پنجشنبه 10 مرداد 1387

...و اکبر محمدی درگذشت، کميته گزارشگران حقوق بشر

تظاهرات دانشجويی تيرماه ۷۸ که در اعتراض به توقيف روزنامه سلام آغاز شده و با حمله نيروهای ناشناس به خوابگاه دانشجويان شدت يافته بود، پس از ۵ روز با سرکوب گسترده نيروهای امنيتی و بازداشت شمار زيادی از دانشجويان و شرکت کنندگان در تظاهرات خاتمه يافت.

هفته های پس از اين قيام، وزارت اطلاعات با صدور اطلاعيه هايی با معرفی چهره هايی به عنوان عوامل اصلی تدارک اين اعتراضات، تعدادی از بازداشت شدگان را به مقابل دوربين های تلويزيونی آورد و آنان اعتراف کردند که کليه اين تحرکات با برنامه ی قبلی طرح ريزی شده بود.

به فاصله چند ماه پس از آن، دادگاهی فرمايشی به محاکمه عوامل حمله به کوی دانشگاه تهران پرداخت که طی آن فرمانده نيروی انتظامی تهران-تنها متهم پرونده- از کليه اتهامات تبرئه شده و زمان دادگاه به يافتن عامل ربايش يک ريش تراش گذشت.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در اين مدت شمار زيادی از دانشجويان بازداشت شده در تهران و شهرستان ها در بازداشتگاه توحيد تحت شديدترين شکنجه های جسمی قرار گرفتند و علاوه بر احکام سنگين حبس، ۶ تن از بازداشت شدگان از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدند. اين حکم سپس در پی اعتراضات گسترده بين المللی، با يک درجه عفو از سوی رهبری به حبس ابد تقليل يافت و پس از آن به ۱۵ سال زندان تبديل شد.

اکبرمحمدی از جمله دانشجويانی بود که به اتهام سازماندهی اعتراضات تيرماه ۷۸، حکم اعدام دريافت کرد. دانشجويان بازداشت شده در جريان اين وقايع می گويند که در بازداشتگاه توحيد، محمدی به دلايلی نامعلوم بيش از سايرين مورد شکنجه قرار می گرفت.

اکبر محمدی دانشجوی مددکاری دانشگاه شهيدبهشتی که در زندان اوين نگهداری می شد، به همراه ساير متهمان اين پرونده تا حدود ۳ سال پس از دستگيری، حق استفاده از مرخصی را پيدا نکرد و علی رغم وعده دستگاه قضايی مبنی بر آزادی دانشجويان زندانی، هيچ يک از محکومان کوی دانشگاه از زندان آزاد نشدند.

محمدی به دليل شرايط نامناسب جسمانی و امراض مختلفی که در اثر شکنجه های جسمی در ايام بازداشت متحمل شده بود، در فاصله سال های ۸۲-۸۴ چندين بار در بيمارستان های مختلف تحت عمل جراحی قرار گرفت. پزشکان معالج به او توصيه کرده بودند که بهتر است ادامه درمان خود را در خارج از کشور دنبال نمايد. وی از ناحيه کمر به شدت احساس ناراحتی می کرد.

در سال ۸۴ نامه ای از سوی پزشکی قانونی ضميمه پرونده اکبر محمدی شد که طی آن، پزشکی قانونی وی را فاقد توان لازم برای تحمل حبس تشخيص داده و از دادگاه تقاضای آزادی وی را کرده بود. طبق اين نامه ، موجود در پرونده محمدی، جان وی در صورت ادامه بازداشت در زندان در مخاطره ی جدی قرار می گرفت.

در پی اين نامه، دادگاه انقلاب با اعطای مرخصی استعلاجی نامحدود به محمدی موافقت کرد. وی در طول حدود ۶ ماه از ايام مرخصی خود، يکبار تحت عمل جراحی قرار گرفت. با اين حال پس از انتشار کتابی حاوی خاطرات وی در ايام بازداشت، در خارج از کشور، نيروهای وزارت اطلاعات در خردادماه ۸۵ با مراجعه به منزل محمدی در آمل وی را بازداشت و مستقيما به زندان اوين انتقال دادند.

محمدی در فاصله خردادماه تا شروع اعتصاب غذايش، چندين بار با نگارش نامه های مختلف و ملاقات با رياست زندان، خواهان اعطای مرخصی و ادامه درمانش در خارج از زندان شد.

زندانيان سياسی در زندان اوين می گويند که او پس از بازگشت دوباره به زندان از وضعيت جسمانی نامناسبی برخوردار بود و به سختی قادر به راه رفتن بوده است.

اکبر محمدی پس از مشاهده عدم پاسخگويی مسئولان به درخواستش، در روز اول مرداد ماه با نوشتن نامه ای اعلام اعتصاب غذا نمود. وی دليل اعتصاب غذايش را عملکرد غيرقانونی وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب در عدم اعطای مرخصی دانست.

۲ روز پس از شروع اعتصاب، وی از سوی وزارت اطلاعات به بند ۲۰۹ احضار و در آنجا تهديد شد که به اعتصاب غذايش پايان دهد. اکبر محمدی در شرح آنچه در ۲۰۹ گذشت، گفته بود:" مأموران وزارت اطلاعات گفته اند که حتی در صورتی که در جريان اعتصاب، بميرد ، برای آنان اهميتی نخواهد داشت."

با اين وجود، محمدی بر ادامه اعتصاب خود اصرار ورزيد و علی رغم اينکه وضعيت جسمانی اش از روز پنجم رو به وخامت رفت. از شکستن اعتصاب خود امتناع نمود. وی در طی مدت ۱۰ روز، دو بار به بهداری اوين انتقال يافت که بار دوم به مدت دو روز در بهداری بستری شد. اما از دريافت سرم خودداری کرد.

عصر نهم مردادماه، وی توسط برانکارد به بند ۳۵۰ انتقال يافت. زندانيان سياسی در تماس هايی جداگانه وضعيت جسمانی او را وخيم دانستند. ساعت ۹ شب پس از آنکه وضعيت او رو به وخامت رفت، زندانيان او را به بهداری اوين منتقل کردند، اما در ميانه راه وی دچار ايست قلبی شد و جان باخت.

پيکر وی که برای تشخيص علل مرگش به پزشکی قانونی انتقال يافته بود، ۲ روز پس از مرگ، بدون اطلاع خانواده اش به روستای چنگه ميان منتقل و به خاک سپرده شد. پدر و مادر اکبرمحمدی که در زمان مرگ وی در کشور ترکيه به سر می بردند، به محض ورود به تهران در فرودگاه از سوی مأموران بازداشت شده، و مستقيما به آمل انتقال يافتند.

نيروهای امنيتی در روزهای پس از مرگ محمدی با تهديد فعالان دانشجويی، آنان را از برگزاری مراسم برای وی بازداشتند.

همچنين بيش از ۴۰ تن از دانشجويان و فعالان سياسی که برای شرکت در مراسم اکبرمحمدی، عازم شهر آمل بودند در ميانه راه توسط نيروهای انتظامی بازداشت شده و از شرکت آنان در مراسم بزرگداشت محمدی خودداری شد.

پس از آن نيز، وزارت اطلاعات از برگزاری مراسمی که قرار بود از سوی دفتر تحکيم وحدت در مسجدی در تهران برگزار شود، جلوگيری کرده و مراسم را لغو نمود.

اکنون با گذشت دو سال از مرگ ناگهانی اکبر محمدی در زندان اوين، هنوز دادگاه از بررسی علل مرگ وی و معرفی عاملان آن خودداری می کند. خليل بهراميان، وکيل وی در اين مدت به دليل آنچه " نشر اکاذيب و تشويش اذهان عمومی" عنوان شد، در دادگاه عمومی تهران مورد محاکمه قرار گرفت.

کميته گزارشگران حقوق بشر، ضمن گراميداشت ياد اکبر محمدی، همچنان بر درخواست خود مبنی بر تشکيل دادگاه صالح جهت روشن شدن علل مرگ اکبر محمدی اصرار می ورزد.

توضيح : مراسم دومين سال درگذشت اين فعال دانشجويی، فردا ساعت ۴ بعدازظهر بر سر مزار وی در روستای چنگه ميان برگزار خواهد شد.

کميته گزارشگران حقوق بشر

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به '...و اکبر محمدی درگذشت، کميته گزارشگران حقوق بشر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016