جنبش اعتراضی مردم ایران در روزهای اخیر، که از این پس در این نوشتار «جنبش دی ۹۶» نامیده میشود، نقطهٔ عطفی در تاریخ ایران خواهد بود؛ چراکه این جنبش ویژگیهایی دارد که میتواند مسیر تاریخ را برای ملت ایران تغییر دهد. در زیر، به اختصار، به مهمترین این ویژگیها میپردازیم.
جنبش دی ۹۶، برخلاف جنبش سبز و حتی انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه، از شهرهای متوسط و کوچک آغاز شده است. اگر انقلاب مشروطه با اعتراض بازرگانان و حمایت روحانیان از آنان در تهران آغاز شد، جنبش دی ۹۶ اساساً متکی بر طبقات میانه و تنگدست شهرهای سراسر ایران است. طبقات تنگدست در این چند دهه دچار دگرگونی بنیادین فرهنگی شدهاند. چهل سال پیش، طبقهٔ زحمتکش اکثراً بیسواد و مسجدی بودند و مرجع فکری آنان روحانی مسجد محله بود. اما امروزه بخش مهمی از جوانان بیکار و تنگدست تحصیلات دانشگاهی دارند و از طریق اینترنت و ماهواره با جهان در ارتباطاند. دیدگاههای فرهنگی این اقشار دیگر آن چنان مذهبی نیست. نه تنها آخوند مسجد مرجع فکریشان نیست، بلکه روحانیان را مسئول اصلی مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود میدانند. مردم ایران دیگر مانند ۳۸ سال پیش، به صورت تودهوار، گوشبهفرمان روحانیان برای رأی دادن به نامزدهای موردنظرشان نیستند. بسیاری از آنان امروزه ارزشهای فردگرایانهٔ لازم برای زندگی در نظامی دموکراتیک را دارند. ضمن اینکه بخش مهمی از طبقهٔ متوسط در سالهای گذشته از حیث اقتصادی سقوط کرده و جزو اقشار تنگدست شده است.
مدتهاست که تنها مخاطب نیروهای مخالف حکومت طبقهٔ متوسط است؛ درحالی که مخاطب اصلی آنان باید طبقهٔ تنگدست باشد ــ طبقهای که از نظر فرهنگی دچار تحول شده و به جهان مدرن تعلق دارد. جنبش دی ۹۶ نشان داد که بطن جامعهٔ ایرانی انقلاب عمیق فرهنگیای را از سر گذرانده است. این انقلاب عمیق فرهنگی چیست؟ در جنبش دی ۹۶، برخلاف جنبشهای بزرگ گذشته در تاریخ معاصر ایران، هیچ روحانیای نقشی در رهبری ندارد. فراتر از آن، نوک پیکان جنبش روحانیان را هدف گرفته است. اگرچه این حرکتها با شعار «مرگ بر روحانی» آغاز شد و شاید مراد از این «روحانی» حسن روحانی بوده باشد، خیلی زود مشخص شد که منظور از «روحانی» فقط حسن نیست. برخلاف جنبش سبز، نه تنها هیچ گونه شعار مذهبی در تظاهراتهای جنبش دی ۹۶ داده نشده است، بلکه تندترین شعارها دربارهٔ آخوندهاست. بهروشنی میتوان دید که روحانیان نه تنها بخش بزرگی از پایگاه اجتماعی خود در میان طبقهٔ تنگدست را از دست دادهاند، بلکه حتی منفور بخش مهمی از آنان شدهاند. جنبش دی ۹۶ نشان داد که طبقات تنگدست و متوسط جامعهٔ ایران خواهان برقراری حکومتی سکولارند. تغییر سبک زندگی مردم ایران و انقلاب عمیق فرهنگی در آنان را سالهاست که میتوان در زیر پوست شهر مشاهده کرد.
در شعارهای جنبش دی ۹۶، جای اسلام و امت را ایران و ملت گرفته است. انتقاد شدید از حمایت جمهوری اسلامی از حزباللّه و حماس و فلسطین و نیز از مداخلات جمهوری اسلامی در سوریه و تأکید بر ایران در چارچوب همین انقلاب عمیق فرهنگی قابل درک است. جنبش دی ۹۶ جنبشی ایرانگرا در جهتِ مثبت آن است. واقعیتی به نام ملت ایران و منافع ملی ایران وجود دارد و مردم ایران دیگر مفاهیم ماقبلمدرنی چون امت را نمیپذیرند. ملت ایران موجودیت و هویت خود را در جنبش دی ۹۶ به حکومت امتگرای حاکم نشان داد. ملت تنها چارچوبی است که در آن میتوان دموکراسی را نهادینه کرد.
برخلاف جنبش سبز، که شعارها در ابتدای آن اصلاحطلبانه و در چارچوب نظام بود، در جنبش دی ۹۶، از ابتدا کلیت جمهوری اسلامی هدف حمله قرار گرفت. از همان روز نخست جنبش دی ۹۶ مشخص بود که اصلاحطلبان و اصولگرایان هر دو متحداً در برابر مردم ایران و جنبش آزادیخواهانهٔ آنان قرار گرفته و خواهان سرکوب آناند. جنبش دی ۹۶ نشانگر ورشکستگی کامل اصلاحطلبی و غیرواقعی بودن آن در جمهوری اسلامی است. مطالبهٔ جنبش دی ۹۶ خیلی روشن است: جمهوری اسلامی و حکومت روحانیان باید برود. تعارفی در کار نیست و راه حل دیگری جز کنار زدن حکومت دینی برای مردم ایران وجود ندارد.
در جنبش دی ۹۶، مردم از همان ابتدا به انقلاب ۵۷ انتقاد کردند. تظاهرکنندگان خوب دریافتهاند که، بدون تسویه حساب کامل با گفتمان واپسگرایانه و ضدملی حاکم بر انقلاب ۵۷، قادر به مبارزهٔ اساسی با کلیت جمهوری اسلامی و گفتمانهای آن نخواهند بود. انقلاب اسلامی در سال ۵۷ در ذات خود ضد انقلابِ مشروطه بود و پیروان شیخ فضلاللّه رهبری و مهار آن را در دست داشتند. حضور برخی از نیروهای ملی و دموکرات در دورهٔ آغازین انقلاب ۵۷ دلیلی بر مترقی بودن انقلاب اسلامی نیست؛ چنان که حضور شیخ فضلاللّه نوری در انقلاب مشروطه دلیلی بر ارتجاعی دانستن انقلاب مشروطه نیست. گفتمان انقلاب اسلامی از آغاز گفتمانی واپسگرایانه بود و نیروهای دموکرات و ملی، که در اقلیت محض بودند، از ابتدا بهاشتباه سوار آن قطاری شدند که مقصدش جهنم بود. برای مبارزهای کارآمد با جمهوری اسلامی، پیش از هر چیز باید با گفتمان انقلاب اسلامی تسویه حساب کرد و به شدت آن را به نقد کشید.
اینکه جنبش دی ۹۶ در این مقطع پیروز شود یا برای مدتی سرکوب شود به هیچوجه از ارزش آن، که بروز دگرگونی ارزشها در میان طبقات تنگدست و متوسطِ شهرهای کوچک و متوسط ایران است، نمیکاهد. جنبش دی ۹۶ نشان داد که در ایرانِ آینده دیگر متولیان دین نمیتوانند نقش مهمی در سیاست بازی کنند. حکومت آیندهٔ ایران بیشک سکولار خواهد بود. برای مردم ایران، تکیه بر ایرانگرایی و هویت ملی خود سنگری مستحکم در برابر روحانیت حاکم و اسلام سیاسی است. اگر انقلاب مشروطه را بتوان تا حدی انقلابی تمدنی نامید که با ضدانقلاب ۵۷ دچار شکست شد و جامعهٔ ایرانی را از مسیر خود خارج ساخت، جنبش دی ۹۶ سرفصلی از تحول اساسی تمدنی است و کار انقلاب مشروطه را تعمیق کرده و به سرانجام خواهد رساند. روحانیت باید به طور کامل از صحنهٔ سیاست کنار رود و دین دیگر نباید وسیلهای برای فعالیتهای سیاسی شود. ایرانِ آینده ایرانی مدرن و سکولار و دموکرات خواهد بود و اقشار میلیونی مردم، و نه تعدادی محدود روشنفکر، نقش اصلی را در ساختن آن بازی خواهند کرد.