جمعه 23 شهریور 1386

يکرنگی مفتّش بزرگ، حمبد فرخنده

احمد جنتی
در نظام های ديکتاتوری همواره شخصيت هايی وجود دارند که بنابر خلوص شان به مستبدی قدرقدرت يا اعتقاد عميق شان به ايدئولوژی حزب يا باورهای مذهبی خويش، مکنونات قلبی خود را گهگاه بدون سوء استفاده از لعاب مردم بيان می دارند. دردسر البته گاهی برای همکاران خويش يا حاکمان "مردمدار" درست می کنند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

hamid_farkhondeh@hotmail.com

هرچند دمکراسی همزاد تجدد بود اما لزوما نه هر متجددی دمکراسی خواه بود و نه هر حکومت مدعی تجدد خود را ملزم به رعايت ساز و کارهای نظام دمکراسی می دانست. بعد از عصر روشنگری اما "مردم" ديگر بنده و رعيت نبودند تا در غياب آنها اصحاب کليسا يا ارباب قدرت تمشيت امورشان را بر عهده گيرند. اينگونه بود که شاهان خودکامه انتخابات فرمايشی ترتيب دادند تا مجالس ميان تهی شان کاريکاتوری باشد از احترام آنان به آرای مردم. احزاب فرمايشی ساختند تا ادعا کنند نظرات و آرای گوناگون محلی برای تجلی خود دارند. تظاهرات و تجمعات حکومتی ترتيب دادند تا نظام خويش را دارای پشتوانه ی مردمی بنامند. نظام های توتاليتاريستی تولد يافته در عصر تجدد مانند فاشيسم، نازيسم و استالينيسم نيز همواره خود را برخاسته از مردم يا خلق و خادم آنان می دانستند. البته طبيعی است که در حکومت های ايدئولوژيک و مطلقه يا استبدادی همواره اقليتی از مردم بنا به منافع مادی و معنوی خويش واقعا پشتيبان نظام بوده و هستند.

نظام جمهوری اسلامی نيز نمونه کاملی از اين مردم نمايی ها بوده است. به نام مردم سخن می گويند اما در همان حال از آرای آزاد همين مردم همواره در هراسند. از منافع مردم می گويند ولی استعدادی ويژه در برباد دادن منافع ملی کشور دارند. خود را مردمی ترين حکومت جهان می نامند ولی نوشته های چند روزنامه نگار و تعدادی دانشجو را تهديدی عليه موجوديت حاکميت خويش تلقی کرده، دچار کابوس انقلاب مخملی می شوند. نظام خويش را محکم ترين و آزادترين نظام جهان می دانند اما از کلمه آزادی مانند جن از بسم الله می ترسند. چنان دچار پارانويای "دشمن"اند که همه ی محققان دانشگاهی را در قامت جاسوسان می بينند. مخالف غصب هستند، اما نمايندگانشان با تقلب و "تک ماده" يا به ضرب تصفيه و زور نظاميان خانه ی ملت را "تصرف عدوانی" می کنند. در ملک غصبی نماز نيز می گزارند. تمام شگردهای قانونی را می کاوند تا "به نام ملت، به کام دولت" عمل کنند. مقامات لشکری را در مناصب کشوری می گمارند تا وظيفه نظامی را انتخاب سياسی قلمداد کنند. بجای هراست از مرزهای کشور و مبارزه با ناامنی، جنگ با صندوق های رای را تدارک می بينند. اما سوءاستفاده از مردم و نقش ملت از سوی مستبدين و عمال آنها اگر اعترافی به اين نيست که می شود مانند کبک سر در برف فرو برد اما مردم را نمی توان ناديده گرفت، پس نشان از چيست؟

اما اين همه ی ماجرا نيست. در نظام های ديکتاتوری همواره شخصيت هايی وجود دارند که بنابر خلوص شان به مستبدی قدرقدرت يا اعتقاد عميق شان به ايدئولوژی حزب يا باورهای مذهبی خويش، مکنونات قلبی خود را گهگاه بدون سوء استفاده از لعاب مردم بيان می دارند. دردسر البته گاهی برای همکاران خويش يا حاکمان "مردمدار" درست می کنند. جمهوری اسلامی ايران نيز از وجود چنين شخصيت هايی بی نصيب نبوده است. شايد بتوان اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب اسلامی تهران و رئيس زندان اوين در دهه شصت را اولين شخصيتی از اين دست به حساب آورد. در آغاز "عشره ی مشئومه" [۱] هنگامی که خبرنگار يکی از روزنامه های خارجی در مصاحبه ای با وی به اعدام زندانيان سياسی که بدون داشتن وکيل مدافع به مرگ محکوم شده بودند اشاره کرد، لاجوردی در پاسخی تکان دهنده گفت " جرم کسانی که اعدام می شوند به حدی محرز است که هيچ وکيل مدافعی جرات نمی کند از آنها دفاع کند، چراکه در اينصورت خودشان مورد اتهام واقع می شوند." (نقل به مضمون).

آيت الله شيخ صادق خلخالی را نيز بی شک می توان در زمره ی ديگر چهره های نظام اسلامی دانست که در اعتراف به تفسير و تعبير خشنی که بسياری از قضاوت و برخورد حکومت با مردم در سر داشتند ولی بر زبان نمی آوردند، صادق بود. به اين دليل چنين شخصيت هايی همواره در بهترين حالت مردان شماره دوی نظام های خودکامه می شوند و بعد از انجام کار کثيف نظام، با چهره هايی کمتر خشن جايگزين می گردند. خودکامگان ديپلمات و "مردمدار" می دانند که مدت هاست عصر نديدن مردم به سر آمده است. از همين روست که لعاب تمام خطبه ها و خطابه هايشان و حتی احکام حکومتی شان نام مردم يا مصالح آنان است.

آيت الله احمد جنتی دبير شورای نگهبان و کانديدای بازنده در انتخابات اخير رياست مجلس خبرگان، اما از آخرين سرمايه های نظام اسلامی در عرصه رک گويی است. او نزديک به يکسال پيش هنگامی که در روزهای پايانی دادگاه صدام حسين بحث حکم اعدام وی در جريان بود، در مراسم نماز جمعه گفت: " در اين مورد نيز جمهوری اسلامی بهتر از همه عمل کرد. چرا اعدام صدام را اينقدر کش می دهند. هويدا را صدا کردند، دو کلمه باهاش صحبت کردند، بعد با يک تير خلاصش کردند." (نقل به مضمون) هرگز هيچ مقام مهم نظام اسلامی بی اعتقادی خويش را چنين بی پرده و مختصر به اصل استقلال قوه قضائيه و يکی از پايه ای ترين اصول حقوق بشر بيان نکرده است. اظهارات اخير آيت الله احمد جنتی در " بی اعتباری آرای اکثريت" بار ديگر بيان خالصانه بی اعتقادی او و حاميان پرقدرتش در حاکميت نظام اسلامی به آرای مردم است. او در سخنرانی اخير خود در جمع شورای هماهنگی تبليغات اسلامی از جمله گفت:
" اسلام هميشه اکثريت با اهل باطل بوده اقليت با اهل حق بوده که خوشبختانه به لطف خداوند همان اقليت‌ها با تلاش‌های خود توانسته‌اند بر اکثريت پيروز شوند." [۲]

هر ايرادی که بر انديشه های سنتی آقای جنتی و تفسير ايشان از اسلام وارد باشد اما صراحت بيان و بی پروايی گفتار "مفتش بزرگ" انتخابات در نظام اسلامی، ارزشمند است.


زيرنويس

۱. تعبير نويسنده کتاب شاه سياه پوشان [منصوب به هوشنگ گلشيری] از دهه سياه شصت

۲. اظهارات احمد جنتی در مراسم توديع و معارفه ی سازمان تبليغات اسلامی، ادوارد نيوز، چهارشنبه ۲۱ شهريور
http://www.advarnews.us/politic/5706.aspx

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'يکرنگی مفتّش بزرگ، حمبد فرخنده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016