در این نوشته یکبار دیگر کوشش میشود که نشان داده شود "مبارزه منفی" واژگونه "مبارزه مدنی"، که از دیدِ نگارنده سالها است به نادرست به میان آمده و مردم را فریب داده است، تا چه اندازه میتواند در برابر حکومت، بسیار سود آورتر و کم هزینه تر باشد. در آغاز ولی نیاز به این یاد آوری هست که نگارنده تنها دیدگاههای خود را با هم میهنان در ایران در میان میگذارد و چون به سبب نبودن در جامعه ایران، تنها از دور دستی بر آتش دارد، به هیچ شکل برای کسی تعین تکلیف نمیکند.
***
همآن گونه که پیش بینی میشد جنبش دیماه نود و شش، مُهرخود را در همه جا چه در درون و چه در برون ایران زده است و روز بروز اثر کوبنده آن نیز بیشتر تر و آشکارتر میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در درون ایران
حکومت گذشته از اینکه از نبود دست اندرکارانِ درست کار، درست کردار، اهل اندیشه، ورزیده و کارکشتهِ با درک و دانشِ درخور، به سختی در رنج است، شخصیت دروغینی که برای آخوند خامنهای ساخته است نیز در اعتراضهای دیماه گذشته، چنان آسیب شدیدی دیده است که باز سازی آن نا شدنی است و اکنون شعارها و بیان نفرت و بیزاری علیه او و ولایت ساختگی و انگلیاش، در سراسر ایران به چشم میخورد. آخوند خامنهای به جای درس گیری از جنبش دیماه سال گذشته، نه تنها دگرگونیای در رفتار ضد مردمیاش ایجاد نکرده است که از هول و هراس خیزش آینده و این بار همگانی تر و یکپارچه تر مردمِ به جان آمده، بر فشار و زورگویی بیشتر و نمایش قدرت در اینجا و آنجا پرداخته است که همه از آن آگاه هستند. پرونده سازیها و دستگیریها، مزاحمت بیشتر برای زنان در خیابانها، ضرب و شتم و آزار دست فروشان بی پناه، بستن تلگرام و کوشش برای ایجاد دردسر و تهدید به زندان برای کسانی که از فیلتر شکن بهره میگیرند، به خون کشیدن اعتراض مسالمت جویانه مردم مبارز کازرون، بی اهمیتی به درد و رنج آسیب دیدگان زلزله کرمانشاه، و این روزها بی اعتنایی و عدم پاسخ گویی به خواستههای به حق رانندگان اعتصابی و زحمتکش کامیون و کوشش برای پراکندگی در میان آنان و... ریشه در همین ترس و هراس حکومت دارد. در کازرون مردم دست خالی قربانی دادند ولی به سختی با مزدوران حکومت درگیر شده و خسارتهای زیادی نیز به آنها وارد آوردند. یک ویژگی در اعتراضهای هر روزه امروز ایران، پایداریهای بسیار چشم گیر تر و همآهنگ تر مردم در برابر مزدوران حکومت است. اعتصاب گسترده کامیون داران در چندین شهر ایران نه تنها نشان از خود گذشتگی و همبستگی هر چه بیشتر در میان این کوشندگان زحمتکش داردکه نشان از برنامه ریزیهای درست تر و همه گیر تر شدنِ مبارزه آنان دارد. ماه گذشته نیز اعتصاب بازاریان در کردستان چند هفته به درازا کشید. اینک با وجود سرکوب همه جانبه، هر روز در گوشهای از ایران تظاهرات، اعتصاب و اعتراضی بر پاست و فریادها علیه دزدان، اختلاس گران، بارگاه آخوند خامنهای و دستگاههای فاسد وابسته به او و حکومت بلند است و به گوش میرسد.
ـ نکته مهم دیگری که بارها به میان آمده است و همچنان باید گفت و نوشت، بی اعتباری کامل "اصلاح طلبان حکومتی" است که در رویدادهای دیماه گذشته با پشت کردن به مردم و پدیدار شدن ماهیت حقیقی آنها، دیگر نزد مردم اعتباری ندارند و کسی اهمیتی به سخنان و تفسیر و تحلیلهای گمراه کننده آنان که دستانشان به گونهای به خون آلوده است، نمیدهد. تئوریسین آبرو باختهای چون "سعید حجاریان" (۱) میتواند ساعتها فلسفه بافی کند تا شاید آب رفته به جوی باز گردد ولی دیگر بسیار دیر شده است.
ستونهای اصلی سیاستهای حکومت
ـ پایههای اصلی وجود حکومتِ اسلامی بر همآن ستونهای شناخته شده "الرُعب بالنَصر، دروغ گویی، ریاکاری و پنهان کاری" استوار است ولی زمان دیگر به سود حکومت و این روشها عمل نمیکند. پردهها دریده شده و رهبر بی کفایت و هذیان گو، رسواتر از همیشه در بُهت و گیجی به سر میبرد. و این در حالی است که بحران شکننده اقتصادی گلوی حکومت را در چنگال خود میفشارد و تحریمها و تنگناهای بیشتری نیز در راه است که شوربختانه فشار زیادی را نیز بر مردم وارد خواهد نمود. شاهد هستیم که روند خارج کردن پول و سرمایه از ایران شدت یافته است و آنان که بوی مرگِ حکومت را حس کرده و دستی آلوده به خون و خیانت دارند، در اندیشه فرار هستند. چنان که آمد، "اصلاح طلبان حکومتی" نیز در وضع رقت باری قرار گرفته و دچار ریزش شدهاند. شوک و ضربه جنبش دیماه نود و شش چنان سنگین بوده است که شماری از طلبهها و آخوندها را نیز از خواب خرگوشی بیدار نموده و زیرک تر هایِ آنان اینک کوشش میکنند دوری خود از حکومت را به هر وسیله شدنیای نشان دهند. اکنون شماری از آنها زبان انتقادی به ارکان حکومت یافتهاند و بنا بر خبرها شماری از طلبهها حتا خدا ناباور شدهاند و شماری دیگر به موسیقی و آواز یعنی "هنرِ ممنوع" روی آوردهاند و... همه اینها از نتیجههای آن ضربه کوبنده و ناگهانی خیزش و جنبش دیماه نود و شش در ایران است.
در برون مرز
در برون مرز گذشته از ضربههای سختی که حکومت در سوریه خورد؛ آبرو ریزی بزرگی که با انتقال پانصد کیلو سند و مدرک سری در روز روشن و زیر چشم اطلاعاتیهای ریز و درشت حکومت به اسراییل انجام گرفت، که چون بمبی در جهان صدا کرد؛ برنامه بیرون راندن گام به گام نیروهای حکومت در سوریه و حتا عراق که در حال اجرا است و پوتین، "رفیقِ شفیقِ" حکومت آشکارا در آن دست دارد؛ لابیها و جاسوسان حکومت نیز به دست و پا افنادهاند. بدنامی چون تریتا پارسی یکباره از ریاست سازمان لابی گری خود کناره گیری میکند! چهره مرموز و بدنام دیگری چون حسین موسویان نیز سخت به کوشش افتاده است که با پیش نهادهایی، به ماندگاری حکومت یاری برساند چون پای خودش به سختی درگیر است و میداند که پس از سقوط حکومت، گرفتار و محاکمه خواهد شد. هوشنگ امیر احمدی هم که شامه تیزش مرگ حکومت را حس کرده و در وضع موجود "آرزوی رئیس جمهور شدن" خود را بر باد رفته میبیند، دیگر در گفتن و نوشتن، "رهبر معظم" به کار نمیبرد و آیت الله علی خامنهای میگوید. او گامهایش را با جهت باد بر میدارد و اکنون در هر نوشته و مصاحبهای پای نظامیان را به میان کشیده و آرزو دارد که آنان قدرت را به دست گرفته تا امیدی برای آینده خود داشته باشد. در گفت و گویی که بتازگی از او منتشر شده و او در آن چون همیشه از زبان دانایِ کل، راه نجات پیش پای حکومت میگذارد، میگوید که حکومت باید هیئتی را برای مذاکره مستقیم با آمریکا بفرستد که از"غیر خودیها و نظامیان" تشکیل شده باشد. پیش بینی و خواست این مهره سوخته لابی گری، یک کودتای نظامی در ایران است که جسارت بیانش را به شکل مستقیم ندارد. به در میگوید که دیوار بشنود. امید او اکنون نظامیان و در رأسش سپاه پاسداران جنایت کار است. همه این لابیها نگران آینده و محاکمه خود به جرم همکاری با آدمخواران و خیانت به مردم ایران هستند.
مبارزه منفی
نگارنده بارها یاد آور شده است که "مبارزه مدنی" در برابر حکومتی که با "مدنیت" دشمن است و در مغز ویرانگرش جایی برای مدنیت وجود ندارد، بی معنا است. شما در کشورهای آزاد و قانون مند است که میتوانید مبارزه مدنی را به پیش برده و علیه قانونی که آن را نمیپسندید یا مقامی که از چهارچوب اختیار خود پا فراتر نهاده، یا زمانی که آزادی اندیشه و بیان در جایی نادیده گرفته شده و... هر خواسته ویژه دیگری که دارید، دست به مبارزه زده بدون هراس از این که لاتها، چاقوکشان و قمه کشان با پشتیبانی دیگر نیروهای سرکوبگر و ویژه حکومت به شما یورش برده و شاید زندگی شما را بر باد دهند. در جامعهای که زنان و دخترانش نمیتوانند به استادیوم ورزشی رفته و یک مسابقه فوتبال را با دلی آسوده تماشا کنند؛ ورزشکاران زن اگر همسر دارند، باید اجازه او را برای شرکت در مسابقهای در برون مرز داشته باشند و این زنان ورزشکار به زور و حکمِ آخوندِ کور دل، باید با چنان پوششهای مسخرهای که تنها شکنجهِ ورزشکار است، راه به ورزش بیابند؛ دستگاه بی در و پیکر دادگستری آن خود سرچشمه فساد، دزدی و بی قانونی است و زندگانی هزاران انسان را به ویرانی کشانده است؛ رهبرش یک نادان یاوه گوی لات و بی ادب است که راه حل هر چه را در زورگویی، ستم گری، دروغ گویی و لاف زنی بیشتر میبیند؛ رئیس جمهورش یا یک مترسک مفلوکی است که پس از هشت سال که از مزیتهای ریاست جمهور بودن نهایت سود خود را برده و در برابر سوگندی که خورده کاری انجام نداده است، دست آخر با سری افکنده میگوید"من تنها یک تدارکاتچی بودم"؛ و یا آن دیگری، مایه ننگ ایرانی است که به خواستِ "رهبرمعظم" رئیس جمهورش میکنند و هشت سال تنها کارش سفرهای پُر هزینه به هر جا که دلش خواست، بر باد دادن سرمایههای ایران با دست باز و پُر گویی و ویرانی ایران بوده است و اینک به جای محاکمه و زندان در بلبشوی "ولایتِ مطلقه فقیه" حاکم بر ایران، در نقش اپوزیسیون نیز ظاهر شده است و... میتوان از "مبارزه مدنی" سخن گفت؟
ـ در روزگار کنونی با توجه به وضع جامعه، راه درست و کم هزینه تر در برابر این حکومت، افزایش هر چه بیشتر و گسترده تر مبارزه منفی است که هم اکنون مردم، حتا اگر شماری از آن آگاه هم نباشند، هر یک به گونهای آنرا انجام میدهند و اگر سازمان یافته تر و همه گیرتر شود، دمار از روزگار آخوندها و مزدوران خیانت پیشه آنان در خواهد آورد. این راه هیچ نیازی به کاربرد اسلحه و خشونت نیز ندارد. چند نمونه ساده را که مردم تا کنون به خوبی انجام دادهاند میآورم:
ـ گسترش نام گذاری نامهای ایرانی خانوادهها برای فرزندانشان به جای نامهای عربی و بیگانه که امروز بسیار چشم گیر است و نیازی به تفسیر بیشتر ندارد؛
ـ کار زیبای دخترانِ دلیر خیابانِ انقلاب که در دنیا شناخته شد و مورد تحسین قرار گرفت؛
ـ خودداری از رفتن به مسجد و نماز جمعهها و گوش نکردن به یاوهها و دروغهای آخوندها که از آن از زبان خود آخوندها به عنوان" خالی شدن مسجدها و نماز جمعه ها" یاد میشود و... نمونههای دیگرسرپیچی از دستورها و باید و نبایدهای حکومت.
کارهای ساده و بدون هزینه دیگر
ـ ریشههای کاسبی و کاسه گدایی آخوندهای مفت خوار و سیری ناپذیر در هر شکلی که باشد را باید از ته و بن زد. کدام یک از این امامزادهها میتوانند یک بیمار سرطانی را درمان کنند؟ چرا باید مردم پول و طلا در امام زاده هایی که چون قارچ در ایران روییده است، بریزند؟ این پولها و طلاها کجا و به جیب چه کسی میروند؟ اینها همه دکان کاسب کاریِ آخوندها است که ربطی به دین و مذهب ندارد و خیلی ساده آن را"گوش بری" میگویند. یک بخش از کار جوانان آینده ساز ایران، برخورد منطقی با این ویرانگری هایِ آخوندی در جامعه است که باید از خود، خانواده؛ نزدیکان و آشنایان آغاز نمود. این کارها میتوانند به امری روزمره و مسئولیت ملی جوانان ایرانی دلسوز و آینده ساز مبدل شوند.
ـ نگارنده پیش از این هم بارها یاد آور شده است که یک شکلِ دیگرِ مبارزه منفی، شناسایی دقیق مزدوران خود فروخته، معرفی آنان به هر وسیله شدنی با افشای نامهای ساختگی، نام حقیقی و آدرس آنها و ایزوله کردن آنان در جامعه است (با هُشیاری و دقت زیاد که کسی به نادرست متهم نشود). این گونه رفتارها اندک هزینهای نیز ندارد. میتوان با این مزدوران رفت و آمد و گفت و گو نکرد، هر جاآفتابی شدند، دور آنان را خالی نمود، هر جا پدیدار شدند، به شکلی قراردادی، تکه کوتاهی از آهنگ شناخته شدهای را با سوت زد یا خواند یا زمزمه کرد تا همه بدانند مزدوری در آن جاست و... فراوان ابتکارهای دیگری که جوانان ایران که بسیار تیز چنگ و مبتکر نیز هستند، میتوانند با توجه به وضعی که در آن قرار دارند، خود بیابند. میباید گونهای شود که این خود فروختگان به جای مردمِ به تنگ آمده، خود در زندگی روزمره در تنگا قرار گرفته و جسارت نکنند که برای مردم در خیابانها مزاحمت ایجاد کنند و یا به مردم بی پناه یورش ببرند.
به ارتشیان، سپاهیان و بسیجیان شرافتمند
در زندگی همیشه چنین مجال هایی ایجاد نمیشود که انسان پایبندی خود به درستی، شرافت، عشق به رفاه و سربلندی مردم و میهنش را بتواند نشان داده و نامی نیک از خود به یادگار بگذارد. دشمن مردم ایران بیرون از مرزهای ایران نیست و اگر هست ساخته و دست آورد این حکومتِ آدمخوار است. راه و روش و منش این حکومت، هیچ نزدیکی و همگونی با خواستههای مردم ایران ندارد. اگر دشمنی در برون مرز هست، دشمن این حکومت دشمن سازِ دیو کردار است و نه مردم ایران. بارها گفته شده و باز هم باید گفت که "دشمن در خانه است" و پایگاه اصلیاش نیز "بارگاه رهبر مقدسِ" قلابی است. مردم نیاز به همکاری و همراهی ارتشیان، سپاهیان و بسیجیان شرافتمند و میهن دوستی دارند که به اجبار و برای داشتن نانی در سفره در این سازمانها سرگرم کار هستند و من تردید ندارم که هستند و پُر شمار نیز هستند. میهن و مردم ما در وضع دشوار و سرنوشت سازی قرار گرفتهاند و به یاری شما نیاز دارند. از هم امروز نیاز دارند که شما نیز به شکل گسترده تر، دست به کار شوید. میتوان مردم را از برنامههای حکومت برای سرکوب، شیوههای آنان، مُهرههای مسئول این برنامهها با نام و نشان آنان، آگاه کرد. این گروه از نظامیان و شیه نظامیان ایرانی که دل با مردم دارند میباید راه هایی برای سازماندهی نیروههای خود بیابند زیرا بیش از مردم توانایی و امکان آن را دارند.
برنامه ریزی از هم اکنون
نسلهای پس از انقلاب، جوانان برومند ایران، از هم اکنون نیاز به برنامه ریزی برای آینده ایرانِ آزاد دارند. هر روز باید در میان خود در این باره گقت و گو و چاره جویی نمود. آنها باید بدانند چه حکومتی میخواهند؛ چگونه با درایت آن را بر قرار کنند؛ چگونه با مخالف خود مدارا کنند و بتوانند پس از فروپاشی این حکومتِ ستم گرِ فاسد، برنامههای روشن و آماده جایگزینی و جلوگیری از هرج و مرج و انتقام گیری کور را داشته باشند. حکومت آینده ایران با درس گیری از گذشته خونین چهل ساله، میتواند از خشونت، خونریزی و ویرانی به شدت دوری کند و اجازه ندهد جنایت هایی که پس از اتقلاب وسیله آخوندها انجام گرفت، یکبار دیگر در جامعه ما صورت بگیرد. همه متهمها میباید به شکلی قانونی محاکمه شوند زیرا حکومت آینده ایران میخواهد قانونمند باشد و روشِ روشنِ قانونی و انسانی در جامعه آزاد آینده بر قرار کند. گسترش مبارزه منفی همگانی در شکلهای گوناگون آن، راه سرنگونی حکومت اسلامی را ساده تر و هموار تر میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زیر نویس:
۱ ـ حجاریان در گفت و گویی کوشش کرده است که بگوید این رژیم "جمهوری" است! کسی تا کنون چنین جمهوری آزادی کش، آدمخوار و تروریست و تروریست پروری ندیده است.