زیتون- سینا پاکزاد: اگر این ضربالمثل رایج را مبنا قرار دهیم که سال خوش از بهارش پیداست٬ لااقل اولین روزهای بهار برای دولت روحانی خوش نبوده است و میتواند نشانه سالی سخت هم باشد. او با لحن گلایهوار و عتاب آلود رهبر جمهوری اسلامی روبرو شد و عملکرد اقتصادی دولتاش در معرض نقد از سوی آیتالله خامنهای قرار گرفت.
تنها پیام نوروزی رهبری نبود که در آن نسبت به کارنامه اقتصادی دولت ابراز گلایه شد بلکه به فاصله یک روز این نقدها در سخنرانیوی در شهر مشهد به طور مفصلتری بیان شد و حالا دست رقیبان اصولگرای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری بازتر است تا با پشتوانه نظرات آیتالله خامنهای٬ عرصه را برای وی تنگتر کنند.
منظور از مدیریت بیحال کیست؟
سخنرانی رهبری در شهر مشهد دو محور اساسی داشت و او میخواست از این تریبون مهم سالانه برای بیان نظراتش پیرامون اقتصاد و انتخابات استفاده کند. درباره اقتصاد او ابتدا نقدهایش درباره دولت را تکرار کرد و در جملهای کلیدی گفت که «آمارهای رسمی کشور، شرایط را به سمت حل مشکلات اقتصادی نشان نمی دهند.» چنین اظهاراتی در تعارض با مواضع حسن روحانی است که عملکرد اقتصادی دولت را مثبت و موثر در حل مشکلات میداند.
نکته مهم و کلیدی سخنان رهبری اما در جایی بود که او دو الگوی مدیریتی متفاوت در جمهوری اسلامی را تبیین کرد. یکی را مدیریت متدین٬ انقلابی و کارآمد نامید و دیگری را مدیریت ضعیف٬ بی حال و غیرانقلابی خواند. او مشکلات اقتصادی را مربوط به زمانهایی دانست که مدیریت انقلابی نبوده است. تفسیر و ترجمه این سخنان در فضای سیاسی ایران چندان دشوار نیست.
دولت حسن روحانی که آن را مجموعهای از تکنوکراتها تشکیل میدهند نه فقط داعیه مدیریت انقلابی ندارند بلکه خود را موصوف به صفت اعتدالگرایی میدانند که مرز مشخصی با انقلابیگری دارد. در نتیجه میتوان فهمید که دولت روحانی از نظر رهبری در دسته مدیریت انقلابی نیست و لاجرم به عنوان مدیریت غیرانقلابی قابل شناسایی است.
توضیحات تئوریک آیتالله خامنهای درباره این دو نوع شیوه مدیریت به او یاری میکند که بنیانی نظری هم برای انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت روحانی پیدا کند. خواست و تقاضای او برای پیاده شدن الگوی « اقتصاد مقاومتی» در زمانی میسر خواهد بود که به زعم وی یک مدیریت انقلابی هم حاکم باشد. سوال اما اینجاست که آیا این خواست به ارادهای سیاسی برای سرکار آوردن یک دولت انقلابی هم منجر خواهد شد یا خیر.
پرستیژ دفاع از رای مردم
انتظار میرفت که آیتالله خامنهای از تریبون سخنرانی سالانهاش در مشهد برای بیان دیدگاهش پیرامون انتخابات پیش روی ریاست جمهوری هم استفاده کند و سخنان او درباره این انتخابات حاوی دو نکته قابل توجه بود. نکته اول این که وی اذغان کرد در سال ۱۳۹۲ تلاشهایی برای جلوگیری از خواندن آراء حسن روحانی در جریان بوده است و به گفته وی این تلاشها با دخالت او خنثی شده است.
او اظهار داشت که از سال ۱۳۷۶ در همه انتخاباتها این تلاش برای تغییر آراء وجود داشته ولی وی همیشه در مقابل آن ایستاده است. اظهارات آیتالله خامنهای را میتوان نوعی برائت جویی از نقش خود در انتخابات سال ۱۳۸۸ دانست که منتقدان آن را یک مهندسی تمام عیار و متقلبانه برای تحمیل دوباره دولت محمود احمدینژاد میدانند.
به نظر میرسد که رهبری میخواهد از خود یک چهره مدافع انتخابات و رای مردم تصویر کند و یک نوع بازسازی مشروعیت در آستانه انتخابات داشته باشد. او در شرایطی این اراده را به کار بسته که منتقدان وی مجموعهای از اتهامها را متوجهاش میکنند که همگی خلاف ادعاها درباره دفاع از رای مردم را ثابت میکند. اتهامهایی مانند حمایتهای دائمی از نهادهای نظامی نظیر سپاه و نقش آنها در انتخاباتها٬ حمایت و پشتیبانی از روند رد صلاحیت گسترده کاندیداها و نقش مستقیم وی در تایید سرکوبهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ و تصمیماش به حصر رهبران معترضان. بنابراین پرستیژ دفاع از آرای مردم با سابقهای که لااقل منتقدان وی از عملکردش دارند هیچ قرابت و همخوانی ندارد.
برای بازیگران سیاسی ایران در شرایط فعلی البته بخش پایانی سخنان وی درباره انتخابات دارای اهمیت بیشتری است. آنجا که وی گفت قصد دفاع از هیچ کاندیدایی را ندارد و همه باید به نتیجه پایبند باشند. صراحت در این باره میتواند ناشی از اطمینان خاطر به این موضوع باشد که در انتخابات پیش رو هیچ کاندیدایی که رهبری از حضور او احساس نگرانی جدی کند به صحنه نخواهد آمد و در نتیجه از نگاه او این اوضاع قابل کنترل و مدیریت است. آیتالله خامنهای پیشتر هم در توجیه احمدینژاد برای عدم کاندیداتوری در این انتخابات گفته بود که شکل گرفتن دو قطبی به مصلحت نظام نیست. او حالا به نظر خیالاش راحت است که دو قطبی حادی شکل نخواهد گرفت و ۸۸ دیگری تکرار نمیشود.