ف. م. سخن - خبرنامه گویا
آقاى عاليجناب ترامپ بالاخره پيام نوروزى شان را فرستادند. من كه قبض روح شدم تا اين پيام صادر شد. حالا نمى دانم خودشان مى دانستند نوروز چيست و تبريك فرستادند، يا مشاوران شان متن را نوشتند گذاشتند روى ميز اتاق بيضى، ايشان آن را خوانده نخوانده امضا كردند.
به هر حال، خيلى بد بود كه ما يكهو با عدم تبريك عيد سعيد باستانى مان رو به رو شويم. من كه اين چند روز زهر مارم شد از اين كه مى ديدم روساى جمهور پيشين اين قدر ما ايرانيان را دوست مى داشتند ولى عاليجناب ترامپ ما را دوست نمى داشته بود (يا «نداشت» يا «ندارد» يا «كمى نداشت» يا «از بيخ نداشت»... خلاصه مصدرش نداشتن است؛ چه جورى اش را ايشان بايد توضيح دهد).
مثل تمام تبريك ها و تهنيت هايى كه به ما «ايرانيان ارجمند و موفق» گفته مى شود، در اين تبريك هم شاهد پيش كشيدن نام پادشاه بزرگ مان كورش بوديم، كه خاك اش سرمه ى چشمِ ما ايرانيان باد، ولى نمى دانيم چرا وقتى جماعت خارجى به ما تبريك مى گويند، گذشتگان ما را كه پودر شده اند رفته اند پى كارشان جلوى چشم ما مى آورند؟ مگر ما خودمان كه حىّ و حاضر و سُر و مُر و گُنده در اينجا حضور داريم، چه عيبى داريم كه بدون پيش كشيدن بابا ننه ى باستانى مان به خودمان تبريك نمى گويند؟!
بابا طرف مُرد رفت پى كار ش، تازه بنى جان نتانياهو مى گويد كه او ضد يهود بود و يك عده هم مى گويند كه نه! او اولين صهيونيست بود، و يك عده هم دنبال اسم كورش در قرآن مى گردند و مى گويند كه ذوالقرنين همان كورش بود و...
خلاصه دعوا بر سر كورش بسيار است و اصولا پيش كشيدن پاى كسى كه دو هزار و پانصد سال قبل جان به جان آفرين تسليم كرده، حالا موافق يهود بوده يا مخالف يهود بوده، به ما چه مربوط است؟ به شما چه مربوط است عاليجناب ترامپ؟
با اين كورش كورش گفتن، ويزاى امريكا توى پاسپورت ما ثبت نمى شود! با اين كورش كورش گفتن، اجازه ورودِ رايانه ى ما به داخل هواپيما داده نمى شود! با اين كورش كورش گفتن، امريكايى ها وقتى ما را مى بينند و مى فهمند ايرانى هستيم، احساس لطافت و احساس غير انفجارى نمى كنند و هر لحظه منتظرند چيزى بتركد! هر چه هم ما بگوييم اونى كه مى تركد و مى تركاند دوست عاليجناب شماست و آن ها اتفاقا ورودشان به امريكا آزاد است و، آزاد چيه، اصلا واسه ى آن ها فرش قرمز پهن مى كنند، كسى باور نمى كند و ما هم هر چه بگوييم كورش كبير، آن ها همچنان منتظر تركانده شدن هستند!
قربانت گردم آقاى ترامپ!
شما كه اين قدر كورش دوستى، چرا ايرانيان زنده و سر حال را «نمى دوستى»؟! مگر ايرانيان به امريكاييان چه كرده اند كه آن ها را بايد در ليست سياه مك كارتى وار بگذاريد؟ مثلا اين پي ير جان اميدوار، كه «اى بى» را بنياد نهاد، بد آدمى ست و جنس بد به شما امريكايى ها و جهانيان مى فروشد؟ يا اميد جان كردستانى، گوگل اش بد چيزى ست، و بد واسه ى شما در سطح وب «گوگول» مى كند؟ يا آقاى جيمى خان دلشاد، كه زمانى شهردار بورلى هيلز بود، بد شهردارى بود و بد بورلى هيلز را اداره مى كرد؟ آخر شما كه براى ما ايرانيان و براى همه ى ايرانيان سالى خوب و سر شار از موفقيت و ثروت آرزو مى كنى، نمى بينى كه مثلا همين جيمى خان، يك كليمى بود كه اگر در ايران مى ماند پوست اش را مى كندند؟ يا چقدر بهايى و مسلمان موفق و فوق موفق از دست حكومت اسلامى در رفته اند و به كشور شما پناه آورده اند؟ اونوقت شما وسط اين همه آدم، چسبيدى به كورش كبير؟!
خلاصه آقاى رييس جمهور، ما دلخوريم! بدجورى هم دلخوريم! ما را ريختى توو ظرف تروريست ها و سالاد كردى؛ كارِ بدى كردى كه با هزار تا تبريك هم زخم اش خوب نمى شود.
شما چطور عراق را از ليست سياه خارج كردى، ما را هم خارج كن، تا دير نشده! يه اشتباهى كردى، شما متوجه نبودى، ما هم نديد مى گيريم، بره پى كارش! اين زخم از آن زخم ها نيست كه خوب شود آقاى رييس جمهور! «ما ايرونيا» چيزى رو به دل بگيريم، ديگر آن چيز را از دل مان نمى توانيم بيرون كنيم! شما تبريك هم نگفتى نگفتى! زوركى كه به آدم تبريك نميگن! ولى اين يه قلم اشتباه استراتژيك تون رو هر چه زودتر تصحيح كنيد و خيرش را ببينيد!
ما هم براى شما و تمام امريكاييان، كه با هزار رشته ى فرهنگى به آن ها متصليم، در اين بهار زيبا، آرزوى زيباترين ها را مى كنيم! گفتم زيبا، يادم نره بنويسم خدمت بانو ملانيا و ايوانكا خانوم سلام مخصوص دارم!
با احترامات فائقه
ف. م. سخن