Monday, Oct 30, 2017

صفحه نخست » از برجامِ در آستانه‌ی پاره‌شدن تا رفتار پساانتخاباتی روحانی

Trump_Rouhani.jpgکیهان لندن - روشنک آسترکی: قانون جدید سنای آمریکا که در پاسخ به خواسته دونالد ترامپ درباره توافق هسته‌ای تنظیم شده قرار است بندهایی تازه به برجام بیافزاید.

خبرگزاری رویترز با اعلام این خبر نوشته است این بندها مواردی چون احیای تحریم‌های هسته‌ای را در بر می‌گیرد البته در صورتی که‌ ایران موشک‌هایی را آزمایش کند که قادر به حمل کلاهک اتمی باشند و یا اگر تهران مانع از بازرسی از تاسیسات مورد نظر بازرسان شود. این قانون پس از آن تنظیم شده است که ترامپ روز ۱۳ اکتبر عدم پایبندی ایران به «روح برجام» را اعلام کرد و از کنگره خواست تا قانونی شدیدتر برای کنترل برجام را تصویب کند.

سیاست دولت جدید آمریکا را ‌‌‌‌می‌‌‌توان سیاستی سختگیرانه نسبت به برجام ارزیابی کرد که تا جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌‌ را مجبور به کوتاه آمدن در مواردی نکند، هیچ نرمشی به خرج نخواهد داد. سفر تیلرسون، وزیر امور خارجه دولت ترامپ، به خاورمیانه در هفته جاری و دیدار با سران کشورهای حوزه عربی منطقه و افغانستان و گفتگوهایی با محور مسائل ایران و جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌‌ نشان‌دهنده عزم جدی آمریکا برای یکسره کردن موقعیت جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌‌ در جهان و منطقه است. این عزم از سوی عربستان نیز مورد استقبال قرار گرفته و عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، روز سه‌شنبه، دوم آبان‌ماه، با بیان اینکه کشورش از موضع ترامپ در قبال ایران حمایت می‌کند گفته است توافق از ضعف‌هایی رنج می‌برد و ایران در حال بی‌ثبات کردن منطقه خاورمیانه و کمک به سازمان‌های شبه‌نظا‌‌‌‌می‌‌ است.

قرار گرفتن سرنوشتی نامعلوم پیش روی برجام آنقدر جدی شده که یوکیو آمانو، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی، نیز راهی ایران شد تا با مقامات جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌‌ دیدار کند. در این میان اما مشخص نیست حسن روحانی، محمدجواد ظریف و دیگر دست اندرکاران امضای برجام چگونه مذاکره کرده و برجام را به امضا رسانده‌اند که با گذشت کمتر از سه سال از امضای آن تقریبا همه آن چیزی که دستاورد برجام قلمداد می‌شد می‌تواند با اشار‌ه‌ای از سوی آمریکا به هیچ تبدیل شود.

رئیسی و روحانی ندارد، جمهوری اسلامی، جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌‌ است

نکته قابل توجه ‌اینست که در زمان انتخابات ریاست جمهوی سال ۹۲ و ۹۶ یکی از مسائلی که اصلاح‌طلبان با تکیه بر آن عد‌ه‌ای را مجاب به شرکت در انتخابات کردند خطر به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته‌ای بود.

در شرایطی که کارنامه چهار دهه عمکلرد نظام به خودی خود انگیزه‌های اکثریتی از شهروندان را برای مشارکت در انتخابات از بین برده اما سیاست ترساندن شهروندان از رقیب و ارائه تصویری سیاه و تاریک از اینکه در صورت عدم مشارکت و انتخاب نشدن روحانی، ممکن است کسی بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند که برجام را با چالش مواجه کرده و ایران را در خطر ناامنی، تحریم و جنگ قرار دهد در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری جواب داد.

اینکه اگر نمی‌شود اوضاع را بهبود بخشید اما می‌توان وضع موجود را حفظ کرد، به اندازه کافی دلیل در اختیار عد‌ه‌ای قرار ‌‌‌‌می‌‌‌دهد که با همه تردیدها و سرخوردگی‌ها پای صندوق رفته و فکر کنند که وضع بدتر نمی‌‌‌شود.

اما اکنون این پرسش مطرح است که اگر در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به هر دلیلی، حسن روحانی بازنده انتخابات و سید ابراهیم رئیسی، جدی‌ترین رقیب روحانی در انتخابات، رئیس جمهور نظام می‌شد اکنون حامیان برجام و اصلاح‌طلبان در چه موضعی ایستاده بودند؟

برای نمونه در صورتی که رئیسی در پاستور نشسته بود و همه اتفاقات ماه‌های گذشته پیرامون برجام یک به یک روی می‌داد* یعنی ترامپ عدم پایبندی ایران به برجام را رسما اعلام می‌کرد و می‌گفت که برجام را پاره خواهد کرد؛ سپاه را در لیست تحریم قرار می‌داد و «کاتسا» برای اجرا آماده می‌شد،؛ توتال اعلام ‌‌‌‌می‌کرد که بودنش در ایران به تصمیم آمریکا بستگی دارد و فرانسه از ضمیمه برجام و گفتگو در مورد موشک‌ها سخن ‌‌‌‌می‌‌‌گفت؛ به راستی حامیان روحانی چه می‌کردند و چه می‌گفتند؟

در این شرایط اصلاح‌طلبان که حضور روحانی و دولتش را تضمین ثبات و آرامش عنوان می‌کردند، در نخستین گام به تحریم‌کنندگان انتخابات حمله کرده و تاکید می‌کردند اگر روحانی آمده بود، این اتفاقات رخ نمی‌داد. اما آیا اکنون می‌شود با این نتایج تئوری‌های خوش خیالانه‌ی اصلاح‌طلبان را جزو پروژه‌های شکست خورده اعلام کرد؟

زمانی برای به چالش کشیدن

به نظر ‌‌‌‌می‌‌ رسد با این وضعیت زمان به چالش کشیدن تئوری «انتخاب میان بد و برتر» و «ترساندن مردم از عدم مشارکت در انتخابات» که بیش از دو دهه است رفتار سیاسی عد‌ه‌ای از شهروندان را تعیین ‌‌‌‌می‌‌‌کند فرا رسیده است.

اصلاح‌طلبان یک کاریکاتور از مناسبات سیاسی بین‌المللی برای دوران پیشاانتخابات طراحی کردند؛ مناسباتی که بیشتر به داستان‌های خدایان المپ شبیه است و کمتر نسبتی با قدرت دولت‌ها و ملت‌ها دارد و به نوعی یک تراژدی- کمدی است.

تئورسین‌های طرفدار مشارکت در انتخابات مدعی بودند با به قدرت رسیدن اعتدالیون و نشاندن فردی که «زبان دنیا» را ‌‌‌‌می‌‌‌داند بر پست وزارت خارجه و داشتن خنده‌های آنچنانی که دندان‌های تازه کاشته شده را به نمایش می‌گذارد، و لحظه‌شماری برای راه رفتن و دست دادن با وزیر خارجه آمریکا و تاکید بر اینکه ‌‌‌‌می‌‌‌شود همه چیز را با فرمول «برد- برد» حل کرد، می‌توان تحریم‌ها را برداشت و سایه جنگ را از سر ایران دور کرد و منطقه را به خاطر این‌همه منطقی بودن و هم‌نوایی کردن با برخی قواعد عام نظام بین‌الملل از آمریکا هدیه گرفت.

اما امروز و پس از ۵ سال همه می‌بینند که چنین نشده است. امروز ظریف با برجام‌اش دیگر موجودی آمیخته از مصدق و قوام‌السلطنه و امیرکبیر نیست بلکه عاقد قراردادی ضعیف است که با تکیه بر محتوای آن نمی‌شود از انتظارات و حقوق ایران به صورت موثری پشتیبانی کرد. در واقع او یک تعهدنامه بلاعوض به طرف‌های مذاکره داد و مشتی وعده در برابر آن دریافت کرد. با دولت جدید آمریکا، دیگر لبخندها و قهقهه‌های مبالغه‌آمیزش هم نه تنها خریداری ندارد بلکه برای او آمریکا به کشوری غیرقابل پیش‌بینی ،غیرقابل اعتماد و بی ادب تبدیل شده است!

اگر چه بر پایه تقسیم‌بندی‌هایی که مصرف صرفا داخلی دارد «تندروها» در پاستور نیستند اما ترامپ خطاب به کل «نظام تندرو» از کلماتی به اندازه کافی تهدیدآمیز استفاده ‌‌‌‌می‌‌‌کند و معتقد است باید شیطان را با نامش صدا کرد! ترامپ زبانی بس تندتر از «محور شرارت» جرج بوش پسر به کار گرفته است.

سوار بر گرده اصلاح‌طلبان، آغوش باز برای راست‌ها

همه آنچه مردم را در صورت رای نیاوردن حسن روحانی از آن ‌‌‌‌می‌‌‌ترساندند، امروز در حال وقوع است. اما این همه آن چیزی نیست که تئوری «بد و بدتر» و توسل به سایه‌ی جنگ از سوی اصلاح‌طلبان را باطل ‌‌‌‌می‌‌‌کند بلکه نشانه‌های قوی‌تری در داخل وجود دارد.

اصلاح‌طلبان مدعی بودند با روی کار آمدن روحانی دست کم فضای سیاسی در داخل انسداد بیشتری نخواهد یافت و قوه مجریه هوادار دفاع از آزادی‌های مدنی خواهد بود. روحانی در انتخابات وعده شکستن حصر داد و در قالب اپوزیسیون، از خاتمی نیز برای جذب آرا یاری گرفت. اما این گردش به سوی مخالفان تا مرز براندازی، صرفا مانوری بود که پس از پیروزی در انتخابات جای خود را به گردش به راست داده است. نه تنها حصر نشکسته بلکه ادامه آن با توافق کامل در شورای امنیت ملی تایید شده است؛ ممنوعیت‌های بیشتری متوجه شخص خاتمی‌‌ شده و در حالی که هواداران وی انتظار داشتند روحانی به این محدودیت اعتراض عملی و موثر نشان دهد، تنها واکنش او یک خطابه بدون حتی نام بردن از خاتمی بود. فضای سیاسی کماکان بسته است و روند احضار و بازداشت و ممنوعیت خروج از کشور همچنان ادامه دارد.

اکنون روحانی با معرفی منصور غلا‌‌‌‌می‌‌ به عنوان وزیر علوم طرفداران خود را دچار شوک دیگری کرده است. از مواضع مشهور غلا‌‌‌‌می‌‌ وزیر پیشنهادی روحانی برای وزارت علوم محکوم کردن حوادث ۸۸ است یعنی همان چیزی که روحانی با تکیه بر آن بخش زیادی از آرای خود را کسب کرد؛ غلا‌‌‌‌می‌‌ هشتم دى سال ۹۳ در بزرگداشت «۹ دی» گفت: «گرامیداشت این روز بسیار ضروری است؛ هر فردی خلاف نظر رهبری سخن بگوید وارد فضای فتنه شده!»

زمزمه‌هایی از اردوگاه به اصطلاح اصلاحات به گوش ‌‌‌‌می‌‌‌رسد که حسن روحانی دعوت مجمع روحانیت مبارز را پذیرفته و قصد بازگشت به خاستگاه خود را دارد. به نظر ‌‌‌‌می‌‌‌رسد حسن روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری و بعد از کامیابی در کسب آرا برای دور دوم که می‌داند چهار سال دیگر نیازی به این آرا ندارد، ترجیح ‌‌‌‌می‌‌‌دهد مناسبات خود را با قدرت و جناح راست مستحکم و تمام دغدغه‌های امنیتی آنها را مراعات کند و اجرای خطوط قرمز روشنی را در دستور کار قرار دهد.

اینک در حالی که اثری از امتیازاتی که اصلاح‌طلبان در انتخاب روحانی بر می‌شمردند نیست، وی نیز تلاش دارد آغوش‌اش را برای تندورها و اصول‌گرایان باز کند تا هزینه‌های احتمالی دیپلماسی ضعیف دولتش در آینده نزدیک را با آنها تقسیم نماید و در کوران حوادثی که آمریکا و متحدانش برای برجام و جمهوری اسلا‌‌‌‌می‌‌ رقم خواهند زد، عین ابراهیم رییسی، از حمایت بدنه اصلی قدرت در جمهوری اسلامی همچنان برخوردار باشد.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy