Tuesday, Mar 14, 2017

صفحه نخست » جواد یساری خواننده‌ای دور از کوچه‌ و بازار

javad_yasari_small.jpgتوانا - پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موسیقی و خوانندگی مانند برخی از هنرهای دیگر در ایران پساانقلابی با محدودیت‌های بسیاری مواجه شد. بسیاری از خوانندگان پیش از به بار نشستن انقلاب اسلامی بار سفر بستند و رفتند. برخی که دوست داشتند در کشورشان بمانند در ابتدا بارها به دادگاه انقلاب احضار شدند و حتا رنگ سلول‌های زندان جمهوری اسلامی را دیدند و حتا جریمه نقدی شدند و شلاق خوردند. بعضی از هنرمندان نیز علی‌رغم همه‌ی این تلخ‌کامی‌ها به هر دلیل، ماندن در کشور را به مهاجرت ترجیح دادند اما هیچ‌گاه نتوانستند در ایران کنسرتی اجرا کنند و یا مجوزی برای انتشار کارهای‌شان از سوی دولت دریافت کنند. جواد یساری، خواننده‌ی قدیمی ایران نیز از این دسته آخر است. او در ایران ماند اما هیچ‌گاه نتوانست برای کارهایش مجوز بگیرد و یا به اجرای کنسرت در داخل کشور بپردازد.

جواد یساری می‌گوید «عشم این است که همینجا و در همین مملکت خواندن را انجام بدهم... در مملکت‌مان دیگر از من گذشته و پیر شدیم ولی خیلی دوست داشتم همینجا این کار را می‌کردم...»

جواد یساری در گفت‌وگویی می‌گوید که بعد از مرگم مجوز اجرا می‌گیرم.

او می‌گوید که «پس از انقلاب با موافقت دولت جدید می‌رفتیم جاهای سالم و برنامه اجرا می‌کردیم. نم‌نم اونم جمع شد و دیگه نذاشتن کار کنیم.»

جواد یساری در ۲۳ اسفندماه ۱۳۲۵ در شهر تهران دیده به جهان گشود. او فعالیت هنری‌اش را با از سال ۱۳۵۲ با خواندن ترانه‌های «کوچه‌بازاری» آغاز کرد. اولین آهنگی که جواد یساری اجرا کرد ترانه ای بود با نام «پول سیاه».

اصطلاح «کوچه‌بازار» به عنوان سبکی هنری از همان سال‌ها در ایران باب شد و طرفداران بسیاری پیدا کرد. جواد یساری اما از این‌که به او خواننده‌ی کوچه‌بازاری بگویند راضی به نظر نمی رسد.او عنوان «مردمی» را برای سبک کاری هنری‌اش می‌پسندد.

اجراي پس از انقلاب جواد يساري در مشهد:

جواد یساری در این‌باره می‌گوید:

«افسانه کوچه بازار اسمی است که رادیو و تلویزیون قدیم آن را گذاشتند برای ماها! برای اینکه کلاس خودشان را از بالا ببرند. منتها متاسفانه معلوم شد آنها کوچه بازارند نه ما! چون الان کار ماها را می‌خوانند! کوچه بازار در اصل نامش مردمی است. مردمی یعنی هم بالا و هم پایین کارهای ما را دوست دارند. البته آن‌هایی که خوب کار تولید می‌کنند. مثلا من سپیده دم را خواندم و تو کتاب موسیقی نوشته شد، برای ۱۰۰ سال به نام من ثبت شد! صحبت از کار خوب می‌کنم نه اینکه دختر بندر ... نمی‌دونم چی چی! مثلا آهنگ طلاق را خواندم در آن زمان صد هزار نفر که طلاق گرفته بودند، آشتی کردند. من راجع‌به کارهای این مدلی صحبت می‌کنم نه کارهایی که از روی هم تقلید می‌کنند. درباره کاری که استاد سعید مهناویان به ما داده حرف می‌زنم.»

سعید مهناویان آهنگ‌ساز بسیاری از کارهای جواد یساری است. او نیز مانند جواد یساری این نام «کوچه‌بازار» را برازنده‌ی کار هنری خود نمی‌داند و در این مورد می‌گوید:

«این نام برازنده این نوع موسیقی نیست.شایع است که می‌گویند در گذشته که رادیو و تلویزیون جایی در جامعه باز کرده بود با سیاست به اصطلاح،سه کلاس یکی،ایرانی رهیده از نظام قاجار را یک شبه به جایگاه اجتمایی غرب برساند،به همین سبب از پخش آهنگ‌هایی که با دل و روح اکثریت مردم ما ،چه از شهری،چه از روستاها همخوانی داشت و به نوعی فولکلور تمامی نقاط این آب و خاک بود جلوگیری می‌کرد.شایع است که در آن زمان کی از خوانندگان خوزستانی آهنگی را برای پخش از رادیو می‌برد،ولی مسئولین وقت آنرا قبول نمی‌کنند.لذا خواننده فوق فریاد میزند که اگر شما آهنگ مرا پخش نکنید می‌روم سر کوچه و بازار آنرا می‌خوانم و از آن زمان بود که اسم کوچه و بازاری،تیکه کلام مسئولین مربوطه شد وبرای تحقیر، این نام را تکرار کردند در واقع این نام را دشمنان این سبک موسیقی برای توجیه عمل خود به کار می‌بردند و النا نام آهنگ‌های مردمی نامی‌ست که باید به این سبک موسیقی اطلاق شود.»

Yasari5aas.jpg

جواد یساری در کوچه و بازار

جواد یساری سه پسر دارد به نام‌های رضا، مهدی و مجید. مجید در سال ۱۳۷۴ خارج از ایران درگذشت. رضا هم‌اکنون ساکن بلژیک است و مهدی در ایران زندگی می‌کند.

جواد یساری در مغازه‌ای قدیمی در محله شاپور تهران به کاسبی مشغول است و آن‌طور که خودش می‌گوید از زندگی راضی است.

یساری می‌گوید هنوز درآمدش از خواندن تامین می‌شود و از این مغازه‌ای که در آن کاسب است چندان درامدی ندارد.

جواد یساری در مورد ورودش به عالم خوانندگی چنین می‌گوید:

«من عضو تیم ملی کشتی فرنگی بودم، جفت پاهام کج شد. دوتا زانو پروتز کردم، و نزدیک به ۴۰ میلیون خرجم شد و کشتی را کنار گذاشتم و آمدم سراغ کاسبی. البته از همان ابتدا هم کاسب بودم منتها کمی توسعه‌اش دادم. اوضاع خوب بود منتها چون من به صورت اقساط کار می‌کردم متاسفانه ورشکست شدم. چاره‌ای نداشتم، افتادم تو کار خوانندگی! در آن زمان غزل مد بود و آن موقع بنده چون در زورخانه ها ورزش می‌کردم غزل می‌خواندم. یک غزلی از من را یک طرف نوار پر کردند و طرف دیگرش حسن شهرستانی! ایشان یک سبکی می‌خواند بنده هم یک سبکی می خواندم. من آن زمان ورزشی می‌خواندم. مردم خوششان آمد.»

جواد یساری در کوچه و بازار

جواد یساری می‌‌گوید در برهه‌ای از زمان به لیل این‌که اجازه نمی‌دادند که بخوانم حواس‌پرتی گرفتم. او در مورد این دوره چنین می‌گوید:

«نخوندنم باعث شد یک مقدار حواس‌پرتی پیدا کنم. مثل قناری که نذارن بخونه مریض شدم. یه دوستی داشتم تو امیریه که مطب داشت. رفتم گفتم دکتر درد من اینه، توی خیابون اگه یه جا ببینم مردم واسه شعار دادن جمع شدن فکر می‌کنم اینا واقعی هستن و دارن منو تشویق می‌کنن. تو خونه فکر می‌کنم رو سن هستم و می‌زنم زیر آواز. دکتر گفت یه جوری سرت رو گرم کن.»

یساری ادامه می‌دهد: «سه سال سرم را با کشتی گرم کردم. حالم خوب شد. یواش‌یواش موسیقی یه خرده شل شد و به قدیمیا مجوز اجرا دادن بیان بخونن. منم سه چهار بار رفتم تا مجوز بگیرم، هی گفتن صبر کن.»

صاحب ترانه‌ی «صبر ایوب» هر چه صبر کرد اما از مجوز خبری نشد. یساری می‌گوید که به آغاسی هم بعد از مرگش مجوز دادند و من نیز چنین سرنوشتی خواهم داشت:

«بعد مردنم. آغاسی هنوز زنده بود که ما از انجمن رشت شکایت کردیم به ارشاد و بعد بررسی کردن گفتن نعمت آغاسی بخونه ولی تا مجوز برسه آقانعمت رو کفن و دفن کرده بودن.»

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy