پنجشنبه 6 تیر 1387

تحرکاتی که بوی جنگ می دهند!، علی کشتگر

علی کشتگر
برای جریان تندرو و بنیادگرای جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای که در راس این جریان قرار دارد حمله هوائی به ایران یک "نعمت الهی" است. چنین حمله ای نه فقط دست بنیادگرایان حاکم را در نابودی کامل حقوق بشر و سرکوب همه جانبه آزادی باز نگه می دارد و مستقیما به زیان ملت ایران و مردم منطقه خاورمیانه است، بلکه به همین اندازه نیز به امنیت و ثبات بین المللی و منافع درازمدت اسرائیل و ایالات متحده ضربه خواهد زد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

برای جریان تندرو و بنیادگرای جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای که در راس این جریان قرار دارد حمله هوائی به ایران یک "نعمت الهی" است.پ

مرکز ثقل بنیادگرائی دینی نه در ایران، که در کشورهای مسلمان سنی مذهب است.

ادامه خودکامگی مطلق علی خامنه ای، ایران را نه فقط به ورطه بزرگترین بحران اقتصادی دوران 30 ساله گذشته، آنهم در اوج درآمد سرشار نفت کشانده، بلکه دامنه سرکوب آزادی های سیاسی و فردی، سرکوب فرهنگ و هنر، سرکوب روزنامه ها و روزنامه نگاران و سرکوب اقلیت های قومی و مذهبی، شرایط جامعه ایران را به مرز غیرقابل تحمل و انفجار آمیزی رسانده است!

درعرصه بین المللی سیاست های نابخردانه آقای علی خامنه ای و گماشتگان او که احمدی نژاد فقط یکی از آنان است، چه در قبال مسایل حاد منطقه مثل عراق و فلسطین و لبنان و چه در مورد مساله هسته ای، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا را علیه ایران همراه کرده و برخی از سران این کشورها را دچار وسوسه دخالت نظامی بصورت حملات موشکی و هوائی به تاسیسات نظامی و هسته ای ایران نموده است. نارضایتی عمیق مردم از اوضاع نابه سامان کشور نیز از دلایلی است که فکر حمله به ایران را ترغیب می کند. جورج بوش و نو محافظه کاران حکومت آمریکا هرچند به پایان دوره خود نزدیک شده اند، اما هنوز فکر حمله نظامی به ایران را رها نکرده اند.

این یادداشت نتیجه نگرانی نگارنده از احتمال حمله هوائی به ایران و عواقب هولناک ناشی از آن برای ایران بطور اعم و برای جنبش دموکراسی خواهی بطور اخص است:

از مجموعه شواهد و قرائن چنین بنظر می رسد که آقای جورج بوش، دیک شنی و متحدان اسرائیلی آنها که به نظر نمی رسد از پیامدهای دردناک و فاجعه بار دخالت نظامی در عراق درسی گرفته باشند وسوسه آن را دارند که پیش از پایان دوره حکومت بوش تاسیسات هسته ای و نظامی ایران را بمباران کنند! شاید رئیس جمهور آمریکا و نزدیکترین مشاوران او به این خیال باشند که با یک حمله هوائی خردکننده و برق آسا به ایران، صنایع هسته ای و برخی پایگاههای نظامی ایران را نابود می کنند و از این طریق ناگهان ضربه ای مهلک به یکی از حکومت های دشمن آمریکا وارد می سازند و شکست سیاست نظامی گری حکومت خود را جبران می نمایند! شاید آنها بر این باور باشند که با وارد کردن این ضربه به ایران، موقعیت خود در عراق را بهبود می بخشند و از این راه کارنامه سیاه دوران حکومت خود را عوض می کنند.

مجموعه ای از موضع گیری ها، تصمیم ها و تحرکات سران دو دولت آمریکا و اسرائیل در ماههای گذشته این نگرانی را در من و تا آنجا که می دانم در برخی دیگرمخالفان سیاسی رژیم ایران پدید آورده که احتمال یک حمله هوائی مشترک آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هسته ای و نظامی ایران پیش از پایان حکومت بوش بعید نیست. برخی از نشانه های نگران کننده را برمی شمرم:

شاعول مفاز معاون نخست وزیر اسرائیل در گفتگو با روزنامه اسرائیلی " یدیوت آهارونت" در ماه گذشته گفت:" سیاست تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی شکست خورده و حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران اجتناب ناپذیر شده است." (نقل به معنی) این اظهار نظر را نمی توان صرفا به اختلافات درونی حزب حاکم در اسرائیل و تلاشهای رئیس پیشین ستاد ارتش اسرائیل برای اشغال صندلی نخست وزیری اولمرت که به خاطر اتهام به فساد برای کناره گیری زیر فشار قرار گرفته است نسبت داد.

- تغییر ویلیام فالون William Fallon)) فرمانده نیروهای آمریکائی در خاورمیانه در سپتامبرگذشته. ژنرال ویلیام فالون از افسران بلند پایه ارتش آمریکا و فرمانده کل نیروهای آمریکائی در خاورمیانه و شرق آسیا پیش از برکناری در موارد متعددی با حمله نظامی و بمباران تاسیسات هسته ای ایران آشکارا مخالفت کرده بود. او یکی از منتقدان سیاست های اسرائیل و نومحافظه کاران کاخ سفید بود که می گفت به جای اقدام نظامی باید به دیپلماسی اهمیت داد و از مذاکره با دشمن ترس نداشت.

- سفرها و ملاقات های متعدد سران حکومت آمریکا با رهبران اسرائیل در ماههای گذشته که گفته می شود هربار یکی از موارد مهم مذاکرات آنها چگونگی مقابله با ایران و از میان بردن صنایع هسته ای ایران بوده است.

- درسفر اخیر بوش به کشورهای اروپائی، یکی از موضوعات اصلی گفتگوی او با سران این کشورها مساله هسته ای ایران بود. بوش در آلمان، فرانسه و بریتانیا اعلام کرد هنوز همه گزینه ها علیه ایران برای او مطرح است. اهود باراک وزیر دفاع اسرائیل نیز در مصاحبه روز پنجشنبه گذشته خود (19 ژوئن)با لوموند ضمن یادآوری و تائید اقدام نظامی اسرائیل در بمباران راکتور اتمی در حال تکمیل عراق در سال 1980 به سران کشورهای غرب نسبت به خطر یک ایران اتمی هشدار داد و تاکید کرد که تا دیر نشده باید حرکت ایران را در این جهت متوقف کرد.

اهود باراک در این گفتگو بدون ارائه هیچ مدرکی گزارش دستگاههای اطلاعاتی آمریکا که بر اساس آن ایران برنامه تولید بمب اتمی را از سال دوهزاروسه رها کرده است را غلط ارزیابی می کند و مدعی است که اگرصنایع هسته ای ایران نابود نشود، تا چند سال دیگر گروههای تروریستی سلاح اتمی در اختیار خواهند داشت.

- خبرها و گزارش هایی که گهگاه در رسانه های بین المللی درباره احتمال حمله به ایران منتشر می شوند. آخرین این نوع خبرها را "تایمز آسیا" در تاریخ پنج شنبه 27 ماه می سال جاری انتشار داده که براساس آن حکومت جورج بوش نقشه یک حمله هوائی به ایران را برای ماه اوت امسال تهیه کرده است.
تایمز آسیا نوشته است "جزئیات این نقشه که حکومت بوش برای سنای آمریکا تهیه دیده نگرانی در سنا ایجاد کرده است. سناتور دموکرات دیان فنشتین(Diane Feinstein) از کالیفرنیا و سناتور جمهوریخواه ریچارد لوگار (Richard Lugar)از ایندیانا که با این حمله هوائی مخالف اند، قرار است در روزهای آینده نقشه این حمله را از طریق نیویورک تایمز افشا کنند." "تایمز آسیا" نوشته است که نخستین هدف مورد حمله هوائی آمریکا پایگاههای نظامی سپاه قدس در کنار مرزهای ایران و عراق خواهد بود.

- حضور روزافزون ناوگان های آمریکائی در خلیج فارس، اقیانوس هند و مدیترانه.

روز جمعه 20 ژوئن نیویورک تایمز گزارش داد که نیروی هوائی اسرائیل رزمایش هوایی وسیعی را در مدیترانه شرقی تمرین کرده که هدف آن آماده شدن برای حمله به تاسیسات هسته ای نطنز بوده است. بنابه گزارش نیویورک تایمز در این رزم آیش بیش از صد جنگنده مدرن اسرائیلی شرکت داشته اند. در همین روز محمد البرادعی رئیس آژانس هسته ای در گفتگو با تلویزیون "العربیه" نسبت به احتمال حمله هوایی به ایران هشدار داد و اعلام کرد در صورت چنین حمله ای منطقه در آتش جنگ فرو خواهد رفت، ادامه کار آژانس غیرممکن خواهد شد و او نیز از مقام خود استعفا خواهد کرد.

می دانیم که گروههایی از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی نیز در این میان به خبرچینان و آتش بیاران معرکه تبدیل شده اند. برخی از اعضای این قبیل گروهها حمله به تاسیسات نظامی و هسته ای ایران را به کمیته های مشورتی وزارت خارجه آمریکا و پنتاگون توصیه می کنند! آنها به مقامات آمریکائی القا می کنند که چنین حمله ای رژیم را از درون ضعیف می کند، زمینه اعتراضات داخلی را علیه جمهوری اسلامی افزایش می دهد و شرایط را برای فروپاشی جمهوری اسلامی فراهم می آورد.

اگر جورج بوش درقمار احتمالی حمله به ایران آخرین شانس خود را برای ارائه کارنامه قبولی به افکار عمومی و مورخان جستجو می کند، ایرانیان طرفدار حمله به ایران نیز آخرین بخت خود را برای کسب موقعیت سیاسی حتی به قیمت ویرانی و تلاشی ایران جستجو می کنند. (نگارنده خود شاهد گفتگوی یکی از سخنگویان سازمان مجاهدین با تلویزیون کانال دو فرانسه بودم که مدعی بود اگر غرب هرچه زودتر نجنبد جمهوری اسلامی به سلاح اتمی مجهز خواهد شد. او چندین بار ساعت خود را به نشانه از دست رفتن زمان به مصاحبه کننده نشان داد و گفت زمان زیادی برای غرب باقی نمانده است. کاملا مشخص بود که این متحد دیروز صدام و خبرچین امروز دولت های آمریکا و اسرائیل به دنبال چیست!) عین همین حرفها را سران کنونی حکومت اسرائیل مدام تکرار می کنند، که به دو مورد از آنها در این یادداشت اشاره شده است.)

همین جا اضافه کنم که مساله دولت های آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپائی هیچ کدام نه دیروز و نه امروز دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران نبوده و نیست. همه این دولت ها در پی مصالح و منافع کوتاه مدت و یا میان مدت خویش اند. اگر همین امروز جمهوری اسلامی با این دولت ها بر سر مساله هسته ای و برخی مسایل حاد منطقه ای توافق کند، همه آنها به سران جمهوری اسلامی دست دوستی می دهند و بر همه فجایع و جنایاتی که علیه حقوق بشر و آزادی های فردی و سیاسی در ایران درجریان است، مهر توجیه می زنند.
نومحافظه کاران آمریکا و محافل راست و افراطی اسرائیل که با صنایع هسته ای ایران مخالفت می کنند نگران رشد بنیادگرائی دینی که سیاستهای خود آنها در سالهای گذشته به گسترش آن دامن زده و می زند نیستند، بلکه نگران یک ایران یکپارچه و نیرومند آینده هستند و منافع خود را در ایران ضعیف و در صورت ممکن چند پاره و تکه تکه شده جستجو می کنند. آنها از آنچه در عراق انجام شده پشیمان نیستند و اگر بتوانند می خواهند ایران نیز به همین سرنوشت دچار شود. سیاست های دوران بوش در قبال ایران نه فقط هرگز به سود جنبش دموکراسی خواهی و روندهای دموکراتیک نبوده، بلکه دقیقا به عکس آن یعنی به تقویت و تحکیم جریانات تندرو و افراطی خدمت کرده است.

و البته درک این حقایق ساده به هوش زیادی نیاز ندارد و بعید است که سران کنونی آمریکا و اسرائیل از آن بی اطلاع باشند. شاید یادآوری این واقعیت نیز خالی از فایده نباشد که مرکز ثقل بنیادگرائی دینی که با روش های تروریستی و خشونت آمیز به مقابله با جنبش دموکراتیک کشورهای اسلامی و دولت های غربی برخاسته است نه در ایران که در کشورهای مسلمان سنی مذهب است.حمله نظامی به ایران نه اقدامی علیه این گرایش که در خدمت آن است.
هرگونه حمله نظامی مشترک و یا جداگانه آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هسته ای و یا نظامی ایران یک اقدام تجاوز کارانه است که بلافاصله کل منطقه خاورمیانه را در شعله جنگ و خشونت و شورش ها و بی ثباتی های سیاسی غوطه ور می کند و اثرات سیاسی و اقتصادی ویرانگری بر ایران، منطقه و همه جهان خواهد داشت که در زیر بطور فشرده به برخی از جنبه های آن اشاره می کنم:
- حمله هوائی- موشک و هواپیماهای جنگنده- به ایران هرگز به یک حمله کوتاه مدت و چند ساعته و یا چند روزه محدود نمی ماند. چرا که جمهوری اسلامی نیز به طرق مختلف و ممکن واکنش نشان خواهد دهد و در نتیجه مهاجمان نیز ناچارند واکنش های جمهوری اسلامی را تلافی کنند.چنین حمله ای را باید سرآغاز یک جنگ نظامی و سیاسی درازمدت منطقه ای به حساب آورد که می تواند سالها بطول انجامد و پیامدهای ویرانگر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فاجعه باری در پی داشته باشد.

- به محض حمله به ایران بی ثباتی و خشونت در عراق، افغانستان، پاکستان، شیخ نشین های خلیج فارس، لبنان، عربستان و حتی کشورهای مسلمان دور از مرزهای ایران افزایش می یابد.

- تاثیر بلافاصله این بی ثباتی برای هر پنج قاره جهان افزایش فوق العاده بهای نفت است که اثرات فوری ویرانگری بر رشد اقتصادی در همه جهان خواهد داشت و به این اعتبار می توان گفت که جهان را در یک بحران بی سابقه انرژی و رکود اقتصادی و عوارض ناشی از آن فرو خواهد برد.

- یکی از پیامدهای حمله به ایران هموارتر شدن بستر رشد بنیادگرائی سنی و شیعی در منطقه و هم سوتر شدن و نزدیک شدن این دو گرایش علیه جریانات و روندهای دموکراتیک در کشورهای منطقه است. برای جریان تندرو و بنیادگرای جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای که در راس این جریان قرار دارد حمله هوائی به ایران یک "نعمت الهی" است. چرا که اولا این حمله به حاکمان مستبد و مرتجع ایران فرصت دهد که نه فقط ناسیونالیسم ایرانی را برای مدتها با بنیادگرائی دینی ترکیب کنند و به سود مقاصد خود در ایران و منطقه از آن بهره برداری نمایند، بلکه همه جریانات ملی و ترقیخواه ایران، بجز کسانی که علیه کشور خود با متجاوزان همراه شده باشند و ننگ خیانت را به پیشانی خود پذیرا شده باشند به مخالفت و اعتراض فعال علیه دخالت نظامی در ایران برخواهند خواست.امری که به ناچار آنان را با بنیادگرایان حاکم هم سو می کند و نتیجه مستقیم آن تقویت و تحکیم استبداد دینی و تضعیف جنبش ملی دموکراسی خواهی در ایران است.

یکی از شواهدی که نشان می دهد خامنه ای و حلقه افراطیون نزدیک به وی نگران حمله هوائی به ایران نیستند بلکه از آن استقبال می کنند، تحریکات آشکار احمدی نژاد و شخص خامنه ای و برخی از فرماندهای نظامی جمهوری اسلامی در سه سال گذشته است. آنها بارها با بزرگنمائی پیشرفت های هسته ای و موشکی ایران و تکرار شعار های تحریک آمیز علیه اسرائیل، نومحافظه کاران حاکم در آمریکا و سران اسرائیل را به حمله ترغیب کرده اند. آنها می دانند که چنین حمله ای هرچقدرخسارت اقتصادی و نظامی برای ایران به بار آورد و هرچقدر که مردم ایران را مستاصل تر کند، بازهم نظام حاکم را در مخاطره قرار نمی دهد. برعکس سران حکومت فرصت می یابند:

- هرگونه مخالفتی را آسان تر و قاطع ترازگذشته سرکوب کنند.

- رژیم را به سود موقعیت و مقاصد خود یکدست تر کنند.

- برخلاف تصور طرفداران بمباران صنایع هسته ای ایران این اقدام دست رژیم را برای تولید سلاح های کشتار جمعی و بمب اتمی باز می کند. هیچ حمله هوائی هرچقدر هم خردکننده باشد نمی تواند همه دانش، تکنولوژی و امکانات هسته ای ایران را نابود کند. پس از حمله، جمهوری اسلامی فعالیت های هسته ای خود را در نقاط مختلف ایران پراکنده و مخفی می کند و خود را از هرگونه تعهدی برای صلح آمیز نگهداشتن صنایع هسته ای ایران معاف خواهد دید.

حمله نظامی به ایران برنده ای مگر بنیادگرائی دینی در ایران و منطقه نخواهد داشت. همان گونه که حمله نظامی به عراق برنده ای جز بنیادگرائی دینی نداشت.

چنین حمله ای نه فقط دست بنیادگرایان حاکم را در نابودی کامل حقوق بشر و سرکوب همه جانبه آزادی باز نگه می دارد و مستقیما به زیان ملت ایران و مردم منطقه خاورمیانه است، بلکه به همین اندازه نیز به امنیت و ثبات بین المللی و منافع درازمدت اسرائیل و ایالات متحده ضربه خواهد زد.
تا زمانی که در آمریکا و اسرائیل کسانی برسرکارند که از فاجعه حمله به عراق درس نگرفته اند، و تازمانی که در ایران کسانی برسرکارند که مقاصد مکتبی (ایدئولوژیک خود) را جانشین منافع و مصالح ملی ایرانیان می کنند، خطرجنگ و ویرانی از میان نخواهد رفت. هرگونه حمله نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران تحولات دموکراتیک را سالیان درازی به عقب خواهد انداخت!

ایرانیان مخالف جنگ باید همین امروز از هر راهی که می توانند به سهم خود کاری کند که این فاجعه رخ ندهد. یک گام در این راه بسیار مفیدتر از محکوم کردن حمله نظامی و مقابله با آن پس از وقوع فاجعه است.

6 تیرماه 1387
علی کشتگر

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تحرکاتی که بوی جنگ می دهند!، علی کشتگر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016