 |
|
|
|
|
|
|
 |
|
|
|
|
||
|
||||||
 |
 |
 |
|
|||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
|
||||||
|
|
|
|
|||
آقای گنجی؛
نورافشانی شما بر تاريکخانه ی اشباح شروع بازی با مرگ بود. مقالات و سخنرانی های شما در افشای دست های پشت پرده قتل های زنجيره ای، به همان اندازه که رسواگر باندهای مافيايی قدرت و جنايت بود، اسناد شجاعت و از خودگذشتگی شما نيز بود. از همان آغاز دل های آزادگان همراهتان بود و آرزو داشتند هر کجا هستيد به سلامت باشيد. اگر در زندان، نگرانی از سرنوشت و آينده مردمسالاری در ايران شما را به نوشتن "مانيفست جمهوری خواهی" واداشت، همزمان نشان داديد که آماده ايد جسم تان را نيز در راه دفاع از عقايد خويش و مبارزه برای مردمسالاری هزينه کنيد. بی شک حتی دشمنان شما نيز در ضمير تاريک خويش راهی جز ادای احترام به شهامت و استقامت شما نداشته و ندارند. همين نقطه قوت شما اما برخی اوقات در نوشته های شما، از جمله در نامه اخيرتان به همه، به نقطه ضعف شما تبديل می شود.
شما در آستانه نهمين دوره ی انتخابات رياست جمهوری مدتی کوتاه از زندان آزاد شديد. در آن زمان همه را به تحريم انتخابات دعوت کرديد. شما و برخی ديگر از فعالين سياسی داخل و خارج کشور به سهم خود ، اصلاح طلبان به تنگنا افتاده، از جمله بخاطر عمل کردها يا عمل نکردهای خودشان، را با دعوت به تحريم انتخابات بيش از پيش در تنگنا قرار داديد. مقالات و مصاحبه های شما در آن زمان سرشار از خوشبينی در مورد شروع نافرمانی مدنی در پی تحريم انتخابات بود. زمينه ی آماده برای تحريم و رويگردانی مردم و بويژه جنبش دانشجوئی از اصلاح طلبان را خوشبينانه نوعی فراهم بودن شرايط برای نيروی سومی دانستيد که می خواست با گفتن "نه" هم به اقتدارگرايان و هم به اصلاح طلبان، راه سومی در پيش گرفته و جنبش نوی دمکراسی خواهی در کشور را سامان دهد. تحريم انتخابات موفق به شکست دادن اصلاح طلبان شد اما پيروزی محمود احمدی نژاد به تدريج هزينه فعاليت سياسی در کشور را بالا برد و نافرمانی مدنی مد نظر شما عليرغم افزايش سرکوب، زمينه ای برای عملی شدن نيافت. بعد از آزادی از زندان بخاطر مشاهده رکود فعاليت های سياسی در سطح کشور در مقالات و مصاحبه های خويش البته همواره بر اين تاکيد داشتيد که دمکراسی هزينه ای دارد که اگر خواهان برقراری آن در ايران هستيم، بايد آن را بپردازيم. برای آزادی و دمکراسی حاضر شديد گرانترين بها را بپردازيد. به همين دليل شما مناسب ترين فرد برای توجه دادن مردم و نخبگان سياسی کشور بر هزينه تحول خواهی در ايران هستيد. تناقض اما در اين جاست که شما از يکسو مردم را به پرداختن هزينه دعوت می کنيد و در نامه خود نيز "همه" را مورد انتقاد قرار می دهيد که چرا هزينه نمی پردازند، ولی از سوی ديگر نتيجه ی عملی راهبرد سياسی شما، يعنی دعوت به تحريم انتخابات، بالا رفتن هزينه ی مبارزه سياسی در کشور بود.
شما در گفته ها و نوشته های خويش بعد از آزادی از زندان و خروج از کشور، از بدتر شدن شرايط فعاليت سياسی و فرهنگی نسبت به دوره در قدرت بودن اصلاح طلبان سخن گفتيد و می گوييد. بخش بزرگی از انرژی و فعاليت شما و همفکرانتان که به سهم خود با تحريم انتخابات رياست جمهوری ناخواسته به پيروزی کانديدای جناح نظامی اقتدارگرايان کمک کرديد، به افشاگری درباره افزايش فشارهای های دولت احمدی نژاد بر فعالين سياسی، جامعه مدنی ايران و سازمان های دانشجويی و روزنامه نگاران صرف شده است. موضوعی که البته با روی کارآمدن اقتدارگرايان دور از انتظار نبود.
آقای گنجی؛
شما در نامه ی اخير خود آشفته از دستگيری های اخير و شدت يافتن سرکوب دانشجويان محترمانه و با ضمير اول شخص مفرد همه آنها که برای مقابله با موج جديد دستگيری ها و فشارهای وارده بر فعالين سياسی برنمی خيزند و اعتراض نمی کنند را "پست" و "زبون" خوانده ايد.
چنانکه مشاهده می کنيد ظاهرا همه توان پرداخت هزينه گزاف شما را برای کالای دمکراسی ندارند. اما به همان اندازه که بدون پرداخت هزينه، دستيابی به دمکراسی ممکن نيست، توقع پرداخت هزينه های سنگين از سوی نخبگان سياسی و مردم نيز دور از واقعيت و ديدگاهی اراده گرايانه است. نقش نيروهای سياسی و نخبگان جامعه کمک به فراهم آمدن شرايطی است که در آن هزينه فعاليت های سياسی، اجتماعی و فرهنگی چنان باشد که عده هرچه بيشتری از اقشار مختلف مردم حاضر به پرداخت آن باشند. همواره در شرايط سخت فعاليت سياسی عده ای از نخبگان سياسی هزينه های زيادی را می پردازند، که شما نمونه بارز آن هستيد. اگر آمادگی رهبران سياسی و نمايندگان منتخب مردم برای پرداخت هزينه قابل تقدير است و به تشويق افکار عمومی برای پرداخت هزينه می تواند بيانجامد، اما دمکراسی از آنجا که مبنايش مشارکت مردم در تعيين سرنوشت خويش است، بيش از اينکه محتاج پرداخت هزينه های زياد از سوی قهرمانانی مانند شما باشد، نيازمند هزينه های هرچند کم اما از سوی بخش بزرگی از مردم است.
آقای گنجی؛
عليرغم تجربه تلخ و گرانبهای تحريم انتخابات در" نامه ای به همه"[۱] بوی دعوت به تحريم انتخابات آتی مجلس از سوی شما می آيد. بوی "حقارت و زبونی" شرکت مردم در انتخابات آينده ی مجلس. بوی پست و بی ارزش خواندن تلاش آنهايی که می خواهند عليرغم مشکلات، وارد صحنه ی مبارزه ی قانونی برای پيش برد اصلاحات از راه شرکت در انتخابات مجلس هشتم شوند. ناپيگيری اصلاح طلبان در دوران قدرت شما را چنان از دوستان ديروز خود سرخورده کرده است که متاسفانه آنها را يکسره کسانی دانسته ايد که "جز رفتن به مجلس و دولت هدف ديگری ندارند." با عبدالله مومنی هم نظر شده ايد که " اينان برای رسيدن به قدرت هر خفت و خواری را تحمل می کنند، تمام شعارهای آزاديخواهانه را کنار نهاده برای آنکه توسط شورای نگهبان تاييد شوند به شعارهای دهه شصت بازگشته اند."[۱]
|
advertisement@gooya.com |
|
ايراد اصلی اين سخنان اين نيست که از جاده ی انصاف بدورند، تاسف بزرگ تلاش شما برای ناديده گرفتن دوستان اصلاح طلب خويش است. نيروهايی که با همه ايراداتشان، نيروی اصلی درگير در صحنه سياسی داخل کشور با اقتدارگرايان هستند. نيروهايی که دارای سازمان و تشکيلات در بين مردم هستند و در جامعه امکانات مادی و معنوی دارند. اگر آنها با همه ی عيب ها، سازشکاری ها و نزديکی يشان نتوانند اقتدارگرايان را چند گام به عقب وادارند شما با تمام حسنها و سازش ناپذيری ها و فاصله تان نخواهيد توانست چند ميليمتر به عقب برانيد.
تهييج و تشويق مردم برای دفاع از دانشجويان، روزنامه نگاران و ديگر فعالين سياسی در بند تلاشی ارزشمند است. صحبت از "حقارت و زبونی" و اصرار بر ناديده گرفتن ديگر نيروهای تحول خواه در داخل کشور اما حکايت از درک اراده گرايانه ی شما از تحولات اجتماعی دارد. درکی راديکال که هرچه بيشتر از اهميت دست يابی به اجماعی با ديگر نيروهای مبارز داخل کشور و مالا مبارزه سياسی موثر فاصله می گيرد.
آرزو ندارم که در اين شرايط در ايران می بوديد، چراکه بی شک بار ديگر شما را روانه ی زندان و سلول انفرادی می کردند، اما برايتان آرزو نيز نمی کنم که در خارج از کشور بمانيد و به يکی از صداها صدايی تبديل شويد که ميزان راديکاليسم شان نسبت معکوس دارد با تاثيرشان در صحنه سياسی داخل کشور.
زيرنويس
۱. درباره حقارت و زبونی، نامه ای به همه، اکبر گنجی، گويا نيوز، سه شنبه ۹ مرداد ۸۶
http://news.gooya.eu/politics/archives/2007/07/061860.php#more
