ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهور اسلامی ایران، درباره نطق اخیر دانلد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با موضوع سیاست جدید این کشور در قبال جمهوری اسلامی تحلیل جالبی دارد.
او اگر چه معتقد است بسیاری از ادعاهای ترامپ بر پایه حدس و گمان مطرح شده اما نمیتوان آنها را سراسر دروغ دانست. بنی صدر میگوید مسئول اصلی "تروریست" خواندن مردم ایران از سوی رئیس جمهور آمریکا خود جمهوری اسلامی است که با بسط خشونت در عرصههای داخلی و بین المللی ارزش و احترام ایران را در منطقه و جهان زیر سوال برده است.
با او که سالهاست در پاریس زندگی میکند درباره وضعیت فعلی تنشها میان ایران و آمریکا گفتگو کردیم که مشروح آن را در زیر میخوانید:
* در صحبتهای ترامپ، اتهامهای مختلفی به جمهوری اسلامی از جمله نقش این حکومت در انفجارهای الخبر عربستان، و لبنان، رستورانی در آمریکا، گروگانگیری دیپلماتهای آمریکا از سوی ایران در ابتدای انقلاب و نقض برجام، مطرح شده است. و البته اتهامی که برای بسیاری نیز تازگی داشته، کمک به برادر اسامه بن لادن در حادثه ۱۱ سپتامبر و انفجار برجهای دو قلو بود. نظر شما درباره این اتهامها چیست؟
آقای ترامپ، ادعا میکند همه آن چه من میگویم عین حقیقت است. با وجود این که قسمتی از صحبتهای او درباره نقش ایران در ترورها حقیقت دارد. این مسئلهای قابل انکار نیست. ولی باید پرسید خود آمریکا مثلاً در لبنان چه کار میکرده است. چرا به خود، به عنوان یک ابرقدرت اجازه داده که در کشوری در منطقه خاورمیانه حضور غیر قانونی داشته باشد؟! او نمیگوید ما مرتب در منطقه، جنگ و ترور ایجاد کردیم.
وقتی مسئله را دو طرفه ببینید، بله مردم ما از هر دو طرف، قربانی فاجعه خشونت هستند. آیا این نکته تایید کننده رفتار جمهوری اسلامی است؟! نه! راه حل دیگری هم وجود داشته اما اینها چون میخواستند استبداد خود را بر مردم ایران و منطقه تحمیل کنند، به راه خشونت را در پیش گرفتند. برای نمونه مسئول این که ترامپ، مردم ایران را تروریست میخواند، سیاستهای خشونت طلبانه جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور است.
کمک ایران به بن لادن "ممکن" است
* درباره اتهام کمک جمهوری اسلامی به پسر بن لادن در به وجود آوردن حادثه ۱۱ سپتامبر نظر شما چیست؟
- اینها اطلاع دقیق میخواهد. من اطلاع دقیق ندارم. ترامپ مثلاً میگوید ایران ۴ تخلف در برجام داشته است. من از یک کارشناس هستهای سوال کردم و ایشان گفت هر ۴ مورد دروغ است. مثلاً این که ایران ۱۳۰ کیلوگرم آب سنگین بیشتر تولید کرده است، دروغ است. چون باید برای آبن سنگین اضافه خریداری وجود داشته باشد تا ایران آن را بفروشد. وقتی خریداری نبوده به طبع این مقدار آب سنگین هم در اختیار ایران باقی میماند.
راجع به اتهام دخالت در حادثه ۱۱ سپتامبر هم هیچ دلیلی ارائه نکرده است. من نمیدانم که این اتهام راست است یا دروغ است. بله امکان این امر وجود دارد اما نمیتوان به طور قطعی آن را تایید کرد.
سیاست گزاریها باید بر اساس واقعیات باشد، نه بر اساس حدسیات و ظن و گمان. آقای ترامپ فقط بر پایه حدس و گمان سیاست گزاری میکند.
* بر اساس سخنرانی اخیر آقای ترامپ، آیا فکر میکنید دولت ترامپ قصد تغییر رژیم جمهوری اسلامی را دارد یا نه؟!
ما در وضعیت سنجی اخیری که درباره پیش بینی استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران منتشر کردیم، به موضوعات مختلف از قبیل احتمال تحریم یا تروریستی دانستن سپاه نتایج تحقیق خود را نوشتیم.
از جمله آن که با وجود هیاهوها درباره احتمال گنجاندن نام سپاه در فهرست سازمانهای ترویستی که آقای روحانی هم با این جمله که «سپاه در قلب مردم جا دارد» واکنش داد، ما به این نتیجه رسیدیم که این اتفاق نخواهد افتاد و به جای آن سپاه با تحریمهای جدیدی رو به رو میشود که همین اتفاق هم افتاد.
اما این که «آیا دولت آمریکا میخواهد حکومت ایران را از بین ببرد؟» نه! ما به این نتیجه نرسیدیم. چرا باید آمریکا چنین کاری کند؟ آمریکا به خاطر وجود چنین حکومتی، سالها انواع سوء استفادهها را کرد. یک قلم این سوء استفادهها تنها قرارداد ۴۶۰ میلیارد دلاری تسلیحاتی آمریکا با عربستان سعودی بود. دلیل؟ خطر جمهوری اسلامی! جالب است که برخی گزارشها در گدشته حتی از کمک جمهوری اسلامی به طالبان و القاعده هم حکایت داشت.
بنابراین آمریکا میخواهد جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم ضعیف و ناتوان باقی بماند؛ همان طور که الان هم هست و البته دست خون آلودش در کشورهای مختلف منطقه باشد، که هست. بنابراین آمریکا بابت تغییر رژیم حاکم بر ایران هیچ منفعتی نخواهد برد.
* برخی تحلیلها بر این نکته تاکید دارند که چون برجام مصوبه شورای امنیت است و البته امضا کنندگان آن نیز اعضای دائم این شورا هستد، بر هم زدن برجام از سوی آمریکا به منزوی شدن این کشور کمک میکند. برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند که اتحادیه اروپا برای نگه داشتن برجام، خیلی به مخالفت با آمریکا ادامه نخواهد داد و در نهایت این جمهوری اسلامی است که در ادامه این روند منزوی خواهد شد. به نظر شما این فرایند در دولت ترامپ، کدام یک از دو طرف را منزوی خواهد کرد؟
آمریکا یک امپراطوری در حال انحطاط است. اروپا هم حتی اروپای دوره ریاست جمهوری آقای اوباما در آمریکا هم نیست. اروپا بعد از بحران اقتصادی آمریکا در زمان بوش که به آن قاره هم سرایت کرد، در چند سال گذشته تازه از بحران اقتصادی سر بلند کرده بود.
حالا دوباره صحبت از این است که آمریکا ۴/۱۹ تریلیون دلار قرضه خارجی دارد. این ممکن است دولت امریکا در پرداختهای خود دچار مشکل کند. اروپا در حال حاضر از نظر اقتصادی در قبال آمریکا از موضع قدرت همراه با نگرانی برخوردار است. چرا که اولاً چنین بدهی هایی ندارد اما همچنین از سرایت این بحران به درون قاره خودبیمناک است.
برای همین، فعلاً وضع اروپا نسبت به آمریکا این گونه نیست که هر چه آمریکا اراده کرد انجام دهد. از آن سو اما در حال حاضر همان طور که میدانید قدرتهای اروپایی همزمان با حمایت از برجام، در مورد نقش ایران در منطقه و البته آزمایشهای موشکی به جمهوری اسلامی هشدار دادهاند. این هم به معنای آن است که جمهوری اسلامی نمیتواند روی اروپا به عنوان یک مدافع قطعی منافع خود حساب کند. اما این که در نهایت کدام طرف منزوی تر خواهد شد به پاسخ جمهوری اسلامی هم بستگی دارد. جمهوری اسلامی در حال حاضر درگیر ۷ جنگ است که استمرار این جنگها برای این حکومت بحران را عمیق تر میکند. بحرانهای داخلی و منطقهای و از جمله کمک به رژیم بشار اسد در سوریه از جمله این جنگ هاست. جمهوری اسلامی با امضای برجام تازه میخواست از برخی بحرانهای اقتصادی خود بیرون بیاید که البته نتوانست. برای همین این که برجام مصوبه شورای امنیت است چندان به ایران برای حفظ برجام کمکی نخواهد کرد و باید راه حلی میانه برای این مشکل پیدا کند.
* شما از ۷ بحران حال حاضر جمهوری اسلامی صحبت کردید. لطفا این بحرانها را توضیح دهید.
- صحبت از هفت جنگ کردم که دستگاه ولایت مطلقه فقیه کشور را درگیر آنها کردهاست:
۱. جنگ اقتصادی که اینک آقای ترامپ بدان شدت بخشیدهاست.
۲. جنگ ارتشها که ایران در سوریه رسما و در عراق و یمن بطور غیر رسمی در آن شرکت دارد. اینک خطر آن وجود دارد که در جنگ دیگری در عراق، با کردستان عراق، نیز، وارد شود.
۳. جنگ دیپلماتیک که هم در سطح منطقه و هم در سطح غرب، با شدت تمام جریان دارد و رژیم را ناگزیر کردهاست باجگذار روسیه و چین و... و حتی شیخهای خلیج فارس بگردد.
۴. جنگ مذهبی در درون (شیعه و سنی که اینک، در سطح عضو شورای شهر یزد، با زردشتیان هم) و بیرون مرزها. تنها پاپ است که میگوید در خاورمیانه جنگ نه بر سر دین که بر سر منافع است.
۵. در درون، جنگ با اقلیتهای قوی و مذهبی در غرب و شرق کشور و در بیرون مسلحکردن گروهها و شرکت در جنگها که «جنگهای نیابتی خوانده میشوند.
۶. جنگ از راه ترور که رژیم از آغاز در درون و بیرون مرزها روش کرد. گرچه آقای ترامپ آن را دستمایه کرد، اما ایران خود نیز قربانی ترورها توسط دستنشاندگان «متحدان امریکا» در منطقه است.
جنگ هفتم هم جنگ تبلیغاتی است که شدیدترین آنها نیز هست و اثرات ویرانگر به بار آوردهاست و میآورد؛ کاهش اعتبار مردم ایران در جهان که به آقای ترامپ اجازه میدهد ایرانیان را ملت تروریست بخواند و کاهش میل به سرمایهگذاری در اقتصاد ایران و گریز نیروهای محرکه (صلاحیتهای علمی و فنی و سرمایهها) از کشور، تنها بخشی از اثرات ویرانگر این جنگ هستند.
اگر رئیس جمهور بودم....
* شما بارها از برجام انتقاد کردهاید. معتقد هستید که این توافقنامه، توافقی برد_برد برای ایران نبوده است. اگر فرض کنید شما در سال ۹۳ جای روحانی رییس جمهور ایران بودید. ایران به خاطر فعالیتهای هستهای تحریم است و خطر جنگ از سوی غرب هم بالای سر این کشور است. چگونه این بحران را حل میکردید؟
- رئیس جمهور با اختیار باشم یا مانند رئیس جمهور در جمهوری اسلامی رئیس جمهور بی اختیار؟
فرض کنید از اختیارات کافی برای حل این بحران برخوردار هستید.
هرگاه رئیس جمهوری با اختیار بودم و وارث بحرانی چنین شدید میشدم که خود نیز در پدیدآمدنش نقش نداشتم، از آنجا که تصمیم گیرنده مردم کشور هستند و رئیس جمهوری باید نماد شخصیت مردم باشد، گزارش کاملی از آنچه در قلمرو فعالیت هستهای انجام گرفتهاست، به مردم کشور میدادم. در این گزارش، سه قلمرو را مشخص میکردم: قلمرو فنشناسی هستهای و قلمرو انرژی اتمی و قلمرو سلاح هستهای. با کارشناسان در باره هر سه قلمرو شور میکردم.
برپایه شور، نظر پیدا میکردم و نظر خود را با مردم در میان میگذاشتم. چون در طول بیست سالی که از عمر «اتم بازی» و بحران سازی رژیم میگذرد، در هر سه قلمرو شورها را انجام دادهام و بسیار هم خواندهام، نظری که به مردم عرض میکردم، این بود: ایران به هیچیک از دو قلمرو سلاح هستهای و انرژی هستهای نیاز ندارد.
چه بسا ورود در این دو قلمرو، بسیار پرزیان است. پرزیان است بخصوص از منظر خشونتزدائی در سطح طبیعت و در سطح جامعه ملی و در سطح جهان. پرزیان است زیرا علاوه بر اینکه سرمایهها را از سرمایهگذاری در انرژی سالم و فنشناسیها به قلمرو پرزیان سلاح هستهای و انرژی اتمی منتقل میکند، ایران فاقد منابع اروانیوم کافی است و در مصرف آنچه دارد، با توجه به رشد در قلمرو فنشناسی، تا ممکن است باید صرفهجو باشد. از این منظر، انتقال ۱۰ تن اروانیوم به خارج از کشور، خطا بودهاست.
به مردم عرض میکردم مسئلهای که باید در داخل و توسط مردم کشور حل شود، در خارج، حلکردن، خطرناکترینکار و ناقض استقلال و آزادی مردم کشور است. هرگاه مردم کشور نظر رئیس جمهوری را میپذیرفتند، آنرا به اجرا میگذاشتم. و اگر نمیپذیرفتند، تصمیم مردم کشور را به اجرا میگذاشتم.
با اینکه، در محدوده ولایت مطلقه فقیه، شرکت در انتخابات را تجاوز به ولایت جمهور مردم و حقوق شهروندی میدانم، هشدار میدهم که عمل در محدوده این ولایت، متصدی این مقام را از مسئولیت مبری نمیکند. او مسئول است دروغ نگوید و مسئول است تمام حقیقت را به مردم بگوید. او حق ندارد روزی قرارداد وین را امضاء کند و کشور را به ۱۰۵ تعهد متعهد کند وبعد بگوید قراردادی امضاء نکردهایم و چون آقای ترامپ قرارداد را وسیله بکاربردن سلاحها کرد، بگوید این یک قرارداد بینالمللی است و ۱۰ ترامپ نمیتوانند آنرا یک طرفه لغو کند!
* در حوزه بین الملل شما بحران وجود پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای این نهاد، و نیز تحریمهای یکجانبه اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران را چطور برطرف میکردید؟
- این تحریمها از اول که نبودهاند. این تحریمها در نتیجه پنهان کاریهای جمهوری اسلامی در انجام فعالیت هستهای و به مرور زمان ایجاد شد.
سلاح هستهای را نمیتوان علیه اسرائیل به کار برد، بدون نابوی فلسطین!
* ادعای حامیان جمهوری اسلامی این است که ایران در منطقه خاورمیانهای که عربستان در حال سلاح اندوزی است و پاکستان و اسرائیل هم سلاح هستهای دارد، جمهوری اسلامی هم باید بمب هستهای داشته باشد تا بتواند توازن قوای نظامی را در منطقه حفظ کند. پاسخ شما چیست؟
- نکته اول این که سلاح اول و کاراترین سلاح، ارتقای شخصیت ملی یک کشور و برخورداری کاملش از کرامت، به معنای برخورداری از حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق طبیعت و حقوق ایران بعنوان عضو جامعه جهانی و رشد به یمن بکاربردن این حقوق در زندگانی همه روز است.
ایران قلب بزرگترین حوزه تمدنی بشر است. در انقلاب ایران، این قلب به تپش درآمد. به یمن ارتقای شخصیت ملی، جهانیان دوستدار ایران شدند. چه وقت عراق به ایران حمله کرد؟ وقتی که ایرانیانی که در انقلاب گل را بر گلوله پیروز کردهبودند، خود گرفتار آتش خشونت شده بودند. طرح امریکائی گروگانگیری اجرا شده بود و امید و اعتماد به انقلاب، در حوزه تمدن اسلامی، جای به ترس و یأس از انقلاب سپرده بود.
صدام بیهوده به سفیر امریکا نگفته بود ما طوفان انقلاب ایران را از منطقه بازگرداندیم. گروگانگیری طرحی آمریکایی و با برنامه ریزی دقیق دولت این کشور بود. اسناد این ادعا در کتاب کیسینجر موجود است. آنها گروگانگیری را برای فلج کردن انقلاب ایران به راه انداختند و بعد هم نهایت استفاده را از این حرکت بردند.
دوم، نمونه پاکستان از اتفاق بسیار گویا است. پاکستان سلاح هستهای دارد اما آیا این سلاح توانست مانع از تجزیه آن به پاکستان و بنگلادش بگردد؟ نه! آیا حتی توانست کشمیر را به پاکستان ملحق کند؟ نه.! چرا؟! زیرا وقتی سلاح هستهای، در شبه قاره هند که پاکستان نیز در آنهست، قابل استفاده نیست، این سلاح به کار ایجاد تعادل قوا نمیآید. هرگاه پاکستان یک اقتصاد قوی میداشت - که ندارد- و ارتشی توانمند داشت که باز ندارد، نه قوای هند میتوانست بنگلادش را «از پاکستان آزاد کند» و نه بر کشمیر مسلط بماند.
نکته سوم این که در منطقه خاورمیانه نیز، سلاح هستهای که بکار ایجاد تعادل نمیآید. در این منطقه، تنها اسرائیل سلاح هستهای دارد. بنابراین، تعادل قوا با اسرائیل گویا نیازمند سلاح هستهای است! الا اینکه نمیتوان سلاح هستهای را در اسرائیل بکاربرد بیآنکه به فلسطینیان و کشورهای همسایه اسرائیل آسیب برساند!
ببینید وقتی کشورهای منطقه دولتهای استبدادی فاسد و ضد رشد دارند و در معرض تجزیه هستند، ایجاد تعادل از راه جانشین کردن این دولتها با دولتهای مردمسالار و برقرارکردن دموکراسی در این کشورها و رشد اقتصادی و ایجاد تمامی اسباب شخصیت و غرورملی، بنابراین، جانشین شدن ارتشهای کنونی که جز سرکوب مردم خود کاری بلد نیستند، با ارتشهای نمایندگی کننده از غرور ملی و مفتخر بودن به تحت فرماندهی ملت، ممکن است.
نه ماه اول جنگ قوای صدام با ایران، دشمن تا بخواهید از ما درس میآموزد که مهمترین آنها این درس است: اسلحه ولو پیشرفتهترین آنها با انسان نمیتواند بجنگد. ارتشی که در سازماندهی آن چهار اصل ۱. توزیع اختیارات و ۲. همزاد و همراه بودن اختیار با مسئولیت و ۳. ارتقای مدام شخصیت و روحیه و دانش ارتشیان و ۴. نبود فرصت فساد اخلاقی و مالی، رعایت شوند، شکستناپذیر میشود. ارتش کشور باید از همه ویژگیهای ایرانی برخوردار باشد تا که تمامی ساکنان کشور، از هر قوم و دین و مرامی حامی آن باشند و در بیرون از مرزها نیز برای کشور مسئلهها نسازد.
برگرفته از سایت خبری دماوند