ف. م. سخن - خبرنامه گویا
اخيرا گروه داعش، پيغامى به زبان فارسى منتشر كرده و در آن بعد از اِهِن و تُلُپ بسيار، اظهار داشته كه: «ما ایران را اشغال و حاکمیت اسلام سنی را مثل سابق به آن برمی گردانیم.»
اين سربازِ جوّ گرفته ى داعش، كه فعلا گروه اش در منطقه، لنگ در هوا مانده و متصرفاتش را يك به يك از دست مى دهد، هنوز نمى داند كه گرويدن ايرانيان به مذهب تشيع، از همان اوان تكه تكه شدن اسلام، نه از حبّ على، كه از بغض معاويه و يزيد ها بوده است! حبّ على و امامان هم كه در طول زمان و به تدريج به وجود آمد و بالاخره در زمان صفويه به تسلط مذهب شيعه در حكومت و سياست منجر شد، به خاطر مخالفت ايرانيان با اسلام رسمى و متحجر اعراب و بعد ترك ها بود.
جناب داعش حتما مى داند كه نمازِ ما متفاوت از نماز داعشيان است! اذان ما متفاوت، عيد فطر ما متفاوت، بسيارى از احكام و مناسك دينى ما متفاوت، و تقريبا در موضوع دين و مذهب همه چيز ما متفاوت از همه چيز اعراب است. اسلام هم فقط دو تكه ى سنى و شيعه نيست؛ فِرَق بسيارى هست كه ديده نشده اند و ديده نمى شوند والّا تعدادشان آن قدر زياد است كه بايد فهرست آن ها را در كتاب ها جُست. همه ى اين ها، مخالفت داشته اند با فرق ديگرى كه خود را پيرو اسلام ناب محمدى مى دانسته اند.
ايرانيان، به خاطر ايرانى بودن شان، و به خاطر نرفتن به زير بارِ زورى كه اعراب مى خواستند به اسم اسلام ناب به آن ها تحميل كنند، شيعه شدند و شيعه ماندند و جمعيتى قابل توجه به وجود آوردند كه هر چند در مقابل اكثريت سنى-عربى-خاورميانه اى اقليتى كم تعداد است با اين حال اقليتى ست كه اكثريت، ناچار به پذيرفتن آن به عنوان يكى از مذاهب رسمى شده است، والّا ما ايرانيان نيك مى دانيم كه هنوز در ذهن اعراب متعصب، همان رافضى هاى قديم هستيم و در رديف كفار قرار مى گيريم.
و حالا كه، هم مذهب اهل سنت، و هم مذهب اهل تشيع اهرم هاى سياسى را در منطقه ى خاورميانه در دست گرفته اند، و اسلام از حالت فردى به حالت سياسى و حكومتى در آمده، آتش افروزان و آبْ گِلْ كنندگانِ بين المللى، ايده هاى دو طرف را رو در رو ى هم قرار مى دهند و با قرار دادن ايده ها در مقابل هم، معتقدان به آن ايده ها را به جان هم مى اندازند، والّا شيعه و سنى سال ها در كنار هم با صلح و دوستى زيسته اند و كسى با عقيده ى ديگرى كارى نداشته و نه تنها اين دو با هم كارى نداشتند بلكه معتقدانِ به ديگرْ اديان نيز هر يك به كار خود بوده و با آرامش در كنار مسلمانان زندگى شان را مى كرده اند و اگر سياست بازى ها بگذارد، همچنان خواهند كرد.
در اين حيص و بيص، داعش در منطقه «عَلَم مى شود» و با لندكروز ها و پرچم هاى سياه خود، در جاده ها به راه مى افتد و چند شهر و شهرستان عربى را فتح مى كند. سر مى بُرَّد، از بام به زير مى افكند، در آب خفه مى كند، زنده زنده مى سوزاند، در داخل اتومبيل مى تركاند... و از همه ى اين آدمكشى هاى نفرت آور، فيلم هاى حرفه اى مى گيرد به اميد آن كه مردم منطقه را بترساند و آن ها را با ايجاد «خوف» فلج كند و حاكميت اش را بر مناطق ديگر بگستراند.
اين كار، به او و به مردم كشورهاى مورد تهاجم مربوط است و ربطى به ما ندارد ولى اين كه داعش تصور كند ايران، عراق يا سوريه است و مردم ايران مثل اعراب، وابستگى عميق دينى آن هم از نوع داعشى به اسلام و غيره دارند سخت در اشتباه است، و همين كه اين مردم، حاكميت شيعه ى مرتضى على در ايرانِ قرن بيست و يكم را نمى پذيرند و اكثريتْ خواهان جايگزين كردن آن با يك حكومت عادى و غير دينى هستند، نشان مى دهد كه چقدر از حاكميت تخم و تركه ى معاويه و يزيد استقبال خواهند كرد.
داعش بهتر است به جاى طمع كردن به ايران، و چشم دوختن به مانند موش صحرايى به آن، حتى نزديك اين شير آسيب ديده از حكومت اسلام ناب محمدى خمينى-خامنه اى نيايند كه اگر در مقابل حكومت خودى به استيصال افتاده، اما همچنان شير است و بخصوص به هنگام ورود بيگانه به حوزه ى حاكميت ملى اش، به خروش مى آيد و موش كه جاى خود دارد، خرس و فيل را هم از محدوده ى حاكميت اش بيرون مى راند.
بنابراين از داعش مى خواهيم كه حرف دهن اش را بفهمد و نفرت ايرانيان را از حكومت دينى شان پيش چشم داشته باشد و بداند كه اين نفرت، از دين زدگان بيگانه، آن هم از نوع سر برندگان داعشى، هزاران بار بيشتر از حكومت دينى شيعه ى خودشان است.