اردشير زاهدی وزير خارجه پيشين ايران به سخنان سناتور آمريکائی جان مک کين که درباره "آمال تاريخی ايرانيان جهت تسلط بر منطقه" ايراد کرده، پاسخ شديد الحنی داد.
سناتور مک کين که نامزد پيشرو جمهوری خواهان برای رياست جمهوری آينده آمريکاست هفته گذشته در ميز گردی در يک پايگاه دريائی آمريکا بعد از اشاره به پيشرفت های ايران در زمينه غنی سازی اورانيوم که به گفته وی در عين حال می تواند در ساخت و توليد سلاح اتمی استفاده شود، گفته است : "من همچنان نگران جاه طلبی ايرانی ها هستم که قدمتی تاريخی مبنی بر تسلط پارس ها بر منطقه دارد".
آقای زاهدی در نامه خود يادآور شده که اين اشارات در قالبی تاريخی ميتواند ناقل پيام مبهمی به آمريکائيان درباره ايرانيان، در اين روزهای حساس باشد. به نوشته وی "خواندن اظهارات سناتور مک کين در حالی که قلب او را بعنوان يک ايرانی جريحه دار ساخته، بدون شک اکثريت ايرانيان را به عمق آگاهی ها و درک "سناتور محترم" نسبت به تاريخ گذشته و معاصر ايران مايوس کرده است.
زاهدی نوشته با قبول اين واقعيت که آمال تاريخی ملت ها، از جمله ايرانيان، با رفتن و آمدن دولت ها و رژيم ها تغيير نمی کند، هيچ يک از مورخان اين پندار را که "ايرانيان به قدمت تاريخ، آمال تسلط بر منطقه را دارند" ثبت نکرده اند.
وزير خارجه پيشين ايران نوشته است: "در يک دوره ۲۰ ساله از ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۹ که با ۷ رئيس جمهوری آمريکا کار کرده و افتخار دوستی صميمانه ای را با همه آنها داشته ام از هيچ يک نشنيده بودم که کشور من در طول تاريخ پرافتخار و همزيستی صلح آميز با همسايگان انديشه تسلط بر آنان را در سر می پرورانده است.
به عقيده آقای زاهدی، "برعکس، در طول قرون ايران قربانی اشغال و تجاوز بيگانگان از چپ و راست، از اسکندر و اعراب و مغول و حتی افاغنه و روسيه قرار گرفته تا همين قرن بيستم که ارتش های انگلستان و روسيه دوبار ايران بی طرف و بدون دفاع را در بحبوحه دو جنگ جهانی نيمه اول قرن بيستم به اشغال خود درآوردند".
زاهدی که ۷۹ سال دارد و آخرين مقام او در رژيم گذشته سفير ايران در واشنگتن بود در نامه نسبتاً مفصل خود با اشاره به اين که در همه دوران بعد از جنگ دوم جهانی، ايران نيرومند بعنوان عامل مهم تامين صلح و ثبات خاورميانه و آسيای باختری در قلب سياست همه زمامداران آمريکا، دموکرات و جمهوری خواه بود نوشته " محتمل است انقلاب ۱۹۷۹ پی امدهای مغايری در توازن ايرانی که همواره عامل ثبات در منطقه بود بوجود آورده باشد، اما چنين پيامدهائی محققاً ريشه در آرزو و آمال تاريخی ايرانيان ندارد."
زاهدی ادامه می دهد تجربه تلخ تجاوزات بيگانگان در گذشته به ايرانيان آموخت که در جلوگيری و دفع هر تجاوز احتمالی تنها گزينه پيش روی آنان آمادگی و قوی بودن در دفاع از وقار، تماميت و حاکميت سرزمين اجدادی است.
"ايرانيان اين آمادگی و ايستادگی را در ۱۹۸۰ و بدنبال تجاوز ارتش صدام، صرف نظر از کمک های بيدريغ غرب و شرق و نيز برخی از کشورهای ثروتنمد نفت خيز منطقه به ديکتاتور بغداد به اثبات رسانيدند".
زاهدی در نامه خود اظهار تعجب کرده که اشارات سناتور مک کين بخصوص در جمعی آشنا با تاريخ ايران ايراد شد که حداقل از انتساب نخستين اعلاميه حقوق بشر به کوروش، رهائی يهوديان در بابل و هموار ساختن راه بازگشت آنان به سرزمين موعود کاملاً آگاه بودند.
هرالد تريبيون بين المللی، از جمله روزنامه هائی که اشارات مک کين را در شماره ۹ فوريه چاپ کرد، از روی تصادف در همان صفحه و در ستون نقل اخبار يک صد سال قبل گزارشی داشت از تهران بدين مضمون که : جلسه علنی مجلس شورا در روز ۶ فوريه ۱۹۰۸ بدليل اعتراض به ورود و نفوذ قزاق های بيشتری از روسيه به سرزمين آذربايجان ايران متشنج بود.
زاهدی با اشاره به اين "حسن تصادف" نامه خود را با اين کلمات به پايان برده که بهانه روس ها برای تجاوز به خاک ايران نيازی به تعبير و تفسير بيشتر ندارد.
***
Senator MacCain’s recent remarks on Iran at a panel discussions (I.T. 9 – 10 February) in which he expressed concern over the Iranians ambition, “which are as old as history: a Persian domination of the region” was to me heart breaking. Such remarks could have conveyed an ambiguous message in these crucial days to the American people. His remarks are also disappointing to the majority of the Iranians as to the senator’s knowledge and understanding of Iran’s history, past and contemporary.
By assuming the fact that the aspirations of all nations, including those of the Iranians do not change with the going and the coming of an administration or regime, I do not recall any historian has recorded “as old as history” an ambition of the domination of the region by the Persians.
Having had the privilege of working closely from 1959 to 1979 with seven American Presidents from both parties, with all of whom I am proud to say I had most cordial friendships, I never came across a similar remark by any of them that my country at any time in its more than two and half thousand years of proud history and peaceful co- existence had an eye on the neighbouring territories or indeed the ambition of dominating them. On the contrary, it was Iran that throughout the same period of her existence had been invaded by foreign adventurers, beginning by Alexander the Great in 335 B.C , the Arabs in 633–656, the Mongols in the 13 Century, the Afghans and the Russians in the 18th and 19 centuries - up to the last occupations of a neutral and defenceless Iran by the British and Russian armies during the first and second world wars.
In fact throughout post Second World War era and up to 1979 the emergence and existence of a powerful Iran was the core of the US policy under various administrations, both the Republican and Democrat, as a vital source of maintaining peace and stability of the Middle East and Western Asia. The 1979 revolution in Iran may temporarily have had certain adverse consequences on the balance of such Iranian factor of stability, but surely it has no origin in the alleged historical ambition.
Having had the bitter experience of the past invasions from east and west, north and south of the glob, the sole choice for the Iranians to deter the would be aggressors had been and is to become powerful enough to defend their land, dignity, integrity and sovereignty. This was last proved in the 1980s invasion of southern Iran by Saddam’s Iraqi army; notwithstanding the generous support provided by the west and the east as well certain regional oil rich nations to the dictator of Baghdad.
Astonishingly, the distinguished Senator’s remarks were made at a gathering well familiar with the Persian history; the least with the Cyrus the Great first Declaration of the Human Rights and his treatment of the Jews in Babylon, paving their return to the Promised Land.
Ironically, your paper in reporting Senator MacCain’s lecture on the Persian history, noted side by side a dispatch from Tehran back precisely 100 years ago; in February 1908 in its “In Our Pages” column: “of the sitting of the (Persian) National Assembly as a very stormy one due to further entry of Russian Cossacks in the Persian territory of Azarbyjan” on a pretext that need no amplification!
Yours truly,
Ardeshir Zahedi
Villa les Roses
Montreux
Switzerland
13 February 2008
H.T. Ardeshir Zahedi was the Shah’s ambassador in Washington twice in the late fifties and early seventies and was Iran’s foreign affairs minister 1967 to 1970.