سه شنبه 14 آذر 1385

نشان دهيم که ظرفيت متمدن شدن را داريم، احمد پناهنده

رويدادهای اخير در رابطه با مشکل برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، يکبار ديگر ناتوانی و فقط نظاره گر بودن نيروهايی که داعيه رهبری حرکات انقلابی و اجتماعی را دارند، نشان داده است.
زيرا امروز جمهوری اسلامی بدون واهمه و فشاری از طرف نيروهای مخالف، اسب خود را زين کرده و چهارنعل به سمت ويرانی ِ ايران می راند.
و اين در حالی است که جهان آزاد در مقابل زورگويی های جمهوری اسلامی ايستاده است و خطر بين المللی اتمی شدن آن را با صدای رسا فرياد می کنند.

صدايی که پژواکش در گوش هر عاشق ايرانی اين هشدار را آشنا می کند که اگر شما نجنبيد جهان آزاد در مقابل اين جانوران وحوش ساکت نمی نشينند.
پيام روشن است و بايد خطر را جدی گرفت وبه اين دل خوش نباشيم که چون دموکراتها در آمريکا، مجلس نمايندگان و سنا را دردست گرفته اند، پس خطر از بالای سر ايران رد شده است.
شاهرگ اقتصادی و منافع حياتی ِ جهان آزاد در منطقه ای متکاثف شده است که جمهوری اسلامی بر روی نبض آن پا گذاشته است و می خواهد به ازای نابودی مردم و ويرانی ايران جهت بيمه کردن بقاء خود به سلاح های کشتار جمعی دست يابد. بويژه اينکه دريابيم در اين بازی خطرناک روسيه اين هميشه در کمين نشسته برای بلعيدن ايران و رسيدن به آبهای گرم نقش محوری را به عهده گرفته است.
چين رانبايد در اين بازی مرگ بار برای ايران که در پشت ديوار منتظر طعمه است، فراموش کرد. اين دو کشور اتمی از بقايای جوامع کمونيستی که پوزه شان در رقابت با جهان آزاد سرمايه داری به خاک ماليده شد برای جبران مافات، خودشان را به عقب افتاده ترن و در عين حال فاشيست ترين حکومت ها نزديک کرده اند تا جبهه ای خطرناک در برابر صلح و امنيت جهانی تشکيل دهند.
به همين منظور برای قربانی کردن ملت تحت ستم ايران جهت پرکردن جيبشان حاضر هستند در برابر يک حرکت سراسری ملت عليه رژيم فاشيستی ايران، در کنار رژيم قرار بگيرند و مانع سقوط آنها شوند.
امروز در عراق و لبنان با سرازير کردن انواع سلاح های انسان کش و استشهاديون زندگی سوز شرايط را به سمتی کشاندند که از هر گونه امنيتی تهی شده است و شرايط را طوری جلوه داده اند که هر گونه تنبيه جهانی عليه زياده خواهی جمهوری اسلامی، سرنوشتی به مراتب سهمگين تر از عراق را به مردم حقنه می کنند.
دامن زدن به چنين سياستی برای مردم وتماميت ارضی ايران خطرناک است زيرا جمهوری اسلامی از شکاف بين کشورهای داری حق وتو برای دست يابی به سلاح اتمی بهره می گيرد و اين عمل همان خط قرمزی است که جهان آزاد آن را برنمی تابد.
بی پروايی جمهوری اسلامی و حمايت بی دريغ و در عين حال هدفمند روسيه و چين، نه از قدرت و توانايی جمهوری اسلامی بلکه عدم وجود يک اپوزيسيون متشکل وقدرتمند را نشان می دهد.
نبود چنين آلترناتيو ِ متشکل و منسجم، دست جهان آزاد را جهت ياری به مردم ايران برای انداختن طرحی نو در آسمان جن و جنون زده ايران می بندد و در مقابل دندان طمع و حرص ِ سيری ناپذير چين و ماچين و روسيه را برای دوشيدن تا آخرين قطره ثروت و دارايی ملی وبلعيدن دست و پای کشور و سپس تماميت آن، تيز و صد چندان می کند.
اما آيا جهان آزاد چشم فرو می بندد تا منافع حياتی شان بوسيله جمهوری اسلامی وحمايت پنهان و آشکار چين و روسيه بلعيده شود؟ مطمئنأ خير
هر چند جنگ سرد پس از فروپاشی کمونيسم عملأ مفقود، مرحوم شد اما جنازه های آن مرحومان اينجا و آنجا جهت برخاستن از گور به ريسمانهايی چنگ می آويزند که خود يک پا در گور فرو رفته اند.
يارگيری از پس مانده ها، حاکمان توتاليتر و فاشيستی جهان و منطقه، جنگ سرد بين دو قطب قدرت قبلی را به جنگ
داغ آدم کُشی ِ بی پروا تبديل کرده است که سوختش از خون مردم بی دفاع تغذيه می شود.
عراق و افغانستان و امروز لبنان ميدان اين هماوردی کثيف از گورگريختگان است. اکنون تمام تلاش خود را جهت کشاندن جنگ به ايران بکار می گيرند تا اين هماوردی را به ميدان وسيع تری تبديل کنند.
بلوکه کردن قطعنامه های شورای امنيت توسط کشورهای چين و روسيه پيامی جزء حمايت همه جانبه جهت بلعيدن تدريجی جمهوری اسلامی و ايران ندارد و اين سياست ما را هرچه بيشتر از خانواده جهانی دور می کند و در باطلاقی فرو می برد که جنون زدگانی چون کره شمالی، کوبا، ونزوئلا و و و در آن فرو رفته اند.
۲۸ سال حکومت اسلام ِ ناب ِ محمدی ملايان در همه سو نشان داده است که آنها به کمتر چيزی که فکر نمی کنند ايران، مردم ايران، منافع ومصالح ايران است و حاظر هستند برای بقای حکومت ضد تاريخی خود تا "خشت آخر " از ايران مايه بگذارند.
هم اکنون تمامی تلاششان در کنف حمايت چين و روسيه، دست يابی به سلاح اتمی است و اين موضوعی است که بی پروا آن را جار می زنند و همينکه جهان آزاد صدای اعتراض بلند می کند، شدت عمل ِ پودر کردن انسانها را در عراق و افغانستان و امروز در لبنان، تسريح می کنند و غائله های سينه زنی را در ابعاد گله های گوسفندی به نمايش می گذارند و تهديد می کنند که اگر مانع پيشرفت ما جهت دست يابی به سلاح اتمی شوند، استشهاديون جان برکف را سراغ شما می فرستيم که با پودر کردن خودشان، بيشمارانی را از شما پودر کنند.
اين منظر و سيمای جمهوری اسلامی است که از يک طرف آنچنان سرکوب و خفقانی را در داخل ايجاد کرده است که کوچکترين اعتراضی به بهای مرگ و يا زندان و شکنجه منتهی می گردد. از طرف ديگر برای خنثی کردن حرکات نيروهای مخالف ِ خود دسته ای را مستقيم و يا غير مستقيم در خدمت خود گرفته و با نفوذ در گروها ی به جد مخالف، سبب ساز کندی و يا بی حرکتی آنها گرديده است.
امروز شرايط اجتماعی ايران را از هر سو که بنگريم به نفع نيروهای مخالف در جريان است و مردم ايران بيش از هر زمان ديگر آماده به زمين زدن جمهوری اسلامی در يک مبارزه فراگير مدنی ومسالمت آميز تحت نافرمانی مدنی هستند و در اين راه، شرايط جهانی و حمايت جهان آزاد به سود مردم، جهت تغيير اوضاع ايران خيز برداشته است.
اما اپوزيسيون بدور از اين شرايط مطلوب، درگير تصفيه حساب های گذشته در بين خود است.
به جای اينکه از جهنم ايجاد شده در ايران و غربت توسط جمهوری اسلامی دست در دست يکديگر نيرويی شوند تا از آن بيرون آيند، يقه يکديگر را گرفته و همديگر را گاز می گيرند.
به چه زبانی بايد گفت که امروز بحث محوری روی نوع نظام آينده نبايد باشد بلکه بايد بحث و فحث روی اين محور متمرکز شود که هر چه بيشتر انعطاف از خود نشان بدهيم و قدری از برج بالا بلند پائين بيائيم و روی مشترکاتمان کار کنيم تا زمينه هر چه بيشتر اتحاد يا ائتلاف و يا همگرايی را فراهم کنيم و از اين طريق، هم از پراکنده گی و هم از هرز رفتن نيروهايمان جلوگيری کنيم.
اينکه امروز بگوييم فقط جمهوری يا پادشاهی پارلمانی و يا حکومت شورايی پرولتاريا، هيچ مشکلی از کار فروبسته ما را حل نمی کند. زيرا قدرت در دست جمهوری اسلامی است و البته، هم "جمهوری" است و هم اسلامی.
شکل نظام آينده پس از سقوط جمهوری اسلامی تعيين می شود که در يک رفراندم، با نظارت سازمانهای بين المللی به رأی مردم گذاشته می شود.
حال تا پايان تاريخ بيائيد جار بزنيد و هوار بکشيد، فقط جمهوری و يا پادشاهی. تا وقتی که جمهوری اسلامی در قدرت است هيچ چيز عوض نمی شود. به عبارت قابل فهم تر حلوا حلوا گفتن دهان را شيرين نمی کند.
بنابراين خرد توانا،بينا وکوشا حکم می کند اول از همه مانع اصلی رسيدن به جمهوری و يا نظام پادشاهی را برداريد و بعد روی نظام آينده بحث کنيد، تبليغ کنيد و برنامه و کارنامه ارائه دهيد و نشان دهيد آنچه را که می خواهيد همان هستيد يا نه. آنوقت مردم در روز تعيين کننده انتخاب می کنند که کدام نظام را می پسندند.
در غير اين صورت به ما حق بدهيد که بگوئيم شما خواهان زمين زدن جمهوری اسلامی نيستيد و خواهشأ اين بهانه را هم نياوريد چون " جمهوری خواهان" يک نيروی جديد هستند و هنوز خوب سازماندهی نشده اند و مثل سيستم پادشاهی و يا دينی سابقه و تاريخ ندارند پس وقت لازم داريد که سازماندهی شويد و تاريختان، هزارساله شود.
ويا يک بعدی به مسايل ننگريد که فقط نظام جمهوری می تواند دموکراتيک باشد و بقيه نظامها غيردموکراتيک. اگردر گفته تان صادق هستيد و دليل محکمه پسند داريد لطفأ بفرمائيد بگوئيد جمهوری اسلامی از چه نوع جمهوری است و يا جمهوری هايی مثل سوريه، ليبی، کوبا، آذربايجان و و و از کدام نوع جمهوری است؟
در رابطه با هژمونی که بعضی از افراد بدون انديشه و بی ماليات آن را بر زبان جاری و يا روی کاغذ نقاشی می کنند بايد بگوئيم که هيچ حرکت فراگير در عرصه اجتماعی و يا ساير عرصه ها وجود ندارد که از هژمونی حزب يا سازمان و يا شخصيت تعيين کننده برخوردار نباشد و اين هژمونی تحميلی نيست بلکه در پراتيک خود را اثبات می کند و اکثريت آن را می پذيرند. اما اگر بخواهيم در يک جمعی برای سامان دادن يک حرکت فراگير اجتماعی از همان ابتدا بر اين نکته انگشت بگذاريم که اين حرکت بدون هژمونی باشد و بعد جار بزنيم که همه به اين حرکت بپيوندند اين خود نشان از هژمونی دارد. يعنی کسی که اين فراخوان را می دهد به عنوان سخنگو و يا يکی از افراد آن جمع از ديگران می خواهد به جمعشان بپوندند. آيا اين هژمونی نيست؟ اگر نيست پس خواهشأ از پشت ميزی که کمتر از آن رضايت نمی دهيد پائين بيائيد و از موضع هژمونی، اندر مذمّت هژمونی سخن نگوئيد.
بی گفتگو روشن است که اين گونه افراد چون در پارامتر سياسی وزنی ندارند می خواهند از اين طريق خود را با پائين کشيدن نيرو و يا شخصيت مطرح به سطح و قد و قوارهء خودشان، خودشان را مطرح کنند. در غير اين صورت چنين افرادی در صورت مطرح بودن سلام هيچ کسی را جواب نمی دهند.
امروز خطر پشت دروازه های ايران زنگ ها را به صدا در آورده است و هر لحظه حمله نظامی به نياخاکمان، آينده شومی را هشدار می دهد اما ما بدور از اين هشدارها وتهديدها فقط به خودمان می انديشيم و جلوتر از نوک دماغمان را نمی بينيم. مطمئن باشيم جهان آزاد منتظر نمی شوند تا ما خود را سازماندهی کنيم و سازمان خودمان را تشکيل دهيم بلکه اگر نجنبيم نه از " تاک نشان خواهد ماند نه از تاک نشان".
عبور از اين شرايط غم انگيز و پر مخاطره، راه حلی دارد و آن کوتاه آمدن از منافع حقير فردی، گروهی و يا سازمانی ومتکاثف کردن انديشه ها و جان و روان روی تماميت ايران و مردم تحت ستم ايران است. زيرا:

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


چو ايران نباشد تن ِ من مباد

اگر نمی توانيم و يا آن فرهنگ خردگرا و مدنی را کسب نکرده ايم که علی رغم اختلافات مرامی، سياسی و يا...در کنار هم اتحاد و يا ائتلافی تشکيل دهيم، حداقل برای نقصان دادن حمله نظامی به ايران، همدلی و همگرايی خودمان را روی محور رفراندم که همه مان آن را رد نمی کنيم، بيشتر کنيم تا با ديالوگ زمينه هر چه بيشتر همدلی و همگرايی را فراهم کنيم و از اين طريق به دنيای متمدن نشان دهيم که ما هم ظرفيت متمدن شدن را داريم.
دنيای متمدن جای کينه و قهر ِ کور و کر نيست دنيای ديالوگ و همگرايی هر چه بيشتر است.
دنيای درک ظرفيت بی همتای تشخيص منافع و مصالح ملی و ميهنی است که بر بلند بالای ِ برج هر آنچه که از منافع حقير و خوار کننده فردی و گروهی حکايت می کند، قرار می گيرد که چشم و خرد هر بيدار دل را خيره می کند.
اگرفکر می کنيم که متمدن شده ايم، پس ديگر آن نشويم که مردم عراق به آن دچار شدند، افغانستان درگيرش گرديدند و امروز لبنان را به کام خود می کشد. همه اين کشورها نشان دادند که ديالوگ را در سرای انديشهء اپوزيسيون جايی نبود.
اما ما چی؟
آيا ما هم از جنس آنها هستيم و هنوز از تمدن فاصله داريم؟
اگر چنين است پس انقلاب مشروطيت برای چه بود؟
به خود آئيم و به ايران و سرفرازی ايران بيانديشيم و نگذاريم که عاقبت کار به آنجا بکشد که بيگانه برای ما تصميم بگيرد و برای ادب کردن جمهوری اسلامی بر مُلک دارا بتازد و لاشخوران ِ هميشه در کمين، چنگال خونين خود را در تن زخمی ايران فرو کنند و از آن طعمه جدايی جدا کنند.
اهميت اين موضوع به قدری هشدار دهنده است که فهم کنيم در صورت حمله نظامی به ايران و نبود يک آلترناتيو قدرتمند چه فاجعه ای می تواند برای ايران ِ جانمان به دنبال آورد که از پس ِ آن يک خلأ ِ قدرت حس شود.
اگر وجدان بيدار در ما هشيار و تبدار است کنون را بنگريم که سخت بيما راست. و اين کنون نيازمند ِ متمدن شدن ما است.

دکتر احمد پناهنده
کلن: دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۵
apanahan@t-online.de
panahandeh@t-online.de
a_panahan@yahoo.de

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نشان دهيم که ظرفيت متمدن شدن را داريم، احمد پناهنده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016