پیش از پرداختن به موضوع، یاد آور شود که نگارنده امیدواراست روزی جهانیان شاهد صلح و دوستی میان یهودیان و فلسطینیان شوند تا بهانه از دست تندروان مذهبی و غیر مذهبی که کارشان دشمنی و نفرت پراکنی از اسراییل و یهودیان و هواداری و پشتیبانی غلو آمیز از فلسطینیها در نقش"دایههای دلسوز تر از مادر" است، گرفته شده و این آتش بیاران معرکه، میدان سیاست بازی و یا بهتر شعبده بازی خود را از دست بدهند.
****
یک طنز سوئدی میگوید: فاصله زبان از مغز تنها چند سانتیمتر است ولی هستند سیاستمدارانی که هنگامی که سخن میگویند بنظر میرسد فاصله زبان و مغزشان چندین مایل است!
و این همآن حکایت درایت و کاردانی رهبر معظم و حکومت اسلامی ایران درسیاست درونی و بیرونی است. ندانم کاریها و بی کفایتیهای رهبر معظم و دیگر مفت خوران و مفت گویان حاکم میرود که ایران را درگیر جنگی کند که پایانش برای کسی روشن نیست. دشمنی کور با اسراییل و کوبیدن بر طبل جنگ طلبانه نابودی اسراییل، امری که تنها یک رویای کودکانه است!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روشن نیست چرا دشمنان اسراییل و یهودیان، اندک زحمتی به خود نمیدهند که به دنبال سرچشمههای دشمنی کور با یهودیان باشند. کسانی که میاندیشند این تنها نازیستها و فاشیستها در جنگ دوم جهانی بودند که دست به یهود آزاری و یهود کشی زده و فاجعه "هلو کاست" را به وجود آوردند و "یهود ستیزی" از این زمان آغاز شده است، سخت در اشتباهند. یهودیان که در تاریخی پُر نشیب و فراز از سرزمین مادری خود"اورشلیم" رانده شدهاند، در سرگشتگی در کشورهای گوناگون، بار در بدریها، رنجها و ستمهای زیادی را بر دوش کشیدهاند.
ماجرا ولی چگونه آغاز شده است؟
نزدیک به دو سالی پیش، نگارنده در معرفی کتابِ "دروغی که هر گز نخواهد مرد" که در باره ریشه یک داستان سرایی و دروغ پردازیِ بزرگِ تاریخی در باره کتابی بنام "پروتوکل مشایخ یهود" است که بنا بر آن یهودیان برنامه تسخیر جهان را دارند، مقالهای نوشتم که خوانندگانی که علاقه مند هستند میتوانند آن را در اینجا بخوانند.
شوربختانه بیشتر برخوردها و یهودی ستیزیها، بر پایه همین داستان ساختگی است. برمبنای این داستان دروغین، هدف نهایی یهودیان تسلط بر همه جهان است و اینک این یهودیان هستند که رسانههای گروهی جهان از آن میان روزنامههای مهم جهان و تلویزیونها، بانگها، شرکتهای بزرگ و... را در اختیار داشته و همه جا انگشت آنها در کار بوده و در حقیقت اقتصاد و سیاست جهانی را میچرخانند و بر همه چیز اندک، اندک پنجه انداخته تا جهان را بکلی در کنترل خود درآورند.
ـ گروهی این باور یهودیان که در تورات از آنها بنام قوم بر گزیده یاد شده، که تنها بار و ریشه دینی و تبلیغی دارد، را به چماقی مبدل ساختهاند تا همه جا به عنوان سند سیاست هایِ نهانی یهودیان برای تسلط، به هر شیوه شدنی، بر جهان است، بر سر آنان بکوبند. آنان توجه ندارند که حتا در قرآن نیز در چندین آیه بر امر برگزیدگی یهودیان تاکید شده است. برای نمونه سوره بقره آیه ۴۷ که چنین میگوید:
"ای فرزندان اسرائیل، [از]نعمتی که من بر شما ارزانی کردم یاد کنید و من شما را به جهانیان برتری دادم. "
امروزه شماری زیادی از خود اسراییلیها بهره وری نژاد پرستانه از این امر را نادرست میدانند و آن را رد میکنند. شمار زیادی از یهودیان از دیدِ خود آن را تنها مأموریتی بر دوش یهودیان برای گسترش دین خدا میدانند نه چیزی بیش از این.
ما و سیاستهای ویرانگر حکومت اسلامی
همآن گونه که از بدی و زشتیها میگوییم از نیکی و خوبیها نیز باید یاد کنیم. نگارنده هیچگاه با سیاستهای "اصلاح طلبان حکومتی" همراه نبوده، با آن مخالف بوده، این حکومت را اصلاح پذیر ندانسته و بارها در این باره نوشته و نیازی به بازگویی نمیبینم.
ـ با وجود مخالفت با اصلاح طلبان حکومتی ولی باید از زیبا کلام و چند مورد گامهای مثبت و درستی که با هوشمندی و شجاعت بر داشت یاد کرد. او برای نخستین بار در حکومت اسلامی، به روشنی پرسش درستی را به میان آورد و در مناظرهای پرسید: " چه کسی به ما مأموریت داده است که اسراییل را نابود کنیم؟ آیا سازمان ملل به ما مأموریت داده است؟ آیا مردم این را از ما خواستهاند؟ و... " او همچنین مخالفت خود با گفتن مرگ بر آمریکا و اسراییل و یا بی احترامی به پرچم ملی این کشورها با آتش زدن و لگد کوب کردن این پرچمها را نیز اعلام داشت و با شجاعت سخنش را نیز به عمل تبدیل کرد و از پا نهادن بر پرچم این کشورها خود داری کرد. باید این کار نیک، درست و بهنگام او را ستود اگر چه به رفتار گذشتهاش در هواداری از رفسنجانی و کارگزاران و سپس اصلاح طلبان حکومتی انتقاد نمود.
ـ سپاهیان و بسیجیانی که دنباله رو مشتی آخوند بیکاره، دزد، مفت خور و مفت گو و در رأسش "رهبر معظمِ" قلابی شدهاند، باید در جستجویِ پاسخ چند پرسش باشند و به آینده خود و خانوادههایشان بیاندیشند و بیش از این در دام این شیادان گرفتار نباشند:
الف ـ هنگامی که فلسطینیها خود با اسراییلیها نشست و برخاست و رابطه دارند (پیش از این در نوشته هایی به رابطه محمود عباس، که رهبری بیشترین بخش فلسطینیها در سازمان الفتح را بر عهده دارد، با اسراییلیها بارها اشاره شده است)، به چه جهت ما "کاسه از آش داغ تر" شدهایم؟
ب ـ درگیری مابین اسراییل و فلسطین میباید به دست خود آنها و البته با پشتیبانی همه نیروهای آزادی خواه و صلح خواه جهان، پایان بپذیرد. این دو همسایه با گذشتهِ تاریخی دراز مدت، سرانجام میباید در صلح و آرامش درکنار هم زندگی کنند. چرا آخوندهای حاکم سرمایههای مادی و معنوی ما را در راهی بیهوده خرج میکنند؟
پ ـ اسراییل به عنوانِ کشوری عضوِ رسمیِ سازمانِ ملل شناخته شده است. چگونه حکومت ایران نیز که عضو سازمان ملل است به خود اجازه میدهد که فریادِ نابودی یک عضو دیگر را سر دهد؟
ث ـ سپاهیان، بسیجیان و حزب الله در ایران باید از خود بپرسند به چه انگیزه و دلیلی ما باید در سوریه، یمن، لبنان، که هیچ مرز مشترکی با آنها نداریم و خطری نیز از سوی آنها ما را تهدید نمیکند دخالت کنیم و سرمایههای مادی و معنوی خود را بر باد دهیم؟ چرا فرزندان خامنهای و دیگر گُنده گوهایِ نظامِ مقدس خود در صف مقدم قرار ندارند که کشته شده تا به بهشتی که وعده میدهند، بروند؟ نباید تا این اندازه ساده دل بود و پیش از این فریب آخوندهای ریا کار را خورد و برای"هیچ" خود را به کشتن داد؟ سپاهیان، بسیجیان، نیروهای نظامی/ انتظامی و..، همه فرندان ایران هستند. شماری از آنها وسیله آخوندها، چنان شستشوی مغزی داده شدهاند که همآنند دشمن در برابر هم میهنان خود، که چنین گرفتار ناکارآمدیها و نابخردیهای حکومت شدهاند، قرار گرفته و با سنگدلی به زدن، کشتن و دریدن آنان پرداختهاند و یا برای نمونه با رفتن به سوریه آلوده و شریک جنایت هایِ وحشتناک بشار اسد، پوتین و خامنهای شده و گاه نیز جان خود را چنین مفت از دست دادهاند. چرا به آینده خود و خانوادهایشان نمیاندیشند؟ وعده "بهشت" این آخوندها جز کاسب کاریِ ریا کارانه چیز دیگری نیست. این چه شهادت و بهشتی است که فرزندان و نوههای رهبر معظم و دیگر آخوندهای مفت خوار و هذیان گو، از آن دوری میکنند؟
اسراییل و داشتن ارتباط با آن
من بر این باور هستم که اسراییل واژگونه روسیهِ حیله گر و حریص و چینِ سوداگر و سودجو، میتواند مهمترین و بهترین متحد ما در منطقه باشد. یهودیان نه تنها دشمنی با مردم ایران ندارند که به سبب پیشینه تاریخی که از رهایی گذشتگان خود از بندِ و زندان بابلیان وسیله کوروش پادشاه هخامنشی دارند، همواره به نیکی از ایرانیان یاد کرده و نسبت به ما بسیار بیشتر از عربها احساس نزدیکی و دوستی دارند. از آن گذشته از رابطه با اسراییل ما میتوانیم از دانش، پیشرفتهای علمی و تکنیکی شگفت آور این کشور کوچک ولی توانمند بهرههای زیادی ببریم.
ـ باید از خود پرسید که تا کنون چه آسیبی از اسراییل بر ما وارد شده است؟ چرا حکومتِ اسلامی تا این اندازه بر طبل دشمنی با آمریکا و اسراییل میکوبد ولی در برابر روسیه که آسیبهای فراوانی به ما رسانده و هیچ گاه قابل اعتماد نبوده و نیست و یا چینی که به مرکز تولید کالاهای بُنجُل، قاچاق خطرناک ترین مواد شیمیایی و.. در جهان مبدل شده است و آسیبهای سنگینی بر اقتصاد و کشاورزی ایران وارد نموده است، دوست و همراه باشیم؟
ـ همه دشمنی با آمریکا و هم پیمانان آن به ویژه اسراییل، به "کودتایِ ۲۸ مرداد" و پشتیبانی از حکومت شاه باز میگردد. این روند تا کی باید دنبال شود؟ این کودتا مهمتر بوده است یا تاخت و تاز روسیه در سالیانی دراز در ایران و تحمیل دو قرداد ترکمانچای و گلستان به ایرانِ سست و گرفتار در دوره قاجار و جدا کردن یک پنجم از خاک آن روز ایران و پیوند زدن آن به روسیه؟
ـ چرا ژاپنیها را سر مشق قرار نمیدهیم؟ آیا ما بیش از ژاپنیها از آمریکایی که با دو بمب اتمی دو شهر بزرگ ژاپن را ویران و نابود کرد، آسیب دیدهایم؟ آنها به جای انتقام جویی با تکیه بر کاردانی، برنامه ریزی درست، هوش و پشت کاری مثال زدنی امروز به یکی از مهمترین قطبهای اقتصادی جهان مبدل شده، در همه جهان از احترامی ویژه بر خوردارشده و بهترین رابطه را با آمریکا دارند و ما همچنان گرفتار در پیچ و تاب ۲۸ مرداد!
ویژگیهای اسراییل
۱ ـ نخستین ویژگی برجسته اسراییل این است که واژگونه ایرانِ آخوند زده، دمُکراسی در آن بر قرار و استوار و قانون مداری در آن مثال زدنی است. شما اندک کشوری را میتوانید بیابید که در آن بالاترین مقامهای کشور یعنی رئیس جمهور و نخست وزیر آن بدون اندک گذشت و تنها برابر آن چه در قانون آمده است، به سبب بزه کاری، به شکلی علنی محاکمه و زندانی شده باشند. یک آن بپنداریم که قوه قضاییه خامنهای را محاکمه کند! میبینیم که احمد نژاد که زیر سایهِ رهبر معظم، آسیبهای شکنندهای به کشور وارد نمود و میلیاردها دلار در آمد ایران را بباد داد و پروندههای گوناگون دارد، نه تنها محاکمه نمیشود که به شکلی مضحک میخواهد نقش رهبر اپوزیسیون را نیز بازی کند. یا همین داستانِ شرم آور و ننگین قاتلی بنام قاضی مرتضوی!
یاد آور شوم که هم اکنون نیز نخست وزیر اسراییل "نتان یاهو" و همچنین همسرش تنها به سبب گرفتن هدیهای که میزانش در برابر دزدیها و اختلاسهای میلیاردی در اُم القُرای اسلامی حتا چند ریال هم حساب نمیشود، بارها مورد بازجویی قرار گرفتهاند. این جا بخش کوتاهی از مقالهای از ژورنالیست سوئدی "توربیون یِرلِروپ" (۱) در وب سایتی بنام "بی اُرِیژینال" (۲) را میآورم که در بخشی از آن دمُکراسی در کشورهای گوناگون از آن میان در اسراییل را بررسی کرده و آن را در بیشترین زمینهها حتا از آمریکا پیش رفته تر ارزیابی نموده است:
"بیشتر فلسطینیها در اسراییل (یعنی دارای تابعیت اسراییل) از امتیازهای فراوان تری از همگنان خود در دیگر کشورهای همسایه و خاورمیانه بر خوردارند. حق رأی، آزادی بیان، حق نمایندگی در پارلمان، برخورداری از آزادی جنسی و حق برابر بین زن و مرد. بر این موردها باید تاکید کرد زیرا افسانههای زیادی در باره [وضع] اسراییل منتشر میکنند. " (۳)
۲ ـ شاهد دیگر بر این مدعا آزادی فعالیتهای سیاسی و ترکیب پارلمان اسراییل (کنست) است که حتا نمایندگان مخالف دولت اسراییل و هواداران دو کشور برای دو ملت یهود و فلسطین در آن حضور فعال دارند. در این کشور کوچک واژگونه همه کشورهای منطقه، حزبهای سیاسی گوناگونی (نزدیک به سی حزب) آزادانه فعالیت میکنند؛ از اسراییلیهای راست گرا و ارتُدوکس گرفته تا اسراییلیهای چپ گرا و یا هوادار تشکیل کشور فلسطین. حزبی اگر تنها ۱۰۰ عضو نیز داشته باشد میتواند برای گزینش در پارلمان کاندیدا معرفی کند. نگاهی به چگونگی گروه بندی نمایندگان حزبهای گوناگون (سال ۲۰۱۵) در پارلمان اسراییل که ۱۲۰ نماینده دارد:
دولت کنونی با پیوند شش حزب: لیکود ۳۰ تماینده؛ کولان ۱۰ نماینده؛ خانه یهود ۸ نماینده؛ شاس ۷ نماینده؛ حزب توراه ۶ نماینده؛ اسراییل بئیتِنو ۶ نماینده و در مجموع با ۶۱ نماینده، تشکیل شده است (۴). اپوزیسیون با ۵۹ نماینده از حزبهای: اتحاد صهیونیست (ائتلافی از حزب کار، حزب لیبرال هاتنواه و یک نماینده از حزب سبز) دارای ۲۴ نماینده؛ حزب لیست مشترک با ۱۳ نماینده؛ حزب چپ سوسیالیست هاداش با ۵ نماینده؛ حزب عربیِ"لیست اتحاد عربی" با ۳ نماینده؛ یک حزب عربی دیگر بنام "بالاد یا بلد" با ۳ نماینده، حزب ناسیونالیست عرب"تاآَل" با ۲ نماینده؛ حزب یاش آتید با ۱۱ نماینده و سر آخر حزب مرتس از ترکیبِ سه حزب"راتز، ماپام و شینوئی" با ۵ نماینده. (۵)
بیان همین اندک در باره اسراییل، بدون گفتن از پیشرفتهای شگفت آورش در دانشِ روز، تکنیک، صنعت و نوآوریها که این کشور را در این زمینهها در ردههای نخست جهان قرار داده است، باید بسنده باشد.
پرسشِ آخِر
به راستی ما از دشمنی با اسراییل و در برابر دخالت و همراهی با کشورهای عقب افتادهای چون عراق، سوریه، لبنان و یمن که بویی از قانونمداری، نظم و ترتیب و دمُکراسی و آزادی نبردهاند، چه بهرهای میتوانیم ببریم؟ حتا ترکیه با وجود پیشرفتها، اکنون با داشتن رهبری چون اردوغانِ تند رو و مستبد در همآن راه تیره و تاری گام نهاده است که آخوندها، ایران را در آن گرفتار کردهاند. همسایگان ما در جنوب و شرق نیز که سخنی برای گفتن نداشته و گرفتارِ چنان گره هایِ کور قومی/ دینی هستند که بازکردنشان دههها به درازا خواهد کشید. جوانان ما برای آینده ایرانِ آزاد، حتما از گذشتگان خود بهتر اندیشیده و برنامه ریزی خواهند کرد.
زیرنویس:
Torbjörn Jerlerup - ۱
Be Original - ۲
۳ ـ اصل مقاله در آدرس زیر:
https://ligator.wordpress.com/2016/10/
۴ ـ نام این حزبها به ترتیب:
Likud، Kulan، Yudish Hem، Shas، Torahpartiet، Yisrael Beiteinu
۵ ـ نام این حزبها به ترتیب:
Sionistunionen، Gemensam lista، Hadash، Förenade arablista، Balad، Yesh Atid، Meretz
برای این دادهها از "ویکیپدیا" به زبان سوئدی بهره گرفته شده است.