زمانی که اروپا به نوزایی یا رنسانس رسید و به یمن انقلاب صنعتی چهار اسبه پیشرفت می کرد، ملای شیعه در باب آداب نوره کشی و طهارت حدیث تولید می نمود و از کمک لشگر اجنه به امام حسین داستان ها می گفت.
نقش مخرب روحانی، شیخ، ملا و مفتی و در یک کلام، بازرگانی که خدا می فروشد در طول تاریخ ایران داد شعرا را هم درآورده بود. از حافظ شیراز که از هر فرصتی استفاده می کرد که نیشی حواله این جماعت کند تا صائب تبریزی که رک و پوست کنده گفت:
پشه با شب زندهداری خون مردم میخورد
زینهار از زاهد شب زندهدار اندیشه کن
حتی اگر خدافروشان مقدس گاهی هم منشأ خیر بوده باشند، "احتیاط واجب" در آن است که آدمی ببیند ته جریان به کجا می رسد. برای نمونه در زمان قاجاریه که اصولا ایران حراج بود و روس و انگلیس مسابقه غارت گذاشته بودند، "بحرالعلومها" اعتراضی نمی کردند اما سر جریان بخشیدن امتیاز تنباکو به "اینگیلسا" توسط ناصرالدین شاه کار به فتوای تحریم قلیان کشید که در حقیقت دلیلش نه جنبش رگ ملی گرایی که آمدن هزاران نفر انگلیسی و آدمهایی از مستعمراتشان و گسترش بساط "لهو و لعب" و عرق خوری آشکار بود که باعث شد "روحانیت مبارز" از این بیم کند که فردا خلایق بی دین شوند و بازار اینها کساد.
حتی آیت الله بروجردی که تخس بازی در نمی آورد و با شاه جوان هم میانه اش بد نبود و از این روی سکولارها هم احترامش را نگه می دارند، در تحجر و واپسگرایی کم نظیر بود و نقل است که شاه آنقدر صبر کرد که ایشان فوت نماید تا بتواند اصلاحات ارضی را اجرا کند چون "مرجع عالیقدر" از موافقان سرسخت نظام ارباب و رعیتی بود. به هر حال تقصیر هم نداشت در اسلام برده داری نه تنها حرام نیست که اصلا کلی هم قانون درباره رفتار با کنیز و غلام وجود دارد.
از آخوند سنتی به آخوند صنعتی که همان جریان "نواندیشی دینی" باشد می رسیم. کسانی که به "تشیع صفوی" معترض بودند که بی بخار است و در پی احیای "تشیع علوی" بودند و ساختن یک "حزب تمام عیار" از این مذهب. اگر آخوند سنتی با برقرار بودن "حق امام" کار به کار کسی نداشت آخوند صنعتی می خواست که انقلاب کند و بنا به مد روز علی بن ابی طالب را نخستین سوسیالیست عالم می دانست.
در یادنامه بیستمین ساگرد تاسیس نهضت آزادی چاپ بهار ۱۳۶۲ می خوانیم: «شهریور ۱۳۲۰ نقطه آغاز جدیدی است از حرکت اسلامی ... در این حرکت... دو جریان عمده و اساسی مشخص دیده می شود... جریان اول حرکتی است که در میان دانشجویان، دانشگاهیان، تحصیلکرده های مسلمان بروز کرد. مهندس بازرگان و دکتر سحابی (هردو استاد دانشگاه) پرچمدار این جریان در حرکت اسلامی بوده اند...همین جریان است که دین را به دانشگاه و سیاست را به مسجد برد».
به عبارت دیگر این فضلا سنگی به نام ترکیب دین و سیاست را در چاه روشنفکری ایران انداختند که امروز هزاران عاقل جان می کنند که درش آورند. یحتمل اگر آخوند صنعتی بوجود نیامده بود آخوند سنتی هم امکان قبضه کردن قدرت را نمی داشت، به هر روی کم نبودند مذهبیون درسخوانده ای که فکر می کردند چون "مهندس بازرگان" طرفدار خمینی است پس لابد حکمتی در کار است.