نقش زنان در تحولات جهانی، ترانه جوانبخت

www.javanbakht.net

تحولات اخیر خاور میانه که با جنگ آمریکا با افغانستان و عراق آغاز شده و می رود تا با تهدیدهای هر روز بوش و رایس و همدستان خونریزشان ایران و دیگر کشورهای منطقه را به خاک و خون بکشد چالش جدیدی است نه صرفا برای کشورهای خاور میانه بلکه برای همه کشورهای جهان. به دلیل رویکرد متفاوتی که معتقدم باید نسبت به شرایط کنونی خاور میانه در امر سیاست و جنگ ایجاد شود تا صلح و ثبات در جهان را نتیجه دهد به بررسی نقش زنان در این تحولات می پردازم. به نظر من پرداختن زنان به موارد زیر جهت رسیدن به صلح در جهان ضروری و حیاتی ست:

۱. من همیشه به داشتن اعتقادات قلبی احترام گذاشته ام و بر این باورم که اگر هر کسی چه دیندار چه بی دین اعتقاداتش را برای خودش نگه دارد و از آن برای به باور رساندن یا نرساندن دیگران استفاده نکند جنگ و خونریزی تمام خواهد شد. یعنی مشکل اساسی بشر احترام نگذاشتن به عقاید همدیگر است و این احترام که از ویژگی های دموکراسی است در دنیای امروز رنگ باخته. زنان بسیاری هستند که دینداری خود را به رخ دیگران می کشند. این دسته از زنان از همین امروز در روش خود تغییر رویه بدهند خواهند دید که مردان متظاهر به دینداری نیز تحت تاثیر آنان از ریاکاری دست خواهند کشید.

۲. داشتن انسانیت استقامت و تلاش سه شرط اصلی موفقیت زنان برای موثر واقع شدن بر تحولات جهانی است. اگر زنان اهداف انسانی را اساس ذهنیت های خود قرار دهند و برای این منظور استقامت داشته باشند و تلاش کنند یقینا بر مردان جنگ افروز و ضد بشر تاثیر مثبت جهت ایجاد صلح خواهند گذاشت.

۳. برای آن که حرف و نظر زنان بر مردان اثر کند زنان بهتر است پیشرو باشند یعنی باید از همه استعدادهایشان در زمینه های مختلف علمی فلسفی ادبی و هنری جهت خلق آثار ماندگار استفاده کنند. البته به کارگیری همه توانایی ها باید در دراز مدت صورت گیرد یعنی زنان باید به صورت حرفه ای در همه زمینه ها خلاقیت های خود را به کار گیرند. این همان لزوم چند شغله بودن زنان است که قبلا هم آن را مطرح کرده ام.

۴. زنان پیشرو بهتر است زبان های مختلف را یاد بگیرند تا بتوانند نظرات خود را جهت ایجاد صلح و ثبات به مردم دیگر کشورها منتقل کنند. دانستن زبان های مختلف شرط لازم برای تبادل نظر با مردم دیگر کشورهاست. از یاد نبریم که مردم هر کشور ترجیح می دهند نخست به زبان مادری خودشان با دیگران گفتگو کنند به این دلیل صرفا یادگیری زبان انگلیسی برای زنان پیشرو کافی نیست چون اگر چه با دانستن این زبان آنها خواهند توانست با بیشتر مردم جهان گفتگو کنند اما گفتگو به زبان های مادری مردم کشورها برای نزدیک شدن و تاثیر گذاری بیشتر بر آنان لازم است.

۵. سیاست یک بازی شطرنج است که مهره هایش روزی روی صفحه شطرنج می آیند و روزی هم از روی صفحه بیرون می روند و بنابراین زنان نباید سیاست را جدی بگیرند و در صورت داشتن مقام های کشوری باید از آن جهت تاثیر گذاری مثبت بر مردم کشور خود و دیگر کشورها استفاده کنند.

۶. "گفتگوی تمدن ها" بدون "گفتگوی استعدادها" معنایی ندارد. زنانی در آینده در تحولات جهانی نقش خواهند داشت که استعدادهایشان را به کار گیرند خواه این زنان از کشوری با سابقه تاریخی چند هزار ساله باشند - نظیر ایران - خواه از یک کشور بدون تمدن کهن. آنچه مهم است گفتگوی استعدادهاست نه تمدن ها. فکر کردن به این که کشوری تمدنی کهن دارد اگر چه برای مردم آن کشور باعث افتخار است اما می تواند غروری کاذب در آنها ایجاد کند و باعث خودبرتر بینی آنها نسبت به دیگر مردم جهان شود. "گفتگوی تمدن ها" یک نظریه شکست خورده است چون طبق آن صرفا مردمی که از کشورهای تمدن دار و سابقه دار تاریخی برخاسته اند ادعای گفتگوی مسالمت آمیز جهت ایجاد صلح جهانی را خواهند داشت. می تواند کشوری باشد که تمدن چندان کهنی هم نداشته باشد اما مردم آن مستعد و خلاق باشند. چنین کشوری از کشوری دیگر که تمدنی کهن دارد اما مردم آن به شکوفایی استعدادهای خود نمی پردازند جلوتر است.

۷. تنبلی حسادت و ریا سه آفت درونی بشر است و انسانیت فقط با از بین رفتن این سه آفت رشد می کند. مسلما زنان و مردانی که پر تلاش باشند به دلیل رسیدن به موفقیت نیازی به حسادت کردن به دیگران ندارند و وقت برای تظاهر کردن و ریا کاری پیدا نخواهند کرد. ریاکاران کسانی هستند که به دلیل تنبلی مانع پیشرفت خود شده اند وبه دلیل حسادت از پیشرفت دیگران جلوگیری می کنند.
۸. آخرین نکته این که زنان باید همیشه امید به دنیای بهتر را در ذهن بپرورانند و بدانند که داشتن دنیایی بهتر ممکن است. هر چه در زندگی پیش آید و هر شکست و ناکامی برای کشوری در اثر جنگ و ویرانی حاصل شود این امید باید در دل افراد بشر زنده بماند. به امید روزی که کودکان قربانی خودخواهی هایمان نباشند.