رادیو فردا ـ مهدی طاهباز ـ با اینکه به نظر میرسید دولت تازه نفس حسن روحانی در دور دوم که مجلس را نیز با خود همسو میدید، بتواند فضای بازتری برای سینمای ایران در سال ۹۶ رقم بزند، اما در عمل چنین نشد.
سینما و هنر حتی در شعارهای انتخاباتی دور اول انتخاب حسن روحانی در سال ۹۲ هم چندان پررنگ نبودند چه برسد به دور دوم که همه چیز زیر سایه «برجام» و اقتصاد قرار گرفته بود.
اگرچه روحانی در سال ۹۲ تک جملاتی درباره سینما مانند لزوم بازگشایی خانه سینما بر زبانش جاری میشد، اما در میان حرفهای انتخاباتی دولت دوازدهم، سینما جایی نداشت و فقط شعارهایی کلی درباره هنر و هنرمند داده شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مردان فرهنگ و هنرِ دولت ِ برجام زدهی روحانی با اینکه گمان میرفت در دور دوم زمامداری رئیس جمهوری، با توجه به مجلسی همسوتر از مجلس قبل، با تسامح و تساهل بیشتری با سینما روبهرو شوند، اما در به همان پاشنه قبل چرخید.
پروانه نمایشهای بیاعتبار و نماندن مدیران سینمای ایران بر سر مجوزهایی که خود صادر کرده بودند، مهمترین چالش سینمای ایران در سال گذشته بود.
سینمایی که اگرچه به لحاظ فروش، در مرتبه بالاتری نسبت به گذشته قرار گرفت، اما به به لحاظ جذب مخاطب با افت مواجه بود.
سال نهنگ و خالتور
هر هفت فیلم پرفروش سال ۹۶ را آثاری تشکیل میدادند که به قصد خنداندن مخاطب ساخته شده بودند. نیاز جامعه ایران به خندیدن، باعث شد سینمای ایران در سال ۹۶ رکورد فروش بالای ۲۰ میلیارد تومان را هم تجربه کند.
«نهنگ عنبر ۲» و «آیینه به بغل» به فروش ۲۰ میلیاردی دست یافتند و «گشت ارشاد ۲» هم به مرز ۲۰ میلیارد تومان نزدیک شد. نکته جالب در این میان اینکه دو فیلم از این سه فیلم، دنبالهای بر قسمت اولشان هستند؛ اتفاقی که پیشتر و در سالهای گذشته در مورد آثار پرفروشی مانند «کلاه قرمزی» و «اخراجیها» رخ داده بود.
نکته جالب توجهی که با نگاهی به فیلمهای بعضا (و یا مثلا) کمدی سال ۹۶ میتوان به آن رسید این است که شوخیهای جنسی و حتی مبتذل و سخیف، دیگر خط قرمز مدیران سینمایی نیست. در این دوران، پرداختن به مسائل جدی جامعه با دیدی انتقادی هزینه بیشتری برای سازنده فیلم دارد تا مثلا ساخت فیلمی مانند «خالتور» که میخواهد بازسازی امروزی «گنج قارون» باشد؛ آش شلهقلمکاری که همه چیز در آن ریخته شده تا بفروشد. از صدای باد معده تا انگشت کردن در بینی و چرخاندن آن برای خنداندن مخاطب؛ فیلمی که بیش از شش میلیارد تومان هم فروش میکند.
پروانههای بیاعتبار، مدیران کمجرات
خردادماه سال گذشته بود که وزیر ارشاد در نامهای به رئیس سازمان سینمایی، مهلت دو ماههای تعیین کرد تا تکلیف فیلمهای توقیفی در دولتهای احمدینژاد و روحانی روشن شود.
پس از گذشت این مهلت، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، از میان انبوه فیلمهای توقیفی، نام پنج اثر را اعلام کرد که رفع توقیف شده و مشکلی برای نمایش ندارند.
فیلمهایی مانند: «عصبانی نیستم»، «آشغالهای دوست داشتنی»، «پارادایس»، «خانه پدری» و «خانه دختر». این فیلمها قرار بود به مرور تا پایان سال ۹۶ یک به یک به نمایش دربیایند؛ فیلمهایی که بعضا تا پیش از این، چندین و چندبار پروانه نمایش گرفته بودند و حتی فیلمی مانند «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری در سال ۹۵، یکی دو روزی هم اکران شده بود.
اینبار هم حرف مدیران سینمایی، همچون گذشته حرف نبود و از این پنج فیلم، تنها «خانه دختر» توانست روانه اکران شود و بقیه آثار همچنان با وجود داشتن مجوز نمایش، اجازه رفتن بر روی پرده سینماها پیدا نکردند.
اما عجیبترین مورد در این میان، «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان بود؛ فیلمی که تاکنون پنج بار پروانه نمایش گرفته و بارها با وجود ممیزی و اعلام مدیران سینمایی مبنی بر وجود نداشتن مشکل در امر اکرانش، بازهم از نمایش آن جلوگیری شده است.
رضا درمیشیان که در طول چند سال گذشته در مرود اتفاقاتی که برای فیلمش میافتاد، سکوت کرده بود، پس از آخرین باری که در دی ماه از نمایش فیلمش جلوگیری شد اقدام به انتشار نامه کرد.
نامهای با سربرگ خانه سینما که به امضای سه مدیر سینمایی رسیده بود: ابراهیم داروغهزاده (معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی)، منوچهر شاهسواری (مدیرعامل خانه سینما) و علیرضا رضاداد (از مدیران و مشاوران سازمان سینمایی).
در این نامه نوشته شده بود که تاریخ قطعی اکران فیلم «عصبانی نیستم»، ۲۵ بهمن سال ۹۶ و این تاریخ غیرقابل تغییر است و سازمان سینمایی مسئولیت نمایش این فیلم را برعهده میگیرد؛
تاریخی که البته قطعی نبود و مسئولیتی که البته برعهده گرفته نشد.
در چهار سال اول دولت حسن روحانی، مجلس شورای اسلامی و بهخصوص کمیسیون فرهنگی مشکلات زیادی بر سر اکران تعدادی از فیلمها ایجاد کرد و نمایندگان مخالف با سیاستهای دولت با تهدید به استیضاح وزیر، اهداف خود را پیش بردند.
اما در دولت دوم حسن روحانی که مجلسی نسبتا همسو را نیز با خود به همراه دارد، مدیران محافظهکار سینمایی با ترسِ از دست دادن میز، رویهای به شدت محافظهکارانه را پیش گرفتهاند؛ از یک سو سختگیریهای فراوان در دادن پروانه ساخت و سپس پروانه نمایش و در پایان هم نایستادن برپای مجوزهای نمایشی که خود امضا و صادر کردهاند.
در سال ۹۶ البته چند فیلم هم که مدتی توقیف بودهاند، فرصت اکران یافتند.
«زادبوم» ساخته ابولحسن داوودی که در جشنواره سال ۸۷ نمایش داده شده و حتی سیمرغ نگاه ملی را به دست آورده بود، پس از ۹ سال توقیف به دلائل نامعلوم، بدون هیچگونه ممیزی اکران شد.
«پریناز» ساخته بهرام بهرامیان با سانسور زیاد در هنر و تجربه اکران شد و فیلم «سه بیگانه» ساخته مهدی مظلومی که کارگردانش به شبکه جم پیوسته بود، با حذف نام او، به نمایش درآمد.
«بلوک ۹ خروجی ۲» ساخته علیرضا امینی هم که به دلائل نامشخص از نمایشش جلوگیری شده بود، در روزهای مردهی پایانی سال بدون سر و صدا روی پرده رفت.
جشنواره فجر؛ سازمان اوج، در اوج
شاید مهمترین ویژگی جشنواره سی و ششم فجر، تمایل نداشتن تعداد قابل توجهی از فیلمسازان برای نمایش فیلمهایشان در جشنواره بود.
فیلمهای به نمایش درآمده در جشنواره معمولا بیشتر از سایر فیلمهایی که در طول سال اکران میشوند زیر ذره بین قرار میگیرند. نمایشهای گسترده برای نمایندگان مجلس و مقامات حاکمیتی در سطوح مختلف، در طول جشنواره باعث میشود تا در مورد برخی آثار توصیهها و حتی دستوراتی به مدیران سینمایی داده شود. پس طبیعی است که برخی فیلمسازان قید حضور در جشنواره را بزنند، از محاسن حضور در آن چشمپوشی کنند تا اثرشان با حاشیه کمتری روانه اکران عمومی شود.
در سال گذشته فیلمسازانی مانند ابوالحسن داوودی، بهمن فرمانآرا، رسول صدرعاملی، مانی حقیقی، مونا زندی و تینا پاکروان ترجیح دادند بدون شرکت در جشنواره، فیلمشان را برای اکران عمومی آماده کنند.
دیگر نکته جشنواره سی و ششم، سایه سنگین و حضور نهادهای نظامی و امنیتی مانند سازمان اوج (نهاد فرهنگی سپاه پاسداران) بود که در نهایت جوایز مهم جشنواره هم به تولیدات این سازمان رسید. فیلمهای «تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی و «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمیکیا در مجموع هشت سیمرغ بلورین از جمله بهترین فیلم و کارگردانی را به دست آوردند تا بازهم مهمترین جایزههای اصلیترین جشنواره سینمای ایران به فیلمهایی با مضمامین مورد تایید و پسند حاکمیت برسد.
جشنوارهای که ابراهیم حاتمیکیا، فیلمساز همیشه ستایششده در آن، در مراسم اختتامیه بازهم روی سن میرود و «سیمرغ به دست» با وابسته خواندن خود به حاکمیت، با فریاد همیشگی و لحنی که طلبکارنه جلوه میکند از «بیمهری» به خود سخن میگوید؛ فیلمسازی که چهار فیلم آخرش از همین جشنواره ۱۵ جایزه گرفتهاند.