advertisement@gooya.com |
|
holocaust_iran@yahoo.com
"فضای حیاتی" نازیها و جنگ جهانی دوم
جغرافی دان آلمانی، فریدریش راتسِل (Friedrich Ratzel 1844-1904)، برای نخستین بار مفهوم "فضای حیاتی" (Lebensraum) را سکه زد و آن را در کتاب های خود تحت عنوان "جغرافیای سیاسی" (1897) و "فضای حیاتی" (1901) ترویج کرد. او تاریخ را صحنه "نبردی مداوم بر سر فضای حیاتی" می دانست ولی با این وجود تئوری او به هیچ وجه بُعد سیاسی نداشت. کارل هاوس هوفر (Karl Haushofer)، جغرافی دان دیگر آلمانی به "فضای حیاتی" بعد سیاسی داد و بدین ترتیب این تئوری به یکی از ستون های ایدئولوژِیکی آدولف هیتلر، صدراعظم آلمان نازی (1933-1945)، تبدیل شد. هیتلر در سال 1923 سعی کرد تا بوسیله کودتا، قدرت را در دست گیرد ولی کودتا نافرجام ماند و وی به پنج سال حبس محکوم شد. البته "پیشوای" آینده آلمان پس از حدود یک سال از زندان آزاد شد، ولی از همین زمان کوتاه برای نوشتن جلد نخست کتاب مشهورش با عنوان "نبرد من" استفاده کرد. هیتلر در این کتاب علاوه بر مطرح کردن اندیشه های ضدبولشیویستی و ضد یهودی خود، تحت تاثیر تئوری راتسل و هاوس هوفر نوشت، ملت آلمان به "فضای حیاتی" نیاز دارد و این فضا باید در شرق ایجاد شود. هیتلر در سپتامبر سال 1938 با تهدید نظامی، بخش آلمانی زبان چکسلاواکی را به آلمان الحاق کرد و در روز 15 مارس سال 1939 دستور اشغال باقیمانده این کشور را نیز صادر نمود تا بدین ترتیب یکی از نخستین گام های مهم در راستای ایجاد "فضای حیاتی" برداشته شود.
در روز اول سپتامبر سال 1939 ارتش آلمان به دستور "پیشوا" به لهستان نیز حمله کرد و آغاز جنگی مرگبار را که در تاریخ بشریت بی سابقه بود، رقم زد. این جنگ که بیشتر کشورهای جهان را درگیر خود کرد، در قاره اروپا تا روز هشتم مه 1945 به طول انجامید و به کشته شدن بیش از 50 میلیون انسان منجر شد.
یهودی ستیزی و هولوکاست
یهودی ستیزی در اروپا در اصل ریشه مذهبی دارد. مسیحیان یهودیان را به کشتن مسیح یعنی "پسر خدا" متهم می کنند و همین اتهام سبب شده تا یهودیان در طول قرن ها بارها و بارها از سوی مسیحیان مورد تعرض و تعقیب قرار گیرند. یهودیان حتی تا اوایل قرن بیستم در برخی از کشورهای اروپایی از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم بودند و برای مثال اجازه اشتغال در بسیاری از مشاغل را نداشتند. گرچه جنبش روشنگری سبب شده بود تا یک تحول مثبت اساسی در وضعیت یهودیان در اروپا صورت بگیرد و آنها تا حد زیادی همانند دیگر شهروندان از حقوق برابر برخوردار باشند، ولی ظاهرا تغییرات حقوقی، دستکم در کشور آلمان، تاثیرات چندانی بر افکار عمومی نداشت و یهودی ستیزی همچنان در این کشور ریشه عمیقی داشت.
با آغاز جنگ جهانی اول یهودیان آلمانی نیز همانند دیگر شهروندان این کشور به فراخوان قیصر، ویلهلم دوم، پاسخ دادند و به جبهه رفتند. ولی با طولانی شدن جنگ و افزایش مشکلات مردم بویژه در تامین مواد غذایی بار دیگر گرایش های یهودی ستیزانه شدت یافتند و یهودیان بعنوان عوامل قحطی و بدبختی مردم آلمان معرفی شدند. در حالیکه در تبلیغات رسمی مدام از پیروزی غریب الوقوع ارتش آلمان بر دشمن سخن گفته می شد، به ناگاه اوایل اکتبر سال 1918 خبر پذیرش آتش بس از سوی سران ارتش، افکار عمومی را شوکه کرد. جنرال پاول فون هیندنبورگ (Paul von Hindenburg) در روز 18 نوامبر در برابر کمیسیون تحقیق مجمع ملی آلمان به دروغ گفت، ارتش آلمان از پشت خنجر خورده است و با این سخن سیاستمداران را مسوول شکست در جنگ معرفی کرد. "افسانه خنجر از پشت" به حربه ای به دست دشمنان یهودیان تبدیل شد تا بگویند، این یهودیان بودند که از پشت به آلمان خنجر زدند. حضور یک یهودی به نام والتر راتناو (Walther Rathenau)، در وزارت جنگ آلمان بعنوان مدیر "بخش مواد خام جنگ" سبب شد، تا گروه ها و احزاب راست افراطی بتوانند راحت تر یهودیان را مسوول قحطی و کمبود مواد غذایی کنند.
در حالیکه اندیشه های یهودی ستیزانه در آلمان به دلایل گفته شده گسترش زیادی پیدا کرده بود، به ناگاه آدولف هیتلر که آشکارا به نفرت از یهودیان اعتراف می کرد، در سال 1933 صدراعظم آلمان شد. هیتلر به محض به قدرت رسیدن کار محقق کردن اندیشه های خود را که در کتاب نبرد من به رشته تحریر درآورده بود، آغاز کرد: گسترش "فضای حیاتی" برای ملت آلمان و پاکسازی نژاد آریایی (نابودی معلولان، یهودیان، کولی ها، ...) از مهم ترینِ این اندیشه ها بودند.
پیشوای آلمان نازی به همراه همکارانش برای نابودی یهودیان طرحی محرمانه را تدوین کرد. نازی ها برای جلوگیری از افشای این طرح تا جایی که ممکن بود از بر جای گذاشتن سند و مدرک پرهیز می کردند و حتی برای افرادی که طرح کشتار را برملا کنند، مجازات مرگ را در نظر گرفته بودند. آنها همچنین برای سخن گفتن از طرح و نقشه خود از یک ادبیات خاص استفاده می کردند. کلیدی ترین مفهوم در این ادبیات، مفهوم "راه حل نهایی مساله یهودیان" (Endlösung der Judenfrage) است که به معنای نابودی یهودیان بود. با وجود تلاش نازی ها برای محرمانه نگهداشتن برنامه های خود، هزاران سند و مدرک و شاهد وجود دارد که جای هیچ گونه تردیدی درباره وجود یک طرح نظامند برای نابودی یهودیان باقی نمی گذارد. در ادامه به برخی از این شواهد و مدارک به صورت فهرست وار اشاره می شود:
1. هیتلر در کتاب "نبرد من"، به آرزویش مبنی بر نابودی یهودیان آن هم با گاز اشاره کرده است.[1] وی در سال 1918 در جنگ بواسطه سلاح های شیمیایی که برای نخستین بار در جهان مورد استفاده قرار گرفتند، مجروح شد. او در کتابش در این باره نوشته است: "اگر ابتدای جنگ و در طول جنگ یکبار دوازده یا پانزده هزار از این فاسدکنندگانِ عبریِ ملت {یهودیان} زیر گاز سمی گرفته می شدند، آنگونه که صدها هزار نفر از بهترین کارگران آلمان از تمام اقشار و اصناف تجربه کردند، در آن صورت قربانی شدن میلیون ها نفر بی نتیجه نمی ماند." [2] هیتلر همچنین در بخش دیگری از "نبرد من" (فصل "ملت و نژاد") به "جنگی میان نژادها" بر سر "فضای حیاتی" اشاره کرده است که در این جنگ نژاد "سالم تر" و "قوی تر" پس از نابود کردن یا به برده درآوردن نژادهای "کم ارزش" پیروز می شود. یوزف گوبلز، (Joseph Goebbels) وزیر تبلیغات آلمان نازی هم در کتاب خاطراتش نوشته: "برای ملل مدرن راه دیگری جز نابودی یهودیان اروپا باقی نمی ماند."[3]
2. در بند چهارم برنامه حزب ناسیونال سوسیالیزم آلمان به رهبری هیتلر آمده بود:" کسی می تواند شهروند باشد که هموطن باشد. کسی می تواند هموطن باشد که (بدون در نظر گرفتن مذهب) از خون آلمانی باشد. از این رو یک یهودی نمی تواند هموطن باشد."[4]
3. اول آوریل 1933 فراخوان حکومتی برای تحریم فروشگاه ها، پزشکان و وکلای یهودی.[5]
4. هفتم آوریل 1933 قانونی برای اخراج یهودیان از مشاغل دولتی به تصویب رسید. در پاراگراف سوم، بند اول این قانون آمده بود: "کارمندانی که از نسب غیرآریایی هستند باید بازنشسته شوند..."[6]
5. در روز 15 سپتامبر 1939 به دستور هیتلر در پارلمان آلمان دو قانون تحت عنوان های "قانون شهروندی رایش" و قانون "حفاظت از خون و حیثیت آلمانی" به تصویب رسید. بر طبق این قوانین که به قوانین نورنبرگ شهرت دارند، یهودیان دیگر از هیچ حقوق سیاسی بهرمند نبودند و علاوه بر آن ازدواج یک یهودی با غیریهودی جرم بود و مجازات داشت.[7]
6. شب نهم نوامبر سال 1938 ماموران حکومتی تاسیسات متعلق به یهودیان را به آتش کشیدند. دولت دخالت آتش نشانی را ممنوع کرده بود. بنابر گزارش های رسمی خود دولت آلمان 2676 عبادتگاه و دفتر انجمن و 7500 مغازه یهودی در این شب ویران شد.[8] همچنین حدود 100 یهودی در این ماجرا کشته شدند. روز بعد، یعنی روز دهم نوامبر، حدود 30000 مرد یهودی به اردوگاه های تمرکز منتقل شدند.
7. هیتلر در روز 30 ژانویه سال 1939 در سخنرانی در پارلمان آلمان اعلام کرد که اگر جنگی در اروپا در بگیرد، نژاد یهود برخواهد افتاد.[9] رهبر آلمان نازی در 26 مه 1944 در سخنرانی در برابر افسران ارتش اعلام کرد که پیش بینی اش به حقیقت پیوسته است.[10]
8. هیتلر در راستای اجرای توهمات نژادپرستانه اش مبنی بر خالص و ناب کردن ملت آلمان، در اکتبر سال 1939 به صورت شفاهی و محرمانه فرمان اجرای عملیات "ت چهار" (T4) را صادر کرد. بر طبق این فرمان که بعدا در نامه ای در دفتر هیتلر ثبت شد، گروهی از پزشکان می بایست افراد معلول را می کشتند. به این نوع کشتن "مرگ از روی ترحم" („Gnadentod“) گفته می شد. پزشکان پس از کشتن فرد معلول، جسد او را بلافاصله در کوره به خاکستر تبدیل می کردند و به بستگان فرد درباره دلیل مرگ اطلاعات غلط می دادند. سرانجام در سال 1940 این عملیات برملا شد و در پی اعتراضات بخش های گسترده جامعه، هیتلر در اوت 1941 دستور توقف آن را صادر کرد. ولی تا این زمان حدود هفتاد هزار نفر توسط پزشکان نازی به قتل رسیدند. برخی از این قربانیان در اتاق های گاز کشته شدند. پس از توقف عملیات "ت چهار" تجهیزات و پرسنل آن برای ادامه کار، البته این بار بر روی یهودیان، کولی ها و غیره به لهستان منتقل شدند.
9. شرکت "توپف و پسران" (Topf § Söhne)، تولید کننده کوره های جسد سوزی و برخی تجهیزات اتاق های گاز (درهای غیرقابل نفوذ و تجهیزات تهویه) در روز 14 ژوئیه 1941 در نامه ای اعلام کرد، کوره تعبیه شده در اردوگاه "آشویتیس یک" قادر است در طول 10 ساعت 10 تا 35 جسد بسوزاند و می توان از آن بدون هیچ و عیب و نقصی به صورت شبانه روزی استفاده کرد.[11] در مجموع پنج کوره از این دست در آشویتس ساخته شد و مورد بهره برداری قرار گرفت به نحوی که از ژوئن 1943 به بعد، طبق محاسبات خود اس اس در آشویتس روزانه قابلیت سوزندان 4756 جسد وجود داشت. نیاز به سوزاندن این مقدار جسد در یک روز در یک اردوگاه شکی در این باره باقی نمی گذارد که نازی ها افراد زیادی را اعدام می کردند.
10. در یادداشت های رودولف هوس (Rudolf Höß)، فرمانده اردوگاه مرگ آشویتس آمده است، در تابستان 1941 هاینریش هیملر (Heinrich Himmler)، فرمانده اس اس و فرمانده کل نیروهای پلیس آلمان نازی به او گفته است که "پیشوا" دستور نابودی فیزیکی یهودیان را داده است و آشویتس به خاطر امکانات حمل و نقل و قابلیت مخفی نگه داشتن طرح، جای خوبی است.[12] هوس می افزاید، در اوت همان سال با کارل آدولف آیشمن (Karl Adolf Eichmann)، رییس بخش یهودیان اداره مرکزی امنیت رایش صحبت کرده است و هر دو بر این باور بودند که تیرباران یهودیان کار درستی نیست، چون تیرباران کردن زنان و کودکان در درازمدت افراد اس اس را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و بر همین اساس استفاده از گاز سمی راه مناسبی است. هوس می نویسد، آیشمن به خاطر اعدام با دود موتور کامیون شهرتی بر هم زده بود. ولی او با این شیوه اعدام در آشویتس که قرار بود افراد زیادی به آن منتقل شوند، موافق نبود. او گفت، کشتن با دود موتور کامیون (کاری که در برخی مکان ها در شرق اروپا آزمایش شده بود) به دلیل زیاد بودن افرادی که به آشویتس منتقل می شوند و استفاده از گاز مونو اکسید کربن (آنگونه که برای اعدام افراد معلول به کار گرفته شده بود) به دلیل نیاز به تجهیزات فراوان و دشواری تهیه گاز به مقدار زیاد، شیوه درستی نیست. از این گفتگو نتیجه ای حاصل نمی شود.[13]
11. اواخر اوت سال 1941 هوس بار دیگر برای ملاقات با آیشمن به برلین رفت. در نبود او یک فرمانده اس اس از گاز سیکلون ب که برای از بین بردن جانوران موذی استفاده می شد، برای اعدام تعدادی از اسیران جنگی شوروی استفاده می کند. هوس استفاده از ماده جدید را پسندید و در سپتامبر همان سال دستور داد تا 250 زندانی بیمار را به همراه 600 نفر از اسیران جنگی شوروی در زیرزمین بلوک شماره 11 آشویتس با گاز سیکلون ب اعدام کنند. هوس در خاطراتش نوشته است: "من خودم در حالیکه ماسک زده بودم، کشتار را تماشا کردم. به محض وارد کردن گاز در سلول های مملو از آدم، مرگ فرا می رسید. تنها لحظه ای کوتاه جیغ نسبتا ملایمی سر می دادند و بعد همه چیز تمام می شد."
12. در اواخر سال 1941 برای نخستین بار اعدام یهودیان با گاز در اردوگاه کولم هوف در غرب لهستان انجام شد. در این اردوگاه از دود موتور کامیون برای اعدام استفاده می شد. حدود 40 تا 60 نفر را وارد اتاقی می کردند. با کمک یک شلنگ دود موتور کامیون را به اتاق وارد می کردند تا افراد داخل آن بمیرند.
13. 20 ژانویه 1942 کنفرانسی در کنار دریاچه وانزه (Wannsee) در حومه برلین به ریاست راینهارد هایدریش (Reinhard Heydrich)، رییس ادره کل امنیت رایش و با حضور نمایندگان وزارتخانه های مختلف برگزار شد. در این کنفرانس موضوع "راه حل مساله یهودیان" مورد بحث و بررسی قرار گرفت. نسخه شانزدهم پروتکل این کنفرانس که بعدا در سی نسخه تهیه و برای وزارتخانه های مختلف ارسال شد، در سال 1945 در وزارتخارجه آلمان پیدا شد. در بخش هایی از این پروتکل به اهداف مهم در راستای جنگ علیه "دشمنان" یهودی اشاره و گفته شده، مهم ترین این اهداف عبارتند از: "الف. بیرون راندن یهودیان از تک تک مناطق زندگی ملت آلمان. ب. بیرون راندن یهودیان از فضای حیاتی ملت آلمان.
در راستای محقق ساختن این تلاش ها بعنوان تنها راه حل موقتی ممکن، تسریع مهاجرت یهودیان از مناطق رایش (آلمان) تقویت و به صورت برنامه ریزی شده پیگیری شد... تمام مراجع درباره مضرات این مهاجرت اجباری آگاه بودند ولی با توجه به عدم وجود راه حل های دیگر باید موقتا پذیرفته می شد... در این بین با توجه به خطرات مهاجرت به هنگام جنگ و امکانات موجود در شرق، فرمانده کل اس اس و رییس کل پلیس، مهاجرت یهودیان را ممنوع کرده است... اکنون به جای مهاجرت، بر اساس مجوز قبلی پیشوا انتقال به شرق بعنوان راه حلی جدید موجود است..."
در ادامه تعداد یهودیان اروپا 11 میلیون نفر اعلام شده و تعداد این افراد در هر کشور مشخص شده است.
"در راستای راه حل نهایی، یهودیان باید با هدایت مناسب و به شکلی شایسته در شرق به کار گمارده شوند. یهودیانی که توانایی کار دارند، در قالب گروه های کاری بزرگ و با تفکیک جنسیت برای ساخت جاده به این مناطق منتقل می شوند، در این بین بی شک تعداد زیادی از آنها بواسطه نقصان طبیعی از بین خواهند رفت.
با افرادی که احتمالا باقی می مانند، با توجه به اینکه بی شک آنها مقاوم ترین بخش را تشکیل می دهند، باید به شکلی مناسب برخورد کرد چرا که اینها به شکلی طبیعی گزینش شده اند و در صورت آزادی نطفه یک ملت یهودی جدید را تشکیل خواهند داد."[14]
14. هیملر در روز چهارم اکتبر سال 1943 در شهر پوزن (Posen در غرب لهستان) در حضور تعدادی از افسران نازی سخنرانی و در آن آشکارا به طرح نابودی یهودیان اشاره کرد و گفت: "منظورم انتقال یهودیان است، همان نابودی ملت یهود." وی بارها تاکید کرد که هیچ گاه درباره این موضوع در ملا عام سخن گفته نشده و در آینده هم نباید صحبت شود. او همچنین با اشاره به یهودیان اظهار داشت: "ما این حق اخلاقی را داریم، ما در مقابل ملت مان این وظیفه را داریم که این کار را انجام دهیم، این ملت را که می خواسته ما را بکشد، بکشیم." این بخش از سخنرانی هیملر در شبکه اینترنت در دسترس است (مراجعه شود به زیر نویس!)[15]
15. هیملر در یک سخنرانی دیگر در روز ششم اکتبر سال 1943 در همان شهر پوزن گفت: "این سوال مطرح شد که با زنان و بچه ها چه کنیم؟ من تصمیم گرفتم که در اینجا هم یک راه حل کاملا آشکار جستجو شود. من در حقیقت خودم را مجاز نمی دانم که مردان را نابود کنم یعنی بکشم یا دستور بدهم که بکشند و بگذارم که بچه ها بزرگ شوند و برای پسران و نوه های ما به انتقام گیرندگان تبدیل شوند. چاره ای جز اتخاذ تصمیم سخت مبنی بر محو کامل این ملت از روی زمین وجود نداشت... بدین ترتیب می خواهم مساله یهودیان را به پایان برسانم. اکنون شما در جریان هستید و این مطلب را نزد خود حفظ می کنید. شاید بعدها زمانی بتوان در این باره فکر کرد که آیا باید به ملت آلمان مطلب بیشتری در این باره بگوییم یا خیر."[16]
اعترافات صدها نفر از نازی ها در دادگاه های پس از جنگ موید طرح نظام مند هیتلر برای نابودی یهودیان اروپا است. کارل آدولف آیشمن، رییس بخش یهودیان اداره مرکزی امنیت رایش در سال 1961 در اعترافات خود گفته است: "برای مثال، خود راه حل مساله یهودیان، یعنی همان ماموریت ویژه ای که به هایدریش داده شده بود، یا به عبارت صریح تر، همان کشتن، قانون رایش نبود، دستور پیشوا بود... بنابر برداشت حقوقی آن زمان که عمومیت داشت، گفته می شد، سخنان پیشوا، هموزن قانون هستند." این بخش از سخنان آیشمن به صورت فایل صوتی در اینترنت موجود است. (مراجعه شود به زیر نویس!)[17]
[بخش دوم مطلب را با کليک اينجا دنبال کنيد]
------------------------------------------
[1] البته این موضوع بدین معنا نیست که هیتلر از همان زمان کشتار یهودیان با گاز را مد نظر داشته است بلکه هدف نویسنده از اشاره به آن صرفا نشان دادن گرایش های ضدیهودی وی است.
[2] Adolf Hitler: Mein Kampf, München 1939, p. 772.
[3] J. Goebbels: Tagebücher 1924-1945, ed. Ralf Georg Reuth, München/Zürich 1992, 5. edition, p. 1933.
[4] برنامه 25 بندی حزب نازیسم آلمان به زبان آلمانی در سایت اینترنتی زیر موجود است:
http://www.nationalsozialismus.de/dokumente/textdokumente/25-punkte-programm-der-nsdap
[5] تصویر یکی از پلاکاردهایی که در آن آلمانی ها به بایکوت فروشگاه های یهودی فراخوانده شده بودند، در سایت زیر که به موزه تاریخ آلمان تعلق دارد، دیده می شود:
http://www.dhm.de/lemo/objekte/pict/613_1/index.html
[6] متن کامل این قانون که به قانون کارمندی موسوم است، به زبان آلمانی در سایت زیر موجود است:
http://www.dhm.de/lemo/html/dokumente/berufsbeamten33/index.html
[7] قوانین نورنبرگ را در می توانید در سایت زیر ملاحظه کنید:
http://www.dhm.de/lemo/html/dokumente/nuernbergergesetze/index.html
[8] عکس کنیسه ای در شهر اِسن در حال سوختن:
http://www.dhm.de/lemo/objekte/pict/644_1/index.html
[9] Max Domarus: Hitler und Proklamationen 1932-1945, 2. vol., Würzburg 1962-63, S. 1058.
[10] H. Wilhelm: Hitlers Ansprache vor Generälen und Offizieren am 26. Mai 1944. In: Militärgeschichtliche Mitteilungen 20, 1076, S. 156.
[11] تصاویری از شرکت "توپف و پسران" که تا سال 1994 در شهر ارفورت آلمان فعال بود، به همراه تاریخچه ای از آن به زبان آلمانی در سایت زیر موجود است:
[12] Martin Broszat (ed.): Kommandant in Auschwitz. Autobiographische Aufzeichnungen des Rudolf Höß, München 1963, S. 157.
[13] پیشین.
[14] پروتکل کنفرانس وانزه در کتاب ها و سایت های مختلف اینترنتی موجود است. در سایت زیر هم نسخه آلمانی و هم انگلیسی آن دیده می شود:
http://www.lib.byu.edu/~rdh/eurodocs/germ/wanneng.html
[15] برای شنیدن بخشی از سخنرانی هیملر به سایت زیر مراجعه کنید. در میانه های صفحه جایی را که نوشته شده "Himmler am 4.10.1943 in Posen" کلیک کنید.
http://www.h-ref.de/personen/himmler-heinrich/himmler-in-posen.php
[16] این بخش از سخنان هیملر در کتاب های مختلف نقل شده و در سایت بالا نیز موجود است.
[17] برای شنیدن بخشی از اعترافات آیشمن به سایت زیر مراجعه و محلی را که نوشته Tondokument کلیک کنید:
http://www.h-ref.de/personen/eichmann-adolf/eichmann-jerusalem.php