز در هرم قدرت بسیاری از مجتهدان و سردمداران شبکه های روحانیت جای خود را به مداحان و علمداران و سردستگان و حمله داران و نوحه خوانان سپردند و حاکمیت مطلقه فردی اتکائ اصلی خود را از حوزه های علمی و مساجد به پادگانها و پایگاههای نیروهای نظامی و شبه نظامیش منتقل ساخت . این هزینه ای است بس سنگین برای نظامی که مدعی مشروعیت مذهبی فرا مردمی است . هدف از پرداخت چنین هزینه ای راه بستن بر نیروهای نو پای د مو کراسی خواه و مشارکت طلب و پیشبرد اصلاحات مورد نظر آنان درطریق گزار مسالمت آمیز جامعه ایران بسوی دموکراسی و بنا نهادن جامعه ای با احترام به حقوق بشر بود .آنها گرچه از حاکمیت رانده شدند از بوته آزمایش انتخاباتی بی نظیر در تاریخ جمهوری جوان ایران منسجم تر و با خواست هائی شفاف تردر طریق استقرار بدون قید و شرط حاکمیت تا م و کامل ملی برای ملتی رشید برون امدند. حاکمیتی که بیش از هر زمان به عنوان تنها بدیل در برابر آخرین سنگر استبداد کهن ایرانی مدعی فر فرهی و تقدس شرعی قد بر افراشته است.

با تشکر بی پایان از سرورانی که در لوموند دیپلوماتیک فارسی در برگردان این متن مرا رهین منت خود ساختند.

***

بدنبال پیروزی لیست ائتلاف عراقی ها در سایه حمایت آیت الله العظمی سید علی سیستانی در انتخابات بهمن ماه 1383, شبحی بر کاخها , سفارتخانه ها و رسانه های دنیای عرب سایه افکنده است .


شبح «هلال شیعه» , هلالی که ازجبل عامل شروع شده و پس از در نوردیدن بین النهرین و سواحل خلیج فارس بویژه مناطق نفت خیز شرق عربستان سعودی و فلات ایران تا قلب کوه های خراسان بزرگ ادامه مییابد. این مترسک در پستو های مراکز مطالعات استراتژیک, بویژه آمریکا ئی ابداع شده وپردازش می یابد.


وبدین ترتیب در نگار خانه بارور ذهینیت های توهم و توطئه پرداز منطقه خاورمیانه, در کنار دشمنان عینی و یا فرضی که باید با آنها جنگید , در برابر تهدید ا تشان قد علم کرد وتوطئه هایشان را نقش بر آب ساخت وحشتی دیگر بنام « قدرت شیعی » بر بیم های کهن افزوده میگردد .

حال آنکه بررسی , هر چند سریع این « قدرت » و بویژه وضعییت حکومت مذهبی در تهران ناظر و محقق را به احتیاط بیشتر و توجه و ا شرا ف بیشتربه پیچیدگی و گوناگونی تشیع در سراسر خاورمیانه فرا خوانده و از هرنوع تعمیم و نتیجه گیری عجولانه بر حذر میدارد.


بعنوان مثال , این درست است که شیعیان در عراق, در لبنان و به شکل دیگری در بحرین ایفای نقش بیشتری را در این کشور ها مطالبه میکنند . اما باید توجه داشت در این موارد ما مواجه با جماعات شیعه ای هستیم که با وجود تشکیل اکثریت جمعیت کشور همواره به هیچ گرفته شده وحتی مورد تو هین و آزارقرار گرفته اند و پیوند ها و ساختار های مذهبی را بعنوان سیمان اصلی استخوان بندی انسجام مجتمع مشترک خود می بینند.

درعربستان سعودی وضعییتی دیگر به چشم میخورد. شیعیان به دور مذهبی بسیج شده اند که به تهمت رفض سر کوب شده و ا ز حقوق اساسی و اولیه خود محروم است . در پاکستان و افغانستان نیز همین وضعییت با عامل دیگری تشدید شده است و جنب و جوش اصول گرایان سنی مذهب متاثرازوهابیگری با هدف گرفتن شیعیان بعنوان رافضی ها و اعتقادات آنان بعنوان یک ارتداد در واقع باعٍث مستحکمتر کردن پیوند های قومی شیعیان گردیده اند.


اوضاع در ایران با سرزمین های دیگر متفاوت است . و دراین کشور نظامی اقتدار گرا بر آمده از انقلاب 1357 و جنگ ایران و عراق (1367-1359) با جامعه ای بیش از پیش معترض رو در رو است.

طی سفر خود درفروردین 1384 به پاریس , محمد خاتمی رئیس جمهور ایران در بیان علل ناکامی سیاست های اصلاح طلبانه خود , بدون تردید اذعان کرد « اصلاح یک قدرت دینی بدون یک قرائت جدید مردم سالارانه از دین و روابط آن با آ رای عمومی » میسر نیست و اضافه نمود « این آموزش بر گرفته از تاریخ کلیسا و مسحییت در تاریخ اسلام اهل تسنن نیز که آمادگی بیشتری برای سر نهادن روحانیون به مشروعیت حاکم غالب و نوعی به خدمت قدرت در آمدن آنان و اطاعت از وی دارد ثابت شده بود »


و با بغض و اندوه اضافه کرد بدنبال تجربه هشت ساله وی ناگزیر باید اذعان نمود که ا بهام نسبت به امکان فرار از این قاعده برای « مذهب تشیع نیز علیرغم اعتراض تاریخی آن بر علیه قدرت های غالب که از ابتدا مهر غصب برپیشانی آنها خورده و علیرغم عدالت طلبی آن » به پایان تاریخی خود رسیده است و بالاخره بیان داشت در هر سیستم سیاسی که مدعی هرنوع مشروعیت برین و غیر زمینی است « بخشی از قدرتمداران میتوانند برای دفاع از منافع و موقعییت خود پشت برخی سنن و آداب که خود آنها را مقدس می انگارند سنگر گرفته و راه را بر هر تغییری به بندند»

هشت سال ریاست جمهوری پر فراز و نشیب یکی از وفادار ترین خدمتگزاران جمهوری اسلامی لاقل این ره آ ورد را داشت که به یک ابهام تاریخی پایان دهد.

در آستانه بیست و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و نهمین انتخابات ریاست جمهوری آن, موج سر خوردگی نسبت به رجال حاکم صفوف جوانان مایوس در گیر با بیکاری و محروم از آزادیهای اساسی را در نوردیده و تا راس قدرت و سلسه مراتب مذهبی تشیع ایرانی را در بر گرفته است تا آنجا که به این پارادوکس رسیده ایم که آقای احمدی نژاد توانست سوار بر موج اعتراض عمومی نسبت به فساد( که آقای هاشمی رفسنجانی را نماد آن معرفی میکرد ) و با ادعای کوشش برای رسیدن به جامعه ای عادلانه تربه ریاست جمهوری برسد.

و اینک در مدتی از جهت تاریخی کوتاه, راهی درا ز از رویای آرمانشهرابتدای دولت اسلامی شیعه طی شده است . درسال 1357 درروز های اول انقلاب ایران آیت الله سید محمد باقر صدر 1 پایه گذار فکری حزب الدعوه عراق در پاسخ جمعی از علمای شیعه لبنان یادداشتی مقدماتی در باره قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان « لمحه فقهیه تمهیدیه عن منشور االدستور الجمهوریه الاسلامیه فی ایران» که برای آیت الله روح الله خمینی که هنوز در پاریس بود فرستاد,و اولین پیش نویس طرح قانون اساسی نظام حکومتی روحانیون شیعه را بوی پیشنهاد نمود . این طرح برمبنای نظریه ولایت فقیه هیچ مرز و ملیتی را برسمیت نمی شناخت و بنا بود کل امت اسلامی را در یک دولت جهانی اسلامی در بر گرفته و تا ظهور اما غائب بر آن حکم برا ند .

در راس چنین نظامی مرجع تقلید مومنان و نائب امام غائب بعنوان مظهر همه وجوه دولت میبایست مبسوط الید انحصار همه اختییارات را دردست گرفته و همه قدرتها را تو سط اعضای قشر رو حانی و حوزه ها و مدارس مذهبی اعمال نماید . این نظریه در بیان سیاسی خود بدعتی تازه بود و در بین فقها و متکلمین و راویان سنت شیعی در اقلیت کامل قرار داشت . سخنگویان اصلی سنت گرائی شیعه چون آیت الله خوئی در نجف , آزاد اندیشی شیعی همچون آیت الله شریعتمداری در قم و چپ مذهبی همچون آ یت الله طالقانی در تهران به نقد و رد آن پرداختند . با این همه برمتن پیش قانون اساسی جمهوری اسلامی الصاق شد و منجر به ایجاد حاکمیتی شد دو گانه و نامتجانس بنام « جمهوری اسلا می» که هر گز حتی دو عنصر اصلی مشکله نام آن یعنی « جمهوری» و«اسلامی» از مبارزه و تقابلی آشتی ناپذیر بایکدیگر دست نشسته اند. 2


جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران که از تشنجات انقلابی فلج شده, مجذوب و مسحور نمایش خیره کننده گروگان گیری در سال 1358 سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران و زمین گیر سنگر های جنگ خونبار و هشت ساله صدام حسین علیه ایران گردیده بود نتوا نست از تسلط کامل نظام الیگارشیی تحت سیطره بخشی از روحانیت 3 بر همه ارکان قدرت و حکومت ممانعت بعمل آورد. ولایت فقیه بعنوان ستون اصلی ساختار ایدئولوژیک رسمی و ایمان سیاسی بر افراشته شد و در شعار های رسمی مخالفان و معترضین به آن را همراه با شیطان های بزرگ و کوچک به باد لعنت و نفرین گرفتند. امروز هنوز بمناسبت هر اجتماع عمومی رسمی انبوه شرکت کنندگان را به تکرارشعار ورد گونه مشهور « مرگ بر آمریکا , مرگ بر انگلیس , مرگ بر اسرائیل , مرگ بر صدام » که با شعار « مرگ بر ضد ولایت فقیه» پایان می پذیرد دعوت میکنند!


آ یت الله خمینی همیشه مشروعیت اصلی خود را ناشی از مرجعیتش میدانست , مرجعیتی که توانسته بود بدنبال دهها سال تحصیل و تدریس فقهی و کلامی در قم و نجف ( در طی مدت تبعید خود بین 1345 تا 1357) و هدایت روزانه و مستمر عبادات مومنین و آموزش هزاران شاگرد و طلبه که هر یک بنوبه خود در حوزه های علمیه دیگر مستقر شده بودند کسب و مسجل سازد . همین اعتقاد راسخ به تقدم و رجحان مشروعیت دینی بر مشروعیت سیاسی بود که وی را برآن داشت تا در وصیتنامه خود بخواهد آ یت الله گلپایگانی مرجع اعلای قم که هیچ سمت و مقامی در سلسه مرانب حکومتی نداشت بر جنازه او نماز بگزارد .

در گذشت ایت الله خمینی چند ماهی پس از برکناری آ یت الله منتظری که بین یاران دوران ماجرای انقلابیش تنها کسی بود که میتوانست ردای مرجعیت به تن کند جانشینان وی را مواجه با مشگل مشروعیت مذهبی ساخت . مثلثی مرکب از اقایان علی خامنه ای , علی اکبر رفسنجانی و احمد خمینی که در ماه های آخر بیماری وی قدرت را درراس نظام بدست گرفته بود بسرعت قانون اساسی را تغییر داد و دیگر شرط مرجعیت را برای ایفای نقش ولایت فقیه ضروری ندانست . بعبارت دیگر اولین دولت صنفی روحانیت شیعه در برابر مشگلات اولین جانشینی اصل تقدم دیانت نسبت به سیاست را ترک گفت . اقای علی خامنه ای جانشین دون پایه وی در سلسه مراتب روحانیت بسختی میتوانست ا دعای مرجعیت خود را به کرسی بنشاندو این صفت شرط اصلی قبولاندن تقدم و سیادتش نسبت به حوزه ها ونهادهای روحانیت بود .


با وجود این در باز نگری قانون اساسی اختیارات رهبر جدید در امور سیاسی و مذهبی را مطلقه قلمداد نمودند. و بیعت واعتقاد تام و کامل به وی و این اطلاق را شرط اولیه بهره وری از حقوق شهر وندی قرار داده و کوچکترین تردید نسبت به این بیعت را به موجب اصلی هرنوع تفتیش عقاید و افکار بدل ساختند. با همه این اختییارات و امکانات مالی فراوان آیت الله علی خامنه ای هرگز نتوانست خود را بعنوان مرجع مذهبی, نه در ایران و نه در خارج ایران در بقیه دنیای تشیع نه در بین مومنان و نه در سلسله مراتب روحانیت بقبولاند . کوتاه سخن , مشروعیت مذهبی و مشروعیت دولتی بار دیگر از هم جدا شدند و هریک بنا بر احتیاجات و پیش انگاشته های اغلب متفاوت و یا متضاد به راه خود ادامه دادند .


از این پس , در دولتی رانت خوار که بودجه آن اساسا از در آمد نفت تغذیه میشود, توزیع سخاتمندانه پول و امتیازات بدل به ابزار اصلی خرید نظر مساعد بخشی از سلسله مراتب روحانی شد که دم از اطاعت و بیعت میزنند. و این ارتشاء بزرگ طبقه جدیدی از سود جویان از اموال دولت و غارتگران بیت المال را بنام آقا زاده ها بنا گذارده که بسرعت بدل به نماد اساسی تبعیض و بیعدالتی روز افزون در درون جامعه شده اند.

این آشفتگی بین سیاست و دیانت , شیعه ایرانی را همانند دنیای اهل تسنن بسوی نوعی اجیر حاکم شدن روحانیت و دولتی شدن منابع مالی وی سوق داد و ناقوس پایان استقلال روحانیت شیعه را که مبتنی بر تامین امور مالی خود از وجوه مومنین بود به صدا در آ ورده است. استقلالی که در گذشته رمز موفقیت او در بین مومنان و موجب غبطه همقطاران سنی مذهب وی بود.


علاوه بر این رهبر جدید واقف بر ضعف خود در حوزه های دینی بیشتر بر مناصب حکومتی خود و در ردیف اول انان, کنترل مستقیم و مستمر ارگانهای نظامی و امنیتی تکیه زده. بخش عمده وقت خود را به بازدید پادگانها و سان دیدن و رژه گرفتن از نیرو های مسلح میگذراند . ناتوان ازمستقر ساختن مقام برتر دینی برای خود که استادش بشکرانه آن نظام شاهی را بر افکنده بود هر روز بر اختیارات و کرو فر دولتی خود افزوده تا آنجا که در منظر عام بیشتر به رئیس کشور قبل از انقلاب شباهت یافته است . از این رو است که بعضی در ایران به طنز هرچه بیشتر او را « سیدعلی شاه» مینامند تا آیت الله العظمی.

در آستانه یکصدمین سالگرد اولین انقلاب ایران در سال 1285 علیه سلطنت مطلقه چهره رهبر وقدرت مطلقه وی جانشین این سلطنت شده واز این پس مخالفت جنبش دموکراتیک مردم ایران را علیه خود بر می انگیزد . انگیزه رای دهندگانی که دو بار پی در پی محمد خاتمی را به ریاست جمهوری بر گزیدند مبارزه با این قدرت مطلقه بود . و اگر سر خوردگی عمومی نسبت به اصلاح طلبان علیرغم دست آورد های جامعه مدنی در دوران خاتمی امروز تا این اندازه وسیع است درست بعلت ناتوانی وی در مقابله با زیاده خواهی های ولایت مطلقه فقیهی است که مادام العمر و همه اختییارات اساسی دولت را خارج از هر کنترل مردمی بخود اختصاص داده و هرچه بیش از پیش تکیه گاه حود را دربین نیروهای مسلح , دستگاه های سرکوب و ار گانهای تبلیغاتی جستجو میکند.


همزمان حتی بخش بزرگی از بدنه روحانیت از نهاد ولایت فقیه فاصله میگیرد . چون محروم از مزایا و بذل و بخشش های وی اعتماد مردمی را نیز که بیش از هر زمان در گیر در وخامت روزافزون شرائط سخت زندگی هستند از دست میدهد . مردمی که دیگر حاضر نیستند وجوه شرعی خود را به رو حانیونی بسپرند که در مظان سوء استفاده از اموال دولتی نیز هستند. نتیجه آنکه امروز اپوزیسیون دموکرات و جامعه مدنی ایران بسیاری از روحانیون شیعه را در کنار خود می یابد که ار دو طیف تشکیل شده است . تشیع زهد گرا و قدرت گریز منتقدین سنتی ولایت فقیه از یک سو ورادیکالسم انقلابی اخیراز سوی دیگر که گرچه از طرفداران پر و پا قرص سالهای اول ولایت فقیه بوده اند امروز از آن عدول کرده اند . همانند آیت الله منتظری که بعنوان شاخص ترین مدافع این نظریه درابتدای کار امروز شجاعانه اشتباه خود را پذیرفته و خواستار تجدید نظر در این نظریه در جهت محدود کردن اختییارات رهبر به حیطه امور دینی میشود. 4

در عراق نظام بعثی مدعی ناسیونالیسم در سالهای1350 نسبت به رو حانیت شیعه عرب و چهره های بر جسته آن که مانند آیت الله سید محسن حکیم و سید محمد باقرصدر از به چالش کشیدن آن تردیدی بخود راه نداده بودند بیرحمانه بر خورد میکرد. دراین مقابله اکثر آنان سر می باختند و روحانیون غیر عرب علیرغم سالیان دراز اقامت در عراق بسهولت اخراج و تبعید میشدند.

اما در عین حال اهمیت مراکز مذهبی شیعه و ریشه تاریخی آنان در بین النهرین ( ازجمله شهر های مقدس نجف و کربلا) و شعاع نفوذ آنها در حوزه های علمیه شیعه درسراسر جهان همواره میدان عمل و تاثیر عمده ای در اختیار حکام عراقی میگذاشت. و از این رو تعادل قوای زیرکانه ای را بین دولت عراق و آیات عظام غیر عرب و بویژه ایرانی تبار ایجاّب میکرد تا آنجاکه علیرغم تنش های گاه به گاه منجر به نوعی شیوه همزیستی اجباری بین بغداد و آ یت الله العظمای ایرانی سید ابوالقاسم خوئی شده بود . بویژه که وی از تبار روحانیون آخرت اندیش , زهد گرا و قدرت گریز سنتی شیعه بود و مخالفت صریح خود بامداخله جوئی سیاسی ا فراطی و نظریه ولایت فقیه را آشکارا بیان میکرد . دغدغه اصلی آیت الله خوئی محافظت از حوزه علمیه شهر مقدس نجف بود که اقتدار گرائی مذهب زدای بعثی نفوذ و درخشش هزار ساله آن را که حتی در دوران سیطره امپراطوری سنی عثمانی کمابیش تحمل شده بود مورد تهدید جدی قرار میداد. اما در این دوران نفوذ نجف همچنین مواجه با رقابت حوزه علمیه قم بود که بشکرانه کمک های دولت امتیازات و دورنمای ترقی بیشتری در برابر طلاب و مدرسین خود قرار میداد . در این شرائط حفظ استقلال نجف نسبت به دو قدرت رقیب مستقر در تهران و بغداد بدل به شرط اساسی ادامه حیات حوزهای علمی آن شده و آنها را به بازی تعادل ظریفی بین دو نظام دشمن یکدیگر وا میداشت.

آیت الله سید علی سیستانی پیرو همین سنت و همکار نزدیک تلاش های آیت الله خوئی است ,و صعود خود به راس سلسله مراتب مذهبی شیعه و زعامتی را که در عراق , ایران و سایر بلاد شیعه مورد قبول و احترام قرار گرفته است مرهون رعایت دقیق همین سیاست میداند . در این راستا بمنظور حفظ مصالح دراز مدت تشیع و ساختار های آن در برابر دولت هائی که دل مشغولی عمده آنان همواره دفاع از منافع ملی اغلب متضاد یکدیگر است و بخاطر صییانت از نفوذ و احترام روحانیت شیعه در کشور های مختلف باید با همه توان از استقلال حوزه ها ی علمیه در برابردخالتهای این دولتها دفاع کرد. و اگر لازمه رعایت چنین مصلحت عالیه ای ایجاب میکند, باید حتی اعمال مستقیم قدرت سیاسی را بر سلسله مراتب روحانی و مدعیان عضویت در آن ممنوع ساخت . بدین ترتیب است که آیت الله سیستانی هماننداستاد خود آیت الله خوئی راه خود را در سنت گرانقدر شیعه باز می یابد. سنتی که تبرای از حکام دنیوی و مواظبت از استقلال خود در برابر قدرتهای زمینی را وظیفه اصلی خود میداند ودر انتظار فرجام شناختی خویش و میعاد امام معصوم غائب هیچ تقدسی برای هیچ قدرت زمینی که در بهترین صورت تنها «فاسد » در برابر «افسد» یا بد در برابر بدتر شناخته میشود قائل نمی گردد.

در حالی که شهر مقدس قم , حوزه علمیه مرکزی شیعه در ایران از سیطره مالی و قیمومت فکری قدرت سیاسی رنج میبرد و ازدریافت وجوه شرعی بسیاری از مومنین محروم مانده است همتای قدیمی اش در تاریخ , نجف بار دیگر به لطف استقلال مالی و آزادی نقدی که بدنبال سقوط صدام حسین باز یافته است . گرچه از امکانات دولتی عظیم قم بر خوردار نیست , اما با اهمیت ویژه و جایگاه فوق العاده آیت الله سید علی سیستانی که تنها با جواز سفر ایرانیش در جیب و یک لا قبا توانسته است به چنین نفوذ معنوی عظیمی دست یابد, مرکزیت کهن خود در دنیای شیعه را باز می یابد.و این امر پویائی و تحرک درونی شیعه در سراسر منطقه را دگر گون ساخته است . اقتدار عالی مذهبی وی امروزه بسیار از نجف فراتر رفته و سراسر جهان شیعه و بویژه ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است تا آنجاکه نفوذ , محبوبیت و وجوه شرعی در اختییار وی بمیزان زیادی نسبت به رقبا و همقطارانش فرا تر رفته است.

به این ترتیب سنت هزار ساله آخرت اندیش , دین پرور, زهد گرا و قدرت گریز شیعی انتقام خود را از شیعه انقلابی و مداخله گر سالهای1350 که با تصدی قدرت, ناتوان از پاسخ گفتن به الزامات مد یریت یک دولت مدرن فرسوده شده و به نفس افتاده است باز پس میگیرد. از اولین هفته های پس از سقوط رژیم بعثی علیرغم انفجار ها و فقدان امنیت , شهرهای مقدس نجف و کربلا دو باره به روی زوار ایرانی در گشودند . زائرینی که در این دوشهرعلاوه برزیارت روحانیتی را نزدیکتر با اعتقادات اخروی و انتظار فرجام شناختی خود می یابند. در تصور این زائرین استاد سالخورده نجف درست در نقطه مقابل مستبدین صاحب قدرت کشور خود قرار میگیرد . مرجع شیعه دو باره به نقش کهن خود یعنی ملجاأ و پناه مومنین در برابرسلاطین جور و دستار بندان خدا نترس وزورگو و دنیا طلب بر میگیرد.

نحوه به قدرت رسیدن شیعیان در ایران و در عراق نیز کاملا متفاوت است . در تهران انقلابی توده ای پیروز شد و مآلا سرنوشت خود را بدست رئیسی کاریز ماتیک سپرد که در هاله پیروزی بر سلطنتی کهن نیز پیچیده شد. حال آنکه در بغداد مداخله نظامی ایالات متحده آمریکا و موتلفین وی موفق به سرنگون کردن دیکتاتوری شده و راه را بر صد ها حزب و گروه سیاسی با خاستگاه های گوناگون گشوده است.

جنبش شیعیان عراق ناگزیر باید تحت سیطره اشغالگر خارجی با احزاب و گروههای سیاسی دیگر همکاری کرده با آنها به مصالحه و داد و ستد بپردازد. و گرچه مهارت تاکتیکی آیت الله سیستانی اتحاد علمای شیعه عراق و بدنبال آن پیروزی انتخاباتی را میسر ساخته است ترکیب پیچیده این جماعت نمایندگان سیاسی ومذهبی آنها را ناگزیر به پیروی از قواعد بازی جستجوی تعادلی بین نیروهای متکثر و کثرت گرا میکند که بیشتر به قواعد بازی دموکراتیک شباهت دارد.و بالاخره موزائیک قومیت های عراقی و ضرورت ائتلاف و اتحاد با نمایندگان اقلیت های کرد و و سنی همه ی, گرایش های تشیع عراقی حتی تندرو ترین آنها را ناگزیر به تعدیل خواستهای مذهبی خود و مدارا ی بیشتر میکند.
این چنین است که بنظر میرسد ابراهیم جعفری نخست وزیر عراق و رهبر حزب الدعوه و همچنان بسیاری از وزرای وی که عضو شورای عالی انقلاب اسلامی عراق نیز هستند از رویای اولیه خود دست شسته و ناگزیر شده اند زیرفشار اشغالگران به استقرار دولتی فدرال مبتنی بر مصالحه دموکراتیک اکنفا نمایند و برای اجتناب ازمتلاشی شدن بافت ملی در تجزیه های قومی و یا بازگشت دولت اقتدار گرای دیگری تن به توافق با نمایندگان دیگر گروه های تشکیل دهنده عراق بدهند .

در بسیاری از خیابان های اصلی محلات شیعه نشین بیروت و شهرهای جنوب کشور سدر هنوزتصاویر بزرگی از رهبر ایران آیت الله خامنه ای با عنوان دهن پرکن « ولی امر مسلمین جهان » که اندیشه بر قراری مجدد خلافت اسلامی را بر کلیه سرزمینهای اسلامی القا میکند به چشم میخورند. 5 اما کوشش هابرای تحمیل رهبر ایران بعنوان مرجع تقلید شیعیان در لبنان از ایران هم ناکام تر بوده اند . چهره نمادین روحانیان شیعیان لبنان آیت الله سید حسین فضل الله متدرجا عصبانیت خود را از مقاصد سلطه طلبانه رهبر ایران ابراز میدارد. وی بکرات انتقادات خود از نظریه ولایت فقیه را بیان داشته و به ضرورت حفظ استقلال نهاد مرجعیت و آزادی مومنین در انتخاب مرجع تقلید خود اصرار میورزد.

گرچه رهبری حزب الله وام دار بذل و بخشش های مالی ایران , روابطه حسنه خود با حکومت این کشور را به رخ میکشد سراسر تشکیلات آن تحت تاثیر جدل داغ کلامی و فقهی قم ونجف در باره اصالت اثباتی نظریه ولایت فقیه قرار گرفته است و از این گذشته مباحث و کشمکش های سیاسی در حاکمیت ایران نیزبه صفوف این جنبش کشیده شده اند. علاوه براین حزب الله فعالیت های اجتماعی و فرهنگی فراوانی را در لبنان گسترش داده و همانطور که انتخابات اخیر نشان داد نقش روز افزون سیاسی ای را در این کشور بعهده گرفته است . مسلما تا پنج سال قبل ضرورت های مبارزه علیه اشغالگران اسرائیلی اتحاد مستحکم شیعیان لبنان را بدور پرچم مقاومت و گرد حزب الله ایجاب مینمود اما بدنبال آزاد سازی مناطق جنوب لبنان این وحدت قومی متناسب با تنوع و کثرت تاریخی عناصر متشکله درونی شیعیان لبنان و حضور سازمان های دارای سابقه مذهبی مانند شورای علمای لبنان و یا سابقه سیاسی و نظامی مانند سازمان امل شکاف برداشته و بازیگران صحنه سیاسی شیعیان لبنان را نسبت به ضرورت جستجوی مصالحه و تفاهم در درون موزائیک پیچیده آن کشوذ هشیار تر ساخته است.

و به این ترتیب است که نظریه ولایت فقیه بعلت اختلاطی افراطی ای که بین سیاست و دیانت میکند نه تنها نتوانسته شیعیان جهان را به دور پروژه ایجاد یک قدرت اسلامی گردهم آورد بلکه بدل به عامل تفرقه آنها نیز شده است . تا آنجا که حتی در زادگاه خود ایران نیز جنبش گسترده و پویائی را بر انگیخته که در آن برخی برای نجات دین و برخی دیگر برای رهائی سیاست به صف آرائی در برابر این نظریه میپردازند.


- پاورقي:

1- ایشان در بیستم فروردین ماه سال 1359همراه با تعدادی از افراد خانواده ونزدیکان خود توسط سرویس های امنیتی صدام حسین به قتل رسید
2- نگاه کنید به مقاله ای از همین نویسنده همراه با خانم سیمین شاملو تحت عنوان « ده سال از عمر جمهوری اسلامی ایران » فصلنامه « دنیای سوم » شماره 123 ژوئیه و سپتامبر 1990 پاریس

3- نگاه کنید به « انقلاب ایران زیر سنگ اسیای تناقضات خود» لوموند دیپلوماتیک ژوئن 1993 و «امام خمینی بر محافظه کاران می تابد» در لوموند دیپلوماتیک ژوئن 1988 از همین نویسنده

4- نگاه کنید به « در ایران اسلام در برابر اسلام» بقلم اریک رولو لوموند دیپلوماتیک ژوئن 1999
5- آخرین خلافت اسلامی مدعی حکمروائی بر جهان اسلام در سال 1924 توسط مصطفی کمال آتا ترک پایه گزار جمهوری غیر مذهبی ترکیه بر روی ویرانه های امپراطوری عثمانی ملغی گردید.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فراز و فرود ولایت مطلقه، احمد سلامتیان، لوموند دیپلوماتیک' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016