Saturday, Mar 4, 2017

صفحه نخست » پیشنهاد راهبرد انتخاباتی تحول خواهان: رای به کاندیدای غایب، عمار ملکی

Ammar-Maleki-small01.jpg«در دور اول انتخابات به کسی رای بده که در یک انتخابات آزاد به او رای میدهی»

این شعار اصلی طرح «رای به کاندیدای غایب» است. هدف این طرح، پیشنهاد یک راهبرد انتخاباتی برای تحول خواهان و ناراضیان است. کسانی که حامی پروپا قرص یکی از دو جناح اعتدال گرا (اصلاح طلب) یا محافظه کار (اصول گرا) هستند و در هر شرایطی به کاندیدای جناح متبوعشان رای میدهند، و همچنین کسانیکه تا سرنگونی جمهوری اسلامی، به هیچ عنوان حاضر به حضور در پای صندوق رای نیستند، مخاطب اصلی این راهبرد نخواهند بود. این راهبرد قصد دارد با استفاده از بستر انتخابات غیرآزاد در جمهوری اسلامی، حضور در یک انتخابات آزاد را شبیه سازی کند. این طرح توصیه می کند اگر هیچ کدام از کاندیداهای دو جناح حاکم در جمهوری اسلامی، کاندیدای مطلوب شما برای ریاست جمهوری ایران نیستند و فکر میکنید افراد و افکار شایسته تری باید بتوانند در آن جایگاه قرار گیرند، به ده دلیل زیر در دور اول انتخابات به «کاندیدای غایب» دلخواه خود رای دهید:

الف- فرصتها

۱- انتخابات دومرحله ای فرصتی یگانه: فلسفه وجودی سیستم انتخابات دو مرحله ای بر این اصل استوار است که در دور اول کسی مجبور نباشد به کاندیدای غیردلخواهش رای دهد یا به اصطلاح رای تاکتیکی بدهد. انتخاب میان "بد و بدتر" همواره اجبار دور دوم انتخابات است. رای به کاندیدای غیر دلخواه در دور اول هیچ توجیهی ندارد. انتخابات ریاست جمهوری تنها انتخابات دو مرحله ای در جمهوری اسلامی است و تنها فرصت موجود برای رای اعتراضی و تاثیرگذار است. تنها در این انتخابات است که طبق قانون اساسی آرای باطله به حساب می آید و در تعیین نتیجه در نظر گرفته می شود (اصل ۱۱۷ قانون اساسی و ماده ۲۵ تا ۲۸ قانون انتخابات ریاست جمهوری ).

۲- توازن نزدیک پایگاه رای دو جناح: بر مبنای تحلیلهای آماری پیشین مشخص شده که دو جناح اعتدالگرا (اصلاح طلب) و محافظه کار (اصولگرا) هر کدام حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد پایگاه رای در سراسر کشور دارند. نزدیکی آرای دو جناح باعث میشود آرای ناراضیان و تحول خواهان تعیین کننده شود. اگر انتخابات دو قطبی شود، درصورت ناچیز بودن آرای باطله، احتمال دو مرحله ای شدن انتخابات کم خواهد بود اما حضور آرای باطله مانع پیروزی کاندیداهای دو جناح میشود و انتخابات را دو مرحله ای می کند. با توجه به نزدیکی میزان آرای دو جناح، حدود ۵ درصد آرای باطله میتواند انتخابات را به دور دوم بکشاند (جالب است بدانید در انتخابات سال ۹۲، میزان آرای باطله حدود ۲.۵ درصد بود و اگر تنها ۱ درصد بیشتر بود، انتخابات به دور دوم می رفت)

۳- فرصت کنش اعتراضی موثر: این راهبرد به تحول خواهان حامی بایکوت انتخابات، «رای دادن به هیچ کدام» را به جای «رای ندادن به هیچ کدام» توصیه میکند. رای ندادن یک اعتراض مدنی است و در صورت استقبال گسترده میتواند مشروعیت انتخابات را زیر سوال ببرد. اما در ایران حدود ۵۰ درصد مردم معمولا رای میدهند و نمیتوان این میزان را براحتی کاهش داد. از سوی دیگر رای ندادن موجب تغییر نتیجه انتخابات نمی شود و نمیتواند بازی انتخابات را بهم بریزد. رای دادن به کاندیدای غایب (رای باطله) میتواند نتیجه انتخابات در دور اول را تغییر دهد. رای دادن به کاندیدا(ها)ی غایب همانند رای ندادن شکلی از اعتراض مدنی است؛ اما کنشی فعالانه تر است و نمود اعتراضی آن، فراتر از صدور بیانیه یا بایکوت منفعلانه انتخابات است.

ب- دلایل

۴- آری به صندوق رای، نه به انتخابات غیرآزاد: تحول خواهان با صندوقهای رای قهر نیستند بلکه به دنبال آزاد کردن صندوقهای رای هستند. تحول خواهان مدافع نهاد انتخابات اما مخالف انتخابات غیرآزاد هستند. حامیان رای به کاندیدای غایب با آنهایی که در اعتراض به انتخابات غیرآزاد از بایکوت (تحریم) انتخابات دفاع می کنند همدل هستند. اما معتقدند به جای قهر با صندوق رای، باید تلاش کرد تا صندوقها را با نام کاندیداهای مطلوب پر کرد و مطالبه انتخابات آزاد را به حاکمیت تحمیل نمود. این راهبرد معتقد به «تحمیل» به جای «تحریم» است.

۵- عبور از انتخاب بین بد و بدتر: کاندیدا(ها)ی مطلوب ناراضیان و تحول خواهان هیچ گاه امکان حضور در انتخابات جمهوری اسلامی را ندارند و توسط شورای نگهبان حذف می شوند. از اینرو آنها معمولا باید میان دوگانه «رای دادن به کاندیدای نامطلوب» و «رای ندادن» یکی را انتخاب کنند. بخشی از تحول خواهان مجبور میشوند میان بد و بدتر به کاندیدای بد رای دهند بدون اینکه بتوانند نشان دهند که رای آنها به معنای تایید کاندیدای بد نیست. با رای به کاندیدای غایب در مرحله اول، این گروه از تحول خواهان نشان میدهند که چک سفید به کاندیدای اعتدالگرایان/اصلاح طلبان نمیدهند و تنها در دور دوم (در صورت صلاحدید) جهت حذف کاندیدای بدتر، به کاندیدای بد رای می دهند.

۶- هویت و نقش مستقل تحول خواهان: رای به کاندیدای غایب یا رای باطله یک کنش سیاسی و مستقل است. در این کنش تحول خواهان مجبور نیستند دنباله رو جریان اعتدال باشند و مطیع تصمیم آنها شوند. آنها با نشان دادن وزن خود در دور اول، کاندیداهای مختلف را مجبور می کنند تا برای کسب آرای ناراضیان در دور دوم به مطالبات آنها توجه نشان دهند چرا که کاندیداهای دو جناح برای پیروزی به رای ناراضیان در دور دوم نیاز دارند. این حرکت برای نتیجه بخش بودن، نیاز به حضور و حمایت حداکثری ندارد. این راهبرد دارای رویکردی نوآورانه به سیاست ورزی و کنش اعتراضی است و هدفش جذب ۵ تا ۱۰ درصد ناراضیان و تحولخواهان به این حرکت است. حامیان این حرکت به «قدرت حذف شدگان» و امکان اثرگذاری آنها باور دارند.

۷- رای مشروط به جای رای تاییدی: رای به کاندیدای غایب موجب شکست روحانی و پیروزی رقیبش نخواهد شد بلکه عدم شکست او در دور اول را تضمین می کند و پیروزی روحانی را به دور دوم موکول می کند. رای دادن بخشی از تحول خواهان و ناراضیان به روحانی در دور اول باعث می شود که اعتدالگرایان/اصلاح طلبان تصور غیرواقعی از پایگاه رای خود داشته باشند و ارزش آرای تحول خواهان را نادیده بگیرند. اما نیاز روحانی به آرای تحول خواهان در دور دوم او را مجبور میکند تا به مطالبات آنها توجه نشان دهد و آنها را جدی بگیرد. پیروزی روحانی در دور دوم تنها با حمایت تحول خواهان امکان پذیر است و روحانی می فهمد که پیروزی خود را مدیون رای آنها خواهد بود. رای به روحانی در دور دوم نشان میدهد که رای به او تنها یک رای مشروط است.

پ - چالش ها

۸- کاندیدای واحد تحول خواهان: حالت مطلوب این است که تحول خواهان بتوانند یک کاندیدای مشخص و سرشناس در انتخابات داشته باشند. کاندیدایی که در یک انتخابات آزاد هم به او رای می دهند. او باید مطالبات اصلی تحولخواهان را مطرح کند و اعلام کند فارغ از تایید یا رد صلاحیت توسط شورای نگهبان، در انتخابات حاضر خواهد شد و مردم را دعوت می کند تا در دور اول انتخابات به او رای دهند. اما اگر حضور یک کاندیدای دلخواه و مورد توافق عملی نبود، گروههای مختلف سیاسی، صنفی و اجتماعی میتوانند کاندیدای دلخواه خود را معرفی کنند و به او رای دهند. مهم این است که در دور اول، تحول خواهان به کاندیدا(ها)ی دلخواه خود رای دهند. این اقدام شبیه سازی انتخابات آزاد با استفاده از بستر انتخابات غیرآزاد در جمهوری اسلامی است.

۹- مساله سلامت انتخابات: سلامت انتخابات اولین شرط معنایابی یک انتخابات است. فرض اولیه این است که دولت روحانی میخواهد و می تواند انتخابات را سالم برگزار کند و آرای ریخته شده به صندوقها را بخواند. رای ندادن یا رای دادن و به چه کسی رای دادن نمیتواند تغییری در مساله سلامت انتخابات و اراده احتمالی برای مهندسی انتخابات ایجاد کند. آرای باطله بطور ایجابی به نفع هیچ کاندیدایی نیست اما بطور سلبی میتواند به نفع کاندیداهای اصلی دو جناح باشد و مانع شکست آنها در دور اول انتخابات شود. از اینرو درست خوانده شدن آرای باطله برای هر دو جناح اهمیت دارد. از طرف دیگر حتی اگر تقلب شود، رای دهندگان به کاندیدای غایب، چیزی را از دست نمیدهند چون قرار نیست آرای آنها پیروز انتخابات را تعیین کند.

۱۰- افزایش میزان مشارکت، اما مشروعیت زدا: بالا رفتن میزان آرا و افزایش مشارکت می تواند موجب مشروعیت بخشی به انتخابات غیرآزاد توسط جمهوری اسلامی شود که امر مطلوبی نیست. اما بالا رفتن میزان مشارکت با آرای باطله موجب افزایش مشروعیت انتخابات غیر آزاد نمی شود بلکه مشروعیت آنرا زیر سوال می برد. اگر با رای به کاندیدای غایب، میزان مشارکت به جای ۵۵ درصد به ۷۰ درصد برسد، نقش و معنای ۱۵ درصد آرای باطله بسیار مهم تر از ۵۵ درصد آرای کاندیداها خواهد بود و اهمیت این حرکت اعتراضی بیش از میزان کل مشارکت مورد توجه داخلی و جهانی واقع می شود.

این پیشنهاد نیازمند بحث، نقد و گفتگو میان تحول خواهان است. امید که بتوانیم با هم اندیشی، برای ایرادات و چالش های آن چاره اندیشی کنیم تا نهایتا بتوان برای اجرای آن گامهای عملی برداشته و بدنه اجتماعی تحول خواهان و ناراضیان را با آن همراه کرد.


عمار ملکی (استادیار علوم سیاسی دانشگاه تیلبرگ هلند) - اسفند ۱۳۹۵

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy