سه شنبه 14 اسفند 1386

جرقه ای از اعماق! تقی روزبه


taghi_roozbeh@yahoo.com

با وجود آنکه رژيم شمشير سرکوب را با سرعت بيشتری دوره سرش به چرخش درآورده تا شايد هيبتش نفس ها را درسينه ها حبس کند،اما نه گسترش دامنه اعدام ها ونه بارگشت به اجرای احکام قصاص متعلق به عهده حجر،ونه زدن شلاق به کارگران و بگيروبندهای خيابانی وافکندن آفتابه بگردن باصطلاح ازاذل وواوباش، ونه گرفتن اعترافات و شوهای تلويزيونی ازدانشجويان درزيرفشارو شکنجه، ونه دستگيری فعالان جنبش زنان... نتوانسته است جرقه های مقاومت را خاموش کند.آنچه که بيش ازهرچيزموجب نگرانی رژيم شده ،ترس ازبهم پيوستن مبارزه فعالين با بدنه اجتماعی وبوجود آمدن يک مقاومت توده ای گسترده است.تاکتيک اصلی رژيم نيزسرکوب فعالين وپاشيدن بذررعب وترس درميان توده های ناراضی است.
تعمقی کوتاه به همين سياست،دونکته را به خوبی نشان می دهد:نخست آنکه رژيم ديگر قادرنيست بدون کاربردبيشترزوروسرکوب موقعيت تاکنونی خود را حفظ کندوديگرآنکه افروزش جرقه های مقاومت دراين يا آن نقطه وباين يا آن شکل نشان دهنده آنست که باوجود همه زهرچشم گرفتن ها و بگيروبندها نتوانسته است رعب وسکون را برجامعه حاکم کند وآن را ازجوشش درونی و سرريزشدن نفرت وعصيان انباشته شده بازدارد. سرکوب ومقاومت دوروی سکه اند، اما رژيم سرمايه و تاريکی، مثل همه نظام های ارتجاعی وسرکوبگر، بابکارگيری تمامی شگردها و امکانات تبليغی خود تلاش می ورزد که خود را به عنوان تنها بازيگرصحنه نشان بدهد وروی ديگرسکه يعنی نقش آفرينی قطب مقاومت را پنهان نگهدارد. برطبق اين روايت،توان مطلق ازآن رژيم است و ضعف مطلق ازآن جنبش. گوئی که بااشباح خيالی درنبرد است واين زندانها وشکنجه ها وتازيانه ها و دارها و....برای خاموش کردن شعله مقاومت برافراشته نشده است. اينکه درهرنظامی ،وجود انواع نهادهای سرکوب اعم ازارتش وزندان و... نشاندهنده اهميت اعمال قهربرای حفظ نظام است، واقعيتی است انکارناپذير.بااين وجودوقتی کاراين گونه نظام ها به آنجا برسد که برای بقاء خود ناگزيرگردند که توسل به نيروی قهر را درهرلحظه وموقعيتی برسرهرکوچه وبرزنی برای ايجاد رعب وبگيروبه بند به نمايش درآورند،داستان ديگری است. بی ترديد،درجوامع استبدادی وفاقد ساختارهای دموکراتيک،بدليل تمرکز قدرت وانحصارامکانات دردست حاکميت ارتجاع، بخش بزرگی ازاين مقاومت ها دراشکال ناپيداوزيرزمينی وباصطلاح زيرپوست جاری می شود وآنچه هم که درسطح مرئی قابل مشاهده است ،عموما يا درقالب مطالبات صنفی بيان می شود و يا گاه گداردراثرتصادمات وشکاف ها ،تکه وياتکه هائی ازموادمذاب (درشکل شورش ها وعصيان وبا شعارهای راديکال تر) به بيرون پرتاب می شود.
مهم است بدانيم که مقاومتی درزيرپوست جامعه جريان دارد، که گاه گدار باپرتاب تکه هائی ازخودبه بيرون گوشه ای ازماهيت غليانی خود را به نمايش می گذاردوثانيا قدرت ترميم وادامه کاری نبردهای موضعی را عليرغم برتری رژيم درنبردهای موضعی تأمين می کند.ازهمين روشاهديم وقتی که يک بخش ازجنبش بطورمستقيم زيرفشارسرکوب قرارمی گيرد ودچارافت می شود، مقاومت ازجائی ديگروازنقطه غافلگيرکننده ديگری سربرمی کشد..درنتيجه،هم شاهد تداوم حرکت هستيم و هم بخش سرکوب شده مجال ترميم خود و نفس تازه کردن را پيدا می کند.مثلا وقتی اعتراض شرکت واحد را موقتاسرکوب وخاموش می سازند،کارگران هفت تپه شروع می کنند. وقتی کارگران راسرکوب می کنند،معلمان آغازمی کنند.وقتی معلمان رابرای مدتی ساکت نگه ميدارند،دانشجويان به ميدان می آيند.وقتی که اين يا آن دانشگاه را خاموش می کنند،اين يا آن دانشگاه ديگرشروع می کند و.. . چنين است که مشعل مبارزه خاموشی نمی گيرد ودشمن هنوزخود را ازعواقب يک نبرد رهانساخته درنبرد ديگری ازنبردهای بی پايان اين جنگ گريلائی گرفتارمی شود وحسرت برگزاری جشن پيروزی بردلش می ماند.
نگاهی به يکی ازفرازهای اخير اين مقاومت ودرس های آن، همين واقعيت را نشان می دهد:
خيزش ميدان صادقيه(آريا شهر):طرح "امنيت اجتماعی" که درآن جوانان،زنان و حاشيه توليد (بعنوان اراذل و اوباش ومبارزه با فساد) به عنوان آماج اصلی موردتعرض قرارمی گيرند،يکی ازپروژه های مهم سرکوب با ابعادی ميليونی است که باهدف سرکوب نافرمانی مدنی-اجتماعی فرارونده و بيرون کشيدن چاشنی انفجاری شورش ها واعتراضات جوانان وزنان وزحمتکشان حاشيه توليد وحلبی آبادها صورت می گيرد.رژيم که خود بخوبی با خطر سربازکردن خشم ونفرت متراکم مردم آشناست وميداند که چگونه آنها می توانند به مثابه نيروی ضربتی انقلاب درخيزش های عمومی نقش آفرينی کرده و هرنظام ضدمردمی باهردرجه ازصلابت را به پائين کشند ،تلاش می کند که نافرمانی بالقوه وبالفعل موجود دراين بخش عظيم ازجمعيت فلاکت زده وتحت استثمار را خاموش سازد.گوشه ای ازاين ژرفای نافرمانی مدنی-اجتماعی رامی توان دراعتراف فرمانده نيروهای انتظامی مشاهده کرد:
او درمورد علت چهارفصل کردن مقابله با بدحجابی و توجيه دلايل اعمال خشونت،می گويد اگراين فشارها نبود در تابستان سپری شده شاهد بی حجابی کامل درخيابانها بوديم! واين يعنی اذعان به وجود يک نافرمانی پرشکوه، که معنای عملی اش چيزی جزشعار مرگ برجمهوری اسلامی نيست.
شورش درمقابل پاساژگلديس صادقيه نيز بازتاب دهنده گوشه ای ازهمين پتانسيل موجود است. نقطه شروع حرکت با دستگيری دختر جوانی باتهام بدحجابی توسط گشت ارشاد آغازگشت.،فريادهای اعتراض آميزاين دختر وضرب وشتمش توسط گشت ارشادونيروهای انتظامی بطورخودجوش موجب مداخله عابرين وجوانان شاهدو نزديک صحنه عمل برای جلوگيری ازبازداشت وی واعمال خشونت گرديد .صدها جوان معترض، ماشين پليس را محاصره ومانع ازحرکت آن شدندو به زدوخورد با گاردضدشورش که برای خاموش کردن اعتراض به محل درگيری فراخوانده شده بودند پرداختند.
نيروهای انتظامی که يکی ازجوانان معترض را به داخل سطل اشغال انداخته بود با خشم بيشتر مردم مواجه گرديد. مردم که خواهان آزادشدن دختر دستگيرشده ازچنگ پليس وماشين گشت ارشاد بوند، به دليل مخالفت افسربازداشت کننده اورا بيرون کشيده و مورد ضرب وشتم قراردادند.آنها زباله ها را آتش زدند. رژيم پاساژ وشورش کنندگان را محاصره کرده وناچارگرديد تاازطريق خشونت و تيراندازی هوائی به خاموش کردن آن بپردازد. پتانسيل نهفته دراين جنبش وقدرت اشتعال آن را می توان دردادن دوشعارمرگ برنيروی انتظامی ومهمترازآن مرگ برحکومت اسلامی بخوبی مشاهده کرد.خوانده شدن سرود ياردبستانی هم دراين اعتراض خودجوش نشانه ديگری ازداشتن خصلت تيپيکی اين اعتراض دارد.جالب است که دستگاه های اطلاعاتی وانتظامی رژيم،با غافلگيرشدن دربرابرپتانسيل عظيم وخود جوش اعتراض مردم وشعارهای داده شده و فيلم های مخابره شده وبرای توجيه ضعف خود، شورش فوق و حضوروعملکرد اين زن را سازمان يافته و ازقبل طراحی شده دانسته است!غافل ازآنکه وقتی مردم به حرکت می آيند،درميدان مبارزه خالق انواع تاکتيک های ابتکاری می شوند که تمامی محاسبات رژيم را بهم ميزند.
خودجوش بودن حرکت،دادن شعارهای راديکال ومنشأگرفتن اعتراض ازيک موضوع همواره تصادم آميزو کمابيش فراگيريعنی برخورد با بدحجابی، به اعتراض فوق خصلت کماپيش تيپيک وبالقوه قابل تعميم می دهد که بايد آن را به مثابه پرتاب مواد گدازه ازاعماق به بيرون وقابل مطالعه و بررسی والهام بخش تاکتيک های خيابانی بشمارآورد.چنگ وگريزفوق يک تمرين خوبی بود برای نبردهای بزرگ و آتی.نبايد فراموش کنيم که باشکست رفرم سياسی واقتصادی برای قابل تحمل کردن زندگی برای زحمتکشان،وهمراه شدن اين هردو با اعمال خشونت وبرخوردتحقيرآميز(هم چون فروبردن يک جوان درسطل آشغال)وآکنده ازحماقت تاريخی يک دولت ايدئولوژيک -مذهبی،احتمال وقوع چنين خيزش های خيابانی دورازانتظارنيست.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

درحقيقت مبارزه درمحل کاراعم ازکارخانه وغيرکارخانه و واداره ومدرسه و...بدليل داشتن هزينه های سنگينی نظيرازدست دادن شغل وهست ونيست زندگی،درتوازن قوای کنونی،نمی تواند ازحدمعينی فراتربرود..درچنين شرايطی مطالبات سياسی عموما درپشت مطالبات صنفی سنگرمی گيرند. ولی مطالبات دربيرون ازکارخانه وبيرون ازمحل کار بسرعت سياسی شده و خود را درطرح شعارهای راديکال نشان می دهد. بهمين دليل خطاست اگر که سطح مبارزه درمحل کاررا به تنهائی شاخص سطح موجود مبارزه درجامعه و کارگران دربيرون ازمحل کار، بحساب بياوريم. چنين تصوری می تواند ،فعالين سياسی وعناصرپيشرووآگاه را درارزيابی ازظرفيت های مبارزاتی موجود دچارخطاکرده واز ابرازواکنش به موقع ومؤثر دربرابر رويدادهائی بازداشته واو راغافلگيرکند.ازهمين رو ترکيب مبارزات درمحل کار، با مبارزات خيابانی والبته با درنطرگرفتن تفاوت وقواعدهرکدام ازآنها،انطباق بيشتری با ظرفيت های واقعی وموجود مبارزاتی دارد. بهمين دليل پيشبردمبارزه درمحل کار و حول مطالبات صنفی ،ضمن داشتن آمادگی برای مداخله وارتقاء نبردهای بيرون ازمحل کارودانشگاه ومدرسه واداره و... راه خروجی برای بيرون آمدن مبارزه از ازتنگناهای موجود درکارخانه ها ودرمحل کار بازمی کند. اساسا اين دومبارزه مکمل همديگرمحسوب شده وترکيبشان فضای مناسبی برای تغييرتوازن قوا و پيشروی و پيوستن دوشط خروشان مبارزه به يکديگربرای گذربه نبردهای بزرگ را فراهم می سازد.

http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com

*- خبر زير،نيز تأييدکننده خصلت بالقوه تيپيک شورش صادقيه است. همانطورکه اين خبرمی گويد ماجرای صادقيه، سردمداران رژيم را به دليل ترس ازشعله ورشدن اين گونه اعتراضات به خصوص درآستانه انتخابات تاحدی محتاط ساخته است. بی شک رفتاررژيم بنابرمصداق "نيش عقرب نه ازره کين است ،بلکه اقتصای طبعتش اين است"موقتی است.ولی همين رفتارهم نشان ميدهد که تاچه حد تداوم وگسترش اين نوع مقاومت ها می تواندبتدريج، باتضعيف روحيه رژيم وافزايش اعتماد به نفس جنبش مقاومت،معادلات صحنه مبارزه را عوض کرده و او را وادار به عقب نشينی کند.واگربپذيريم که تاکتيک های توده ای را کسی ازبيرون جنبش نمی آفريند،بلکه اين خود جنبش هاهستند که درميدان عمل جلوترازهرکس اين تاکتيک ها را می آفرينند،پس خيره شدن به جوانه های رويش اين نوع تاکتيک ها و بيرون کشيدن وجوه تعميم پذيرآن توسط فعالين وعناصر آگاه ترحنبش ها،دارای اهميت است. خبرمزبورچنين است:
" به نقل ازسلام دموکرات:اخيرا عابران پياده در خيابان ها و ميادين تهران شاهد تغيير در رفتار گشت های ارشاد با مردم می باشند.
در ماه های اخير شاهد حضور نيرو های سرکوب گر خصوصا زنان پليس برای برخورد با نوع پوشش افراد و به ويژه زنان در ميادين شهر های بزرگ از جمله تهران بوديم که تا کنون به علت رفتارهای خشن و اهانت آميز ايشان با مردم باعث ايجاد درگيری های بسياری گشته اند. که آخرين نمونه ی ان را در ميدان صادقيه (آرياشهر) شاهد بوديم.
در چند روز اخير البته شيوه برخورد های گشت ارشاد تغيير کرده است البته عواملی چون نزديکی به ايام انتخابات و ترس حاکميت اسلامی از اوج گيری نارضايتی مردم و اعتراضات و مقاومت هايی که از طرف زنان رو به گسترش نهاده است و... همه و همه باعث شده که اين پليس ها در ميادين بزرگ شهر مثل ونک، هفت تير، انقلاب، تجريش، صادقيه ، ميرداماد و... تنها به تذکر دادن اکتفا کنند و از تعداد بازداشت های خود به شدت بکاهند . البته اغلب تذکرات اين نيرو های سرکوب گر با بی تفاوتی يا بعضا پرخاشگری مردم خصوصا زنان جوان مواجه می شود."

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جرقه ای از اعماق! تقی روزبه' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016