میثم مختاری - آی اسپورت - برد ایران در جام جهانی و کسب سه امتیاز در بازی اول، باعث شده تا تیم ملی کشورمان در اوج باشد و تحلیلها همه به سمت چگونگی کسب این برد رفته باشد. در ادامه سعی میکنیم چند نکته مغفول مانده از این بازی را بررسی کنیم تا زوایای دیگری از بازی تیم ملی ایران روشن شود.
یک - مهمترین تاکتیک ما در این بازی، پرس در میانه میدان و توپربایی و استفاده از اشتباهات مراکشیها بود. موضوعی که چند بار اتفاق افتاد و دو بار تکمیل شد که در نهایت با بیدقتی آزمون و انصاریفرد در زدن ضربات آخر، منجر به گل نشد. اگر بازی ایران مقابل نیجریه در برزیل را به خاطر بیاورید، در آنجا هم تقریبا چنین تاکتیکی استفاده میشد و بازیکنان ما توانستند چند بار موفق به توپربایی شوند، اما آن زمان بازیکنان ما توانایی طراحیهای بعد از توپربایی را نداشتند و این بازی نشان داد که پیشرفت قابل توجهی در ارائه این تاکتیک داشتند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
دو - ما همچنان تاکتیک مشخصی برای طراحی حملات از عقب و زمانی که سازماندهی دفاعی تیم حریف شکل گرفته نداریم و سعی میکنیم با گرفتن خطا و حتی اوت دستی، راهی به سمت دروازه حریف پیدا کنیم. شاید خندهدار باشد، اما مواقع پرتاپ اوت، ما دو کاندیدا داشتیم و بعضا وحید امیری و احسان حاجصفی با مشورت هم اوت را پرتاب میکردند، گویی که ما صاحب یک ضربه کاشته پشت محوطه جریمه شدهایم.
سه - بازیکنان داخلی ما به وضوح فعالتر، موثرتر و بهتر از بازیکنان لژیونر ما کار کردند. از این موضوع هم چند نکته میتوان استخراج کرد. اول اینکه باید بپذیریم سطح لیگ ما با حضور مربیانی همچون برانکو و شفر بالاتر رفته و حداقل در استقلال و پرسپولیس، بازیکنان باکیفیتی آماده میشوند و باید کمی بیشتر در رابطه با ترانسفر بازیکنان به لیگهای درجه سه اروپایی نظیر یونان و کرواسی و... تامل کرد. ضمنا باید بپذیریم که دلیل لژیونر نشدن امثال وحید امیری و امید ابراهیمی، کیفیت پایینتر آنها نیست. اگر امکان لژیونر شدن این قبیل بازیکنان در سنین جوانی بود، شاید الان در باشگاههای بزرگتری نسبت به آزمون و عزتالهی و جهانبخش بازی میکردند. باید بپذیریم که باشگاههای اروپایی، به دلایل فوتبالی یا شاید سیاسی، نسبت به بازیکنان و محصولات فوتبال ایران بیاعتماد هستند و چون بازیکنان جوان به دلیل سن کم، سرمایه خوبی برای آینده هستند، پذیرای آنها در فوتبال هستند.
چهار - تیم ملی ما، بزرگتر و یا کاپیتان ندارد. مسعود شجاعی به عنوان پراشتباهترین بازیکن تیم ما، نتوانست از لحاظ روانی بر روی خود تسلط پیدا کند و قاعدتا چنین بازیکنی توانایی ایجاد آرامش در تیم را ندارد. بازیکنی مثل سیدجلال حسینی از این لحاظ خیلی میتوانست به تیم کمک کند. اما حالا سیدجلال نیست و به نظر میرسد کاپیتان و بزرگتر این تیم باید اشکان دژاگه باشد. از وضعیت مصدومیت اشکان بیخبریم و امیدواریم به شرایط بازی کامل برسد تا تیم در بازیهای سخت اسپانیا و پرتغال، مثل بیست دقیقه ابتدایی بازی با مراکش سردرگم نباشد.
پنج - نباید فشار کاذب روی تیم ایجاد کنیم. باید بپذیریم که هنوز قدم بزرگی برای صعود از گروه برنداشتهایم. اگر فرض کنیم که مراکش و ایران ابتدا با پرتغال و اسپانیا بازی میکردند و با دو باخت برای اعاده حیثیت مقابل هم گرفته بودند، الان با این نتایج ما فقط برنده سوم شدن در این گروه بودیم. پس ما فعلا در این گروه سوم شدهایم و نه بیشتر از آن. آن هم با یک بازی ضعیف و البته با تفکر مقابل ضعیفترین تیم گروه و با خوششانسی و گل به خودی حریف سه امتیاز کسب کردیم. فراموش نکنیم که برد قبلی ما در جام جهانی مقابل آمریکا با شایستگی کامل به دست آمد. پس نباید با ایجاد انتظارات غیرواقعی، نظیر کسب پنج امتیاز و صعود به عنوان تیم اول، باعث به هم ریختن تمرکز بازیکنانمان شویم. دو باخت خفیف به پرتغال و اسپانیا هم و سوم شدن در این گروه با همین سه امتیاز هم نتیجه قابل قبولی خواهد بود و شاید دو روز قبل همه به آن هم راضی بودیم.