محل مناقشه هر چه که باشد، بر هم زدن سخنرانی و کنسرت توسط دادستان یا پرونده بابک زنجانی، فرق نمی کند، لاریجانی و روحانی در هفته های اخیر مکررا یکدیگر را بدون بردن نام خطاب قرار داده و به زیر پانهادن قانون متهم کرده اند.
می توان بر این فرض تکیه کرد که معمولا دو چهره سیاسی در چنین موقعیتی تا مجبور نباشند به مجادله با یکدیگر نمی پردازند. مساله فراتر از رعایت کردن انضباط فردی یا متانت سیاسی است. مساله احساس مخاطره ای ست که دو طرف را وادار می کند با لحنی تند و گزنده به دفاع از خود و حمله به طرف مقابل بپردازند. برای فهم زمینه هایی که به شکل گیری چنین فضایی منجر شده است باید به چند تحول در ماه های اخیر توجه کرد. تحولاتی که گام به گام رییس دو قوه مجریه و قضاییه ایران را به رویارویی شدید نزدیک کرده است:
۱۱ - شکست تندروها در انتخابات تابستان گذشته و تغییر ترکیب مجلس، صحنه منازعه میان هواداران و مخالفان دولت روحانی را جابجا کرده است. با خارج شدن کنترل مجلس از دست مخالفان دولت، نهادهای زیر نظر قوه قضاییه به مجل تجمع مخالفان دولت روحانی تبدیل شده و بار سیاسی قوه قضاییه در رقابت با دولت را افزایش داده است. این دگرگونی هم در لحن رییس قوه قضاییه دیده می شود و هم در مواضعی که از سوی سخنگویان قوه قضاییه ابراز می شود. افزایش بار رقابت سیاسی با دولت حتی به اقدام به دستگیری و افزایش تهدید به پرونده سازی برای چهره ها و دستگاه های زیر نظر دولت منجر شده است. همزمان میزان انتقادهای نمایندگان مجلس از قوه قضاییه افزایش یافته است. ممکن است تعداد نمایندگانی که انتقادهای صریح بیان می کند اندک باشد اما مهم این است که این نمایندگان سخنگویان اکثریت مجلس تلقی می شوند. به این ترتیب قوه قضاییه خود را در تنگنای سیاسی و در شرایط تلاش برای جبران شکست انتخاباتی می بیند.
۲۲ - افزایش قدرت افکار عمومی که نتیجه مستقیم افزایش قدرت شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و فیسبوک است، میزان حساسیت قوه قضاییه نسبت به موضوعات مورد مناقشه را افزایش داده است. بنا بر این قوه قضاییه ای که زمانی می توانست در پناه سانسور حمایتی صدا و سیما و رسانه های خودی، از پاسخ دادن به درخواست ها و دیدگاه هایی که در شبکه اجتماعی مطرح می شود طفره برود حالا ناگزیر است واکنش نشان دهد.
آخرین نمونه این سرعت واکنش نشان دادن را می توان در ماجرای اعتراض عمومی به محدودیت های غیر قانونی علیه آرش صادقی و همسرش مشاهده کرد. این شرایط جدید رییس قوه قضاییه را وادار کرده است تا واکنش های روشن و صریح نشان دهد تا از پذیرش شکست در فضای خبری و افکار عمومی جلوگیری کند. روشی که تقریبا در همه موارد آقای لاریجانی به کار برده است عمدتا بر تهدید به بازداشت یا پیگیری قضایی استوار است. به تعبیر دیگر رییس قوه قضاییه سعی می کند با ابزار تهدید افکار عمومی را کنترل کند. و حداقل از مداخله حسن روحانی، چهره های سیاسی و نمایندگان مجلس در مناقشه جلوگیری کند.
۳۳ - سطح اهمیت سیاسی و اجرایی موضوع های مورد مناقشه دولت و قوه قضاییه در ماه های اخیر افزایش یافته است. اگر زمانی محل نزاع را می شد به سطح کلامی و ایدئولوژیک تقلیل داد و به استدلال های کلی پرداخت، اکنون منازعه بر سر مسائلی است که از دید مردم اهمیت بیشتری دارد. به این دلیل نوع منازعه ها از ماندن در سطح اشاراتی که فقط گروه های محدودی از نخبگان معنای آن را درک می کنند به منازعه ای تبدیل شده است که همه مردم به روشنی آن را درک می کنند. می توان گفت صحنه کلامی منازعه تغییر یافته است. تغییری که بر روانشناسی سخنگویان تاثیر نهاده است.
۴۴ - علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی آشکارا سیاست مداخله خود در مناقشات روزمره میان رهبران جناح ها و به ویژه دولت و قوه قضاییه را تغییر داده است. میزان ابراز نظر مستقیم آقای خامنه ای در اختلافات اکنون کاهش یافته است. مداخله ای که زمانی به جایی رسیده بود که دو طرف منتظر سخنرانی روزهای چهارشنبه آقای خامنه ای بودند تا نظر او را ببینند. می توان این فرض را جدی گرفت که خالی شدن تدریجی جای رهبر جمهوری اسلامی در منازعات میان جناحی به افزایش اهمیت مناقشات روحانی و صادق لاریجانی منجر شده است. جای خالی ای که حتی میانجیگری های علی لاریجانی نیز نمی تواند آن را پر کند. شاید بتوان این فرض را مطرح کرد که آقای خامنه ای با خارج کردن اکبر هاشمی رفسنجانی از موقعیت مرضی الطرفین بودن میان جناح ها و راندن او به موقعیت منتقد رهبر جمهوری اسلامی، عملا راه را برای تشدید منازعات گشوده است. خامنه ای و هاشمی رفسنجانی هر دو به عنوان عاملی برای فیلتر کردن منازعات عمل می کردند. اکنون منازعه جناح ها در سطحی عریان تر صورت می گیرد. شاید کاهش امکان مصالحه پرده های ملاحظه کاری را فرو افکنده باشد.
۵۵ - انتخاب دانلد ترامپ به ریاست جمهوری امریکا و مورد تردید قرار گرفتن برجام موقعیت سیاسی دولت روحانی را با مخاطره روبرو کرده است. این موقعیت تازه میزان نگرانی روحانی از تغییر در مناسبات سیاسی داخلی و بین المللی را افزایش داده است. درک تازه روحانی از این موقعیت در لحن نگران او دیده می شود. به موازات این نگرانی، تندروها و قوه قضاییه با درک این موقعیت، حملات به دولت را تشدید کرده اند تا بتوانند موقعیت حسن روحانی را در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری به خطر بیندازند. در واقع انتخاب دانلد ترامپ به جنگ زود هنگامی انتخاباتی میان دو جناح اصلی در حکومت ایران دامن زده است.
بنا بر آنچه گفته شد به نظر می رسد تقلیل علت تشدید منازعه میان حسن روحانی و صادق لاریجانی به فرارسیدن زمان انتخابات ساده کردن صورت مساله باشد. تشدید مناقشه میان دو رییس قوه نشانه تحولی تازه در یک دوگانگی ساختاری در حکومت ایران است. دوگانگی ای که همواره به شکل تنش میان نهادهای انتخابی و غیر انتخابی در جمهوری اسلامی وجود داشته است.
شرایطی که بر شمرده شده نشانه آن است که مناسبات پیشین حاکم بر دوگانگی ساختاری در جمهوری اسلامی با یک تحول تازه روبروست. دو طرف منازعه از موقعیت مستحکم پیشین برخوردار نیستند. نه هواداران نهادهای انتخابی از امید پیشین به کارآیی این نهادها برخوردارند و نه نهادهای غیر انتخابی از میزان دلگرمی به کافی بودن حمایت سیاسی رهبر جمهوری اسلامی و تکیه بر ابزارهای سرکوب برخوردارند.
دو طرف دریافته اند که فرآیند اقناع سیاسی به عنوان ابزاری برای معتبر ساختن موضع سیاسی بیش از تکیه کردن بر جایگاه های سنتی مشروعیت اهمیت یافته است. در فرایند اقناع سیاسی بحث برای قانع کردن رهبر جمهوری اسلامی به عنوان داور منازعه صورت نمی گیرد بلکه هدف اقناع سیاسی جلب همراهی عوامل و نهادهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است.
می توان دو مسیر برای این تحول پیش بینی کرد: از یک سو،اگر خوشبینانه به آن بنگریم می توانیم نشانه هایی از اهمیت یافتن بیش از پیش افکار عمومی در مناسبات سیاسی در ایران را در آن ببینیم. اهمیت یافتن اقناع افکار عمومی موضع دو طرف را در منازعه از موضعی تشریفاتی به موضعی عینی تغییر داده است. در سوی دیگر می توانیم اندکی شک بیشتر به خرج دهیم و نگران آن باشیم که افزایش کنترل نشده منازعه می تواند به ارتقای سطح تنش و افزایش مداخله نهادهای امنیتی و نظامی برای حل منازعه منجر شود.