«اکبر خشکوشک» از نیروهای با سابقهی امنیتی که در مصاحبهی تفصیلی ۱۱ آذرماه خود با انصاف نیوز به مرگ کلاهی اشاره کرده بود، در این مورد گفت: چندسال پیش نفوذیهای وزارت اطلاعات در سازمان منافقین خبر آوردند که کلاهی حذف شده است.
متن گفتوگوی کوتاه خبرنگار انصاف نیوز با خوشکوشک و همچنین شرحی از اینکه کلاهی صمدی که بود و چگونه در حزب نفوذ کرد را در ادامه بخوانید:
خبرنگار انصاف نیوز: شما خبر کشته شدن کلاهی را شنیدهاید؟
اکبر خوشکوشک: من در مصاحبهام با شما گفتم که منافقین او را کشتهاند.
آن زمان که شما گفتید دولت هلند هنوز چنین خبری را تایید نکرده بود.
من اطلاعاتی هستم و به شما گفتم و شما توجه نکردید. من که کارهای منافقین را میدانستم. خیلیها را کشتند و فقط او نیست. کلاهی است، کشمیری است و همهی اینها را کشتهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
یعنی وزارت اطلاعات ایران از همان ۲۰۱۵ اطلاع داشت که «علی معتمد» که در هلند کشته شده همان کلاهی است؟
نفوذی داشت؛ وزارت اطلاعات در سازمان منافقین نفوذی داشت و از طریق نفوذیهایش اخبار حذف شدن کادرها را داشته است. مثل کشمیری، مثل کلاهی، و دیگران. صدها نفر را کشتهاند که اینها شاخصهایشان بوده است. اینها از سازمان بریده بودند و رفته بودند کنار و سازمان منافقین هرکسی را که میبرد و کنار میرود حذف میکند.
من در آن مصاحبهام با شما هم گفته بودم که اینها حذف میکنند. اگر به خانه فساد و جنایت اشرف در بغداد بروید میبینید که یک عالم جنازه خاک کردهاند. چون صورتهای اینها را با اسید سوزاندند و بعد خاک کردند و هویتشان معلوم نیست، کسی هم به دنبالش نرفته؛ یعنی در اشرف برخی سکته کردهاند و مردهاند، برخی بیماری داشتهاند و مردهاند و بعضیها را هم منافقین حذفشان کردند.
یعنی شما همان سال ۲۰۱۵ متوجه کشته شدن کلاهی شده بودید؟
وزارت اطلاعات اشراف دارد که چه کسی الان کجا است، چه کسی زنده است و چه کسی مرده است. اگر اینگونه نباشد که دیگر وزارت اطلاعات نیست. پس از کجا داعش را دستگیر میکنند و یا منافقین را دستگیر میکنند؛ نفوذی دارند دیگر.
نفوذیها پیش از کشته شدن خبری نداده بودند؟
نفوذی خبر حذف را داده بود. نفوذیهایی که سازمان اطلاعات در داخل سازمان منافقین دارد، اینها دیگر الان سوختهاند. یعنی اینها دورهای هستند. همانطور که آنها هم میتوانند در ما نفوذی داشته باشند. خود کلاهی و کشمیری هم از نفوذیهای منافقین بودند.
مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی
***
«حزب جمهوری اسلامی»
سایت تاریخ ایرانی دربارهی حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۴ اسفندماه ۹۳ نوشت: حزب جمهوری اسلامی، به فاصله هفت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام موجودیت کرد. این تشکل نوپدید، از آن روی که نام بزرگانی چون آیات بهشتی، خامنهای، باهنر، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی را بر خود داشت، به سرعت مورد اقبال جامعه قرار گرفت.
تصاویری که پیش روی دارید جلوههایی از تلاشهای سیاسی و فرهنگی رهبران و پایهگذاران حزب جمهوری اسلامی را نشان میدهد. این عکسها را سایت «مشرق» منتشر کرده است.
انفجار حزب جمهوری اسلامی
خبرگزاری صداوسیما دربارهی کلاهی، عامل انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی، در تاریخ ۷ تیرماه ۹۶ نوشت:
انفجار تروریستی ۷ تیر ماه ۱۳۶۰ از بزرگترین انفجارهای تروریستی تاریخ جمهوری اسلامی ایران است که طی آن آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از مسئولان نظام که عمدتا از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند به شهادت رسیدند.در طول سالیان گذشته از زوایای گوناگون به این جنایت تروریستی پرداخته شده اما شناسایی هویت عامل این حادثه تروریستی نیز به نوبه خود مهم است. در این رابطه سایت قربانیان ترور گزارش میدهد: «انفجار به اندازهای مهیب بود که پیدا کردن رد پا و اثری از عامل انفجار چندان ساده نبود. با این حال سرانجام یک هفته بعد از انفجار، هویت عامل آن شناسایی شد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی اطلاعیهای با اعلام مشخصات وی از مردم برای دستگیریاش درخواست کمک کرد.»... در تحقیقات مشخص شد این عمل وحشیانه توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق تدارک دیده شده بود و یکی از افراد موثر در این جنایت فردی به نام محمدرضا کلاهی شناسایی شد.
کلاهی که بود؟
خبرگزاری مهر در تاریخ ۹ تیرماه ۹۶، نوشت:
محمدرضا کلاهی صمدی، فرزند حسن، متولد ۱۳۳۸، دیپلمه ریاضی از «دبیرستان بامداد تهران» [دبیرستانی واقع در خیابان جمهوری، خیابان گلشن]، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سازمان مجاهدین خلق پیوست ولی به دستور مسئولان مافوق تشکیلات بعنوان پاسدار به کمیته ولیعصر تهران، واقع در خیابان پاستور پیوست.
طولی نگذشت که وی به داخل حزب جمهوری اسلامی رخنه کرد و چندی بعد بعنوان مسئول حفاظت سالن برگزیده شد.
«سید مصطفی میرسلیم»، رئیس فعلی شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی که در آن ایام سمت معاونت تبلیغات حزب جمهوری اسلامی را برعهده داشته، دلیل نفوذ فردی به نام «محمدرضا کلاهی صمدی» را عدم گزینش درست افراد برای حضور در تشکیلات حزب میداند و معتقد است: «ما در هفتههای اول تشکیل حزب جمهوری، نزدیک صدهزار نفر را ثبت نام کردیم. آن استقبال گسترده مانع گزینش دقیق در حزب شد و همین امر باعث ورود افراد نفوذی همچون کلاهی به حزب شد»
میرسلیم میافزاید: «کلاهی عنصر نفوذی منافقان بود که به دلیل استقبال گسترده مردم از حزب و ضعف فرآیند گزینش توانسته بود وارد تشکیلات اداری حزب شود [۱]»
کلاهی به روایت یکی از دوستان هم حزبیاش
برخی نزدیکان و دوستان کلاهی در حزب جمهوری اسلامی از او بعنوان فردی فعال و پرتحرک در حزب یاد میکنند و دلیل اعتماد بزرگانی هم چون مرحوم شهید بهشتی به وی را نیز همین عامل میدانند.
«علیرضا نادعالی» یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی و دوست نزدیک محمدرضا کلاهی میگوید: «زمانی که من به دفتر اصلی حزب آمدم کلاهی در آنجا بود و نمی دانم چطور با حزب آشنا شده بود و چه کسی او را به آنجا آورده بود اما در ظاهر پسر فرز و زرنگی بود و خیلی جدی هم در کارها ظاهر می شد. اصلا به همین دلیل هم بود که شاید در حزب جاگیر شده بود و تقریبا اعتماد افراد را به خود جلب کرده بود. آن زمان هم در حزب انقدر جو صمیمیت و دوستی بود که کسی به کس دیگر بدگمانی و تردید نداشت. من هم با او صمیمی شده بودم و با هم رفیق بودیم»
نادعلی میافزاید: «من تقریبا حدود یکسال با کلاهی دوست و رفیق بودم. البته این آقای حسین فریدون برادر کوچکتر آقای روحانی هم آن زمان در حزب بودند و با کلاهی خیلی شوخی داشتند. من برخی حرکات مشکوک از کلاهی میدیدم اما توجهی نمیکردم. مثلا اگر قرار بود کتابچه ای برای حزب آماده شود سریع و ظرف ۱ روز اینکار را انجام میداد و این حیرت انگیز بود چون علی القاعده کسی نمی تواند این کار را در یک روز انجام دهد. کلاهی یک موتور داشت که با آن این طرف و آن طرف می رفت و وقتی بر میگشت کارها را انجام داده بود. خوب این نشان می داد که برخی ها در بیرون به او کمک هم می کردند»
این عضو سابق حزب جمهوری اسلامی میگوید: «در ان ایام خاطرم هست که با همین کلاهی عصرها هندوانه ای میگرفتیم و در گوشه حیاط حزب تختی گذاشته بودیم و مینشستیم و هندوانه را که در حوض انداخته بودیم قاچ میکردیم و میخوردیم و همانجا هم کلی شوخی با یکدیگر می کردیم. اما نکته ای که در اینجا هست این است که کلاهی آن زمان با ما به هیچ عنوان عکس یادگاری نمی انداخت، واقعا هم عجیب بود برایمان تا اینکه بعد از انفجار دلیلش را فهمیدیم!»
نادعلی همچنین با اشاره به کشف خانه کلاهی پس از حادثه هفتم تیر و وضعیت خانوادگیاش میافزاید: «من هیچگاه به خانه کلاهی نرفته بودم و خانه اش را ندیده بودم و آدرسش را هم بلد نبودم چون ظاهرا نمی خواست ما خانه اش را یاد بگیریم، اما ظاهرا بعد از چاپ عکسش در روزنامه ها، مردم به سپاه اطلاع میدهند و سپاه هم خانهاش را کشف میکند و ظاهرا در خانه اش عکس شاه و اینها را پیدا می کنند. چون ظاهرا خواهرش عضو چریکهای فدایی خلق بوده است و برادرش هم عضو همین گروهک ها بوده و بعد از اینکه برادرش به ایران باز می گردد شناسایی و اعدام می شود. پدرشان هم ظاهرا قبل از انقلاب عضو ارتش بوده است. کلا خانواده ضد انقلابی بودهاند [۲]»
کلاهی صمدی پس از هفتم تیر به کجا رفت؟
کلاهی پس از بمبگذاری، بصورت مخفیانه و بطور مستمر توسط سازمان منافقین محل اختفایش تغییر میکرد. وی یکی دو ماه بعد به کردستان منتقل و پس از مدتی به عراق منتقل شد.
«آیتالله ری شهری» وزیر اطلاعات وقت، در کتاب خاطرات خود مینویسد: «نامبرده [کلاهی] در عراق در بخش عارفی(روابط با عراق) با نام مستعار "کریم" فعالیت میکرده و با یکی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز، اهل تهران، از دواج میکند. همسرش قبلا مسئول نهادی بوده که تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان ارکان(پشتیبانی) و مدتی مسئول تاسیسات بوده است. وی آموزش خلبانی را گذرانده بود و آخرین سمتش هم فرماندهی یگان پدافند، در به اصطلاح ارتش آزادیبخش بود. گفته میشود کلاهی در سال ۱۳۷۰ نسبت به سازمان منافقین مساله دار شده و در سال ۱۳۷۲ از سازمان جدا و در سال ۱۳۷۳ از عراق به آلمان رفته بود [۳]»
یکی از کادرهای جدا شده از سازمان منافقین به نام «سعید شاهسوندی» درخصوص فرار کلاهی به کردستان عراق و فعالیت او در بخش فرستندههای رادیو مجاهد نقل میکند: «درست در فردای هفتم تیر سال ۱۳۶۰، طبق برنامهریزی قبلی، من و سه نفر دیگر به عنوان گروه موسس رادیو مجاهد، بنا به دعوت عبدالرحمن قاسملو [رهبر حزب دموکرات کردستان ایران] عازم محل دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان در ارتفاعات زمزیران شدیم. یکی دو ماه بعد فردی به جمع ما پیوست. او قدی نسبتا کوتاه داشت با ظاهری نجیب و آرام و روحیهای تشکیلاتی و اجرایی. هویت او برای همه ما مشخص نبود. او با نام "کریم" در بخش فنی رادیو مجاهد(فرستندهها) سازماندهی شد. او که بعدها کریم رادیو نام گرفت کسی جز محمدرضا کلاهی، عامل انفجار ۷ تیر نبود.
آخرین شنیدههای من در مورد او این است که در روند تحولات ایدئولوژیک درون سازمان مجاهدین، مسالهدار شده و حتی شنیدم که در حاشیه است ولی به دلیل نقشی که در ماجرای هفتم تیر دارد دیگر امکان زندگی علنی نداشته و بصورت ناشناس زندگی میکند [۴]»
کلاهی در سال ۱۳۷۰ نسبت به سازمان منافقین مسالهدار شد
همچنین خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در این مورد مینویسد:
گفته میشود کلاهی در سال ۱۳۷۰، نسبت به سازمان منافقین مسالهدار شد و پس از جدایی از سازمان طی سال ۱۳۷۲ از عراق به آلمان گریخته است.»
مقتول ۲۰۱۵ المیره، همان قاتل ۱۳۶۰ تهران بود
عصر ایران در تاریخ ۸ خردادماه ۹۷ نوشت:
ضاربان بعد از شلیک دو گلوله به سر «علی معتمد»، متواری شدند و جسد سه ماه بعد در حالی که متعفن شده بود، پیدا شد. وقتی جسد را بررسی کردند، متوجه شدند که او خالی در کف پای چپاش دارد؛ همان علامت «محمدرضا کلاهی».
در ۲۰۱۵ میلادی، اعضای یک باند مواد مخدر در هلند وارد خانه یک مرد ایرانی به نام «علی معتمد» شدند و بعد از شلیک دو گلوله به سرش، فرار کردند. جسد در خانه ماند و بعد از سه ماه که متعفن شده بود، توسط پلیس کشف شد. این حادثه در شهر «المیره» هلند اتفاق افتاد اما علی معتمد که بود؟
در همان زمان گفته شد که نام واقعی مقتول، «محمدرضا کلاهی» بود، کسی که روز ۷ تیر ۱۳۶۰ دو بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی گذاشت و آیت الله بهشتی و بیش از ۷۰ تن دیگر از مسوولان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای حزب را به شهادت رساند.
یک فرد با دو هویت؟ علی معتمد و محمدرضا کلاهی
او در آن زمان، در حزب جمهوری اسلامی کار می کرد و توانسته بود یک بمب را در داخل کارتن کاغذها و بمب دیگری را در درون کیفش جاسازی کند و با ارتباطات کاری اش، به راحتی وارد محل جلسه کند. کلاهی بعد از جا گذاری بمبها، به بهانه خرید چیزی از محل خارج شد و دقایقی بعد، انفجار بمب، سقف بتونی محل جلسه را بر سر حاضران خراب کرد.
کلاهی در مدتی که در حزب جمهوری اسلامی کار می کرد، بسیار متدین و وظیفه شناس مینمود تا کسی به او شک نکند.او بعد از انجام این عملیات تروریستی به عراق گریخت و از آنجا به اروپا رفت و دیگر کسی از سرنوشت او خبردار نشد تا آن که فردی به نام علی معتمد در هلند به قتل رسید که همانند کلاهی، خالی در کف پای چپ داشت. در آن زمان، هیچ کس به اعتبار این خال، تأیید نکرد که مقتول ۲۰۱۵ المیره، همان قاتل ۱۳۶۰ تهران است.
دادگاهی در هلند هویت کلاهی را تایید کرد
یورو نیوز در تاریخ ۸ خردادماه ۹۷ نوشت:
بر اساس گزارش یک روزنامه هلندی، دادگاهی که پرونده قتل علی معتمد، یک ایرانی ۵۶ ساله در شهر آلمیر را بررسی میکرد، جمعه ۲۹ مه/۴ خرداد اعلام کرد که هویت واقعی مقتول شناسایی شده است. طبق گزارش دادگاه علی معتمد در واقع محمدرضا کلاهی متهم اصلی پرونده انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر سال ۱۳۶۰ است. در جریان این انفجار، محمد حسین بهشتی دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و ۷۴ نفر از اعضای این حزب و مقامات آن زمان کشته شدند.
روزنامه «پارول» هلند گزارش میدهد که محمدرضا کلاهی با مسعود کشمیری در دو شهر کلن و هامبورگ آلمان ملاقات داشته است. مسعود کشمیری متهم ردیف اول انفجار در دفتر نخست وزیری جمهوری اسلامی ایران در ۸ شهریور ۱۳۶۰ است که منجر به کشته شدن محمدعلی رجایی ريیس جمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر وقت شد.
همسر علی معتمد (محمدرضا کلاهی) در مصاحبهای با این روزنامه هلندی مدعی است که به هویت همسرش بعد از قتل وی در سال ۲۰۱۵ پی برده است.
طبق گزارش این روزنامه محمدرضا کلاهی در اوایل دهه ۹۰ میلادی با نام علی معتمد از هلند پناهندگی گرفته و در شهر آلمیره این کشور به همراه خانوادهاش ساکن شد. علی معتمد از زمان مهاجرت به هلند به عنوان تکنیسین برق مشغول به کار بوده تا اینکه بعد از ظهر روز ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ هنگام بازگشت به منزل از محل کار با شلیک گلوله به سرش به قتل میرسد. دو سرنشین خودرو که نقاب بر چهره داشتند بعد از شلیک از محل متواری میشوند.
روزنامه «پارول» مینویسد که دو متهم به قتل از خلافکاران حرفهای و شناخته شده هلند هستند و به همین جهت در ابتدا این تصور ایجاد شده بود که مقتول درگیر مسایل درون گروهی باندهای مواد مخدر شده بوده است.
دادگاه اعلام کرد که پرونده تا ماه اوت/شهریور در دست بررسی باقی خواهد ماند.
بیشتر بخوانید: «گفتوگوی تفصیلی با اکبر خوشکوشک در سالگرد قتلهای زنجیرهای»