ظریف وزیر خارجه ایران که تنها تفاوت او با وزرای خارجه دیگر جمهوری اسلامی این است که علاوه بر فارسی به انگلیسی سلیس هم دروغ میگوید و برخی از روزنامه نگاران وابسته مانند قوچانی مشاور رسانهای روحانی، بعد از برجام او را با مصدق بزرگ مقایسه کردند در جلسهای گفته بود، اگر امریکاییها برجام را ترک کنند باید خواب خلع سلاح کره شمالی را ببیند. اما آنها در بیداری دارند هم به سمت خلع سلاح کره پیش میروند هم خروج احتمالی از برجام. ماهم که پیش از انقلاب خواب دلار ۲۰ تومانی نمیدیدیم الان خیلی راحت دلار ۵ هزار تومانی میخریم چون یقین داریم چندی بعد دلار ۷ هزارتومانی را هم خواهیم دید. اما چرا چنین شد؟ چرا حکومت کره شمالی پس از سالها سماجت و گرسنگی دادن به مردم خود برای حفظ برنامه اتمی و آزمایشهای اتمی مختلف سر انجام تسلیم شد و دردیدار با رئیس جمهور چین بر خلع سلاح اتمی ودیدار با مقامات امر یکا تاکید کرد؟ چرا کره شمالی با آن کری خوانیهایهای معروف علیه امپریالیسم و رئیس جمهوری امریکاخلع سلاح اتمی را قبول کرد؟ به جای این پرسش که چرا آنها خلع سلاح را پذیرفتند شاید سوال بهتر و دقیق تر این باشد که چرا اتمی ماندن کره شمالی پس از فرو پاشی شوروی این همه سال طول کشید؟ برای فهم درست مساله باید از نگاه تاریخی آغاز کرد.
شبهجزیره کره در اواخر سده نوزدهم تا اوایل سده بیستم توسط امپراطوری کره اداره میشد. این شبهجزیره از سال ۱۹۰۵ به تصرف امپراتوری ژاپن درآمده و پنج سال بعد بهطور رسمی بخشی از کشور ژاپن شد. با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم قسمت شمالی به تصرف اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و قسمت جنوبی به تصرف آمریکا درآمد. به این ترتیب کره شمالی صاحب حکومتی متحد بابلوک شرق شده و کره جنوبی صاحب حکومتی طرفدار غرب شد در حالی که هر دو مدعی حکومت بر کل شبهجزیره بودند این اختلاف در سال ۱۹۵۰ به جنگ کره انجامید که در سال ۱۹۵۳ با پیمان آتشبس خاتمه یافت. حکومت کیم ایل سونگ (۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴) کره شمالی را به کشوری منزوی تبدیل کرد که این انزوا پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ تشدید شد. این فروپاشی محصول رقایتهای نظامی و تسلیحاتی با امریکا بود که اقتصاد شوروی نتوانست به دلیل بنیه ضعیف مالی آن را ادامه بدهد. هم چنین نارضایتی مردم به دلیل عدم استقرار دموکراسی و آزادی، در اثر تشدید فشارهای اقتصادی مجال فراختری برای عرضه یافت و سرکوب آن عملا غیر ممکن شد و نهایتا به فرو پاشی انجامید.
پس از فرو پاشی شوروی، حکومت چین راه ماندگاری خود را به ویژه پس از کشتار تظاهرات آزادی خواهانه دانشجویان در واقعه تیان آن من به درستی در توسعه اقتصادی و تنش زدایی با امریکا دید. در حوزه اقتصادی تغیر مسیر داد و با توسعه روابط گسترده اقتصادی با ایالات متحده عملا در مسیر سرمایه داری قرار گرفت. در این مسیر اگرچه رشد اقتصادی بالایی را تجربه کرد اما واقعیت آن است که کارگران چینی و بسیاری شرکتهای بین المللی و چند ملیتی در چین عملا برای سرمایه داری امریکا ارزش افزوده ایجاد میکردند ضمن اینکه چین در حوزه سیاسیت خارجی هیچ گاه در مسیر رویارویی استراتژیک با ایالات متحده قرار نگرفت اما در سالهای اخیر به واسطه اینکه توانسته بود تراز تجاری خود با امریکا را بهبود بخشد در مسیر مساله خلع سلاح کره شمالی عملا با امریکا همکاری نمیکرد و با حمایت پیدا و پنهان از کره شمالی، امکان ادامه حیات برای رژیم کره را فراهم کرده بود.
این کشور از جنوب با کره جنوبی از شمال با جمهوری خلق چین و در زاویه شمال شرقی مرز کوچکی با روسیه دارد. تکیلف کره جنوبی دشمن شماره یک کره شمالی که روشن است اما روسها بعد از فروپاشی شوروی حتی اگر میخواستند توانایی چندانی برای کمک به کره شمالی نداشتند و در تمامی این سالها و ظیفه حمایت از آنها بر دوش چین بوده است. چین مایل بود به حفظ کره شمالی اتمی برای برقراری توازن با امریکا در جنوب شرق آسیا ادامه بدهد اما با آمدن ترامپ و آغاز جنگ تجاری و تهدید بستن تعرفه بر کالاهای چینی و متهم کردن آنان به نقض تحریمهای کره شمالی چین کوتاه آمد. رهبر جوان کره را به پکن دعوت کرد و رسما به او گفت بازی تمام شده و باید نرمش قهرمانانه کند. کره شمالی بدون حمایت چین قادر به ادامه حیات نیست. وقتی حیاتی در کار نباشد داشتن بمب هم فایدهای ندارد. به قول عوام آنچه شیران را کند روبه مزاج، احتیاج است احتیاج... چینیها میدانند که جنگ تجاری با امریکا را میبازند. بعد از آن هم جنگ سیاسی و نظامی را. تجربه جنگ جهانی دوم و فروپاشی شوروی پیش روی آنهاست و چون از تاریخ یاد گرفتهاند پیونگ یانگ را وادار به خلع سلاح کردند.
شروع جنگ تجاری با چین و فشار بر چینیها تنها ایده ترامپ نیست، ساموئل هانتیگنتون سالها پیش از این و زمانی که تئوری برخورد تمدنها را مطرح کرد دو تمدن ناسازگار با فرهنگ و سیاست امریکایی را" کنفسیوسیها و اسلام شیعی" معرفی کرد. سالهاست که نظریه پردازان امریکا روی " اژدهای زرد" در آسیا کار میکنند تا ثمرات مطالعات آنها از آستین دونالد ترامپ بیرون بیاید. جنگ تجاری با چین و ایده خروج از برجام و مقابله با ایران امری اتفاقی نیست. در امریکا مثل ایران کشور عشقی اداره نمیشود. پایان صبر استراتژیک ایالات متحده در خصوص کره شمالی ملازم شد با آمدن ترامپ هرچند از قاطعیت ترامپ نباید چشم پوشید...