زیتون ـ مهسا محمدی: درویشی و خرسندی دو کلمه همزاداند اما اینروزها بعید است دراویش سلسله گنابادی از فراموششدن توسط رسانهها و فعالان سیاسی و اجتماعی خرسند باشند.
همزمان با اعلام خبر خروج آمریکا از برجام و تمرکز رسانهها و شبکههای اجتماعی بر این خبر، شایعه اعدام محمد ثلاث منتشر شد.
هر چند این خبر تکذیب شد اما او همچنان در خطر اعدام قریب الوقوع قرار دارد. محمد ثلاث، درویشی که متهم به قتل سه مامور نیروی انتظامی است، علیرغم آنکه اتهام قتل عمد را نپذیرفته در دادگاه به سه بار قصاص محکوم و این حکم در دیوان عالی نیز تایید شد.
محمد ثلاث در آخرین جلسه دادگاه خود روز ۲۷ اسفند ۹۶ اعلام کرد که اتهامات ایراد شده علیه خود مبنی بر قتل عمد را قبول ندارد و ضمن تأکید بر «ضعف بینایی» خود گفت: «اینکه سه نفر را عمدا کشته باشم قبول ندارم.»
به جز خبرها درباره احتمال اعدام قریب الوقوع محمد ثلاث، گزارشهای مربوط به وضعیت دراویش زندانی بازتاب گستردهای در فضای عمومی نداشته و حتی سازمانهای حقوق بشری نیز چندان درباره وضعیت دراویش بازداشت شده اطلاعرسانی و پیگیری نکردهاند.
تعطیلی وبسایت «مجذوبان نور» نیز شاید در این بیخبری از دراویش بی تاثیر نیست. بازتاب ناچیز وضعیت دراویش درگزارشها درحالی است که برخورد با دراویش بازداشت شده از جمله خشنترین برخوردهای نیروهای انتظامی و امنیتی در سالیان اخیر بوده است.
از سوی دیگر براساس گزارشها حداقل ۵۰۰ نفر از دراویش بازداشت شدهاند که در مقایسه با دیگر بازداشتها رقم قابل توجهی است.
از جمله برای مقایسه درا اعتراضات دی ماه که در۱۰۰ شهر ایران برگزار شد براساس گزارش های رسمی حدود پنج هزار نفر بازداشت شدند.
از قم تا گلستان هفتم
گلستانی که آتش شد
محدود گزارشهای منتشر شده درباره دراویش زندانی نیز حکایت از وضعیت نامناسب نگهداری آنان دارد.
دراویش میگویند که کشته شدن محمد راجی یکی از بازداشتشدگان در زندان نیز شاهدی بر مدعای برخورد غیرقانونی با این زندانیان است.
صبح روز یکشنبه ۱۳ اسفند سال گذشته در حالی که حدود دو هفته از درگیریهای خیابان پاسداران گذشته بود، مأموران اداره آگاهی شاهپور تهران از خانواده محمد راجی خواستند تا برای شناسایی زندانی به همراه عکس و مدارک او به اداره آگاهی بروند.
وقتی خانواده این درویش به اداره آگاهی رفتند، ماموران ابتدا به آنها گفتند که محمد راجی در کما است. اما بعد از چند ساعت، با تلفن درگذشت او را به خانوادهاش اطلاع دادند.
در نهایت راجی شبانه به خاک سپرده شد و به خانواده وی اجازه دیدن جسد و شرکت در مراسم خاکسپاری هم داده نشد.
در فیلمهایی که از زمان بازداشت دراویش در شبکههای اجتماعی منتشر شده، دیده میشود که بازداشتشدگان در حین و بعد از بازداشت مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند.
به گفته یکی از منابع بیمارستانی در گفتگو با «زیتون»، تعداد زیادی از این افراد که بعد از بازداشت مورد خشونت قرار گرفته بودند برای درمانهای سطحی و جلوگیری از خونریزی و بخیه کردن زخمها به بیمارستان منتقل شدند.
به گفته این منبع تعداد این افراد آنقدر زیاد بود و زخمهایی که برداشته بودند آنقدر متعدد و عمیق که آنها را در حیاط بیمارستان اسکان داده بودند و «نخ بخیه برای بستن زخمهایشان کم آمده بود».
بعد از درمان سرپایی و ناکافی و در حالی که نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشتند به زندان منتقل شدند و از آن زمان نیز از روند احتمالی درمان و رسیدگی به این افراد خبر دقیقی در دست نیست.
بنابه گفته فعالان حقوق دراویش در حال حاضر دوتن از دراویش به نامهای احمد باراکویی و نیما عزیزی به علت اصابت گلوله ساچمهای به چشمشان و عدم رسیدگی پزشکی بینایی خود را از دست دادند.
از حسن ابطحی تا دراویش گنابادی
آب روانی که سنگ خارا شد
حال دراویش بازداشتی نزدیک به سه ماه است که در زندانهای فشافویه، بازداشتگاه شاپور و زندان زنان قرچک ورامین زندانی هستند.
بازداشتشدگان دسترسی به وکیل ندارند و به گفته خانوادههایشان روند قانونی رسیدگی به پروندههایشان رعایت نمیشود.
اتهاماتی که در کیفرخواست این افراد ذکر شده عبارتند از«اخلال در نظم عمومی، تمرد از دستور پلیس، اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت کشور، استفاده از سلاح سرد و قدرت نمایی با سلاح سرد».
در این میان عفو بینالملل نیز اعلام کرده بود که ۱۱ زن از دراویش گنابادی در ایران از ابتدای ماه اسفند در زندان شهر ری با شرایط غیرانسانی و بدون دسترسی به وکیل نگهداری میشوند.
این سازمان همچنین با اشاره به شکنجه دراویش گنابادی در بازداشتگاه شاپور اعلام کرده بود که «مشت و لگد؛ ضرب و شتم با لوله پلاستیکی، کابل یا شلاق؛ بسته شدن به لوله یا دیگر وسایل به مدت طولانی؛ و انواع مختلف آویزان کردن» از روشهای معمول شکنجه دراین بازداشتگاه است.
بالا رفتن سطح خشونت در درگیریهای اول اسفند ۹۶ در خیابان پاسداران که در آن علاوه بر خشونت سیستماتیک و شدید حاکمیت و دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی، دراویش نیز در مواردی دست به خشونت زده بودند، موجب شد که در افکار عمومی هم عکسالعملهای دوگانه ای نسبت به این اتفاق به وجود بیاید.
بسیاری در شبکههای اجتماعی شروع به محکوم کردن خشونت از سوی هر دو طرف کردند و در مجموع با احتیاط به این موضوع ورود میکردند.
به نظر میرسد همین عامل موجب شد که در ادامه هم دست و دل گروهی از فعالان و دغدغهمندان حقوق بشر که به عنوان مثال درباره پرونده فعالان محیط زیست بازداشتی به طور پیگیر خبر منتشر میکنند در رابطه با این موضوع کمی بلرزد.
این در حالی است که در حال حاضر فارغ از آنچه که در خیابان گلستان هفتم گذشته است، بحث بر سر حقوق بازداشت شدگان است، حقوقی که اولیه مسلم و تقلیل ناپذیر است. حق رسیدگی پزشکی، دسترسی به وکیل، ملاقات با خانوادهها، برخورداری از دادرسی عادلانه و مواردی از این دست که آشکارا درباره این افراد در حال نقض شدن است.
از سوی دیگر نیروهای لباس شخصی و بسیج که نقش ویژه ای دربه خشونت کشیده شدن این درگیریها داشتند، هیچ مجازاتی در انتظارشان نیست.
در همین حال کانون مدافعان حقوق بشر که ریاست آن بر عهده شیرین عبادی است در گزارش خود از نقض حقوق بشر در ایران در بهمن ماه با اشاره به درگیری بین دراویش گنابادی و نیروی انتظامی اعلام کرده بود که «منشأ بسیاری از حوادث ناگوار در اعتراضهای خیابانی، حضور و دخالت نیروهای بسیج در صحنه وقوع حادثه است».