دویچه وله ـ از ۴۰ هزار نفر تا دو میلیون نفر؛ راهپیمایی اربعین ظاهرا هرسال گستردهتر میشود. آیا انگیزهای مذهبی موتور محرکه این حرکت است یا هدفی سیاسی پشت آن نهفته است.
تاریخچهاش درست مشخص نیست. برخی منابع فارسی ادعا کردهاند که این تاریخچه تا زمان بنیامیه و بنیعباس عقب میرود و حتی در آن زمان شیعیان از مناطق مختلف خود را پای پیاده به کربلا میرساندند.
برخی دیگر اولین راهپیمایی اربعین را مربوط به سال ۶۱ هجری قمری یعنی همان سالی میدانند که حسین، امام سوم شیعیان در کربلا کشته شد.
منابع دیگری نیز مراسم اربعین را همانند تاسوعا و عاشورا، ابتکار دوران صفوی میدانند.
آنچه اما تقریبا همه بر آن اتفاق نظر دارند این است که مراسم راهپیمایی اربعین در زمان حکومت صدام حسین ممنوع بود و در سال ۲۰۰۳ پس از سقوط صدام دوباره رونق گرفت.
آمار دقیقی از شرکتکنندگان در این مراسم در دست نیست. ویکیپدیای فارسی در این باره نوشته است: «شمار شرکت کنندگان ایرانی در گردهمایی اربعین در سالهای ۸۹ تا ۹۵ از ۴۰ هزار نفر به دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رسیده که نشان دهنده افزایش ۵۵ برابری زائران در مدت شش سال است... در سال ۹۶ بیش از سه میلیون زائر از ایران در این مراسم شرکت کردهاند.»
امسال آمار شرکتکنندگان ایرانی راهپیمایی اربعین بیش از دو میلیون نفر اعلام شد. این در حالی است که امسال مشکلات عدیدهای بهویژه در زمینه تامین ارز برای این مسافران وجود داشت به طوری که دو بانک مرکزی و ملی برای رفع این مشکل جلسه اضطراری تشکیل دادند.
در حقیقت سقوط ارزش ریال در سال جاری، سفری را که تا سالهای گذشته جزو سفرهای ارزان و کمخرج به شمار میآمد، به سوی فهرست سفرهای پرهزینه سوق داد.
علاوه بر مشکلات مالی سفر به کربلا، این سفر چندان بیخطر هم نیست. همین امروز (سهشنبه ۸ آبان) خبر از انفجار بمبی در مسیر زائرانی رسید که پیاده به سمت کربلا در حرکت بودهاند. دو نفر در این انفجار جان خود را از دست داده و چند تن زخمی شدهاند. روز گذشته نیز رسانههای داخلی از جان باختن ۱۱ زائر ایرانی در یک حادثه تصادف در عراق خبر داده بودند.
با این وجود گفته میشود که حدود دو میلیون ایرانی امسال هم در این سفر پر هزینه و پرخطر شرکت کردهاند.
علت این استقبال کمنظیر چیست؟ آیا به واقع تمامی این دو میلیون نفر تنها به "عشق امام حسین" و به شوق "زیارت" قبر او تن به این سفر پر هزینه و پرخطر میدهند؟ تا چه اندازه تبلیغات دولتی روی تصمیم مومنان برای رفتن به این سفر تاثیر دارد؟
مطالب بیشتر در سایت دویچه وله فارسی
گذشته از اینها صرف بودجه و هزینه دولتی برای این کار با چه هدفی صورت میگیرد؟ تشکیل ستادی با نام ستاد اربعین و تخصیص بودجه برای آن، ایجاد استراحتگاهها و غذاخوریهای رایگان در مسیر راهپیمایان و پخش آب و نوشیدنی و غذای رایگان میان آنها چه سودی برای دولت ایران دارد؟ آن هم در شرایطی که بحرانهای اقتصادی از همه طرف گریبان کشور را گرفته است.
برپایی مراسمی مشابه در بسیاری از ادیان دیگر نیز وجود دارد مثلا مسیحیان معتقد در عید پاک پای پیاده به سمت واتیکان میروند یا پیروان دین بودا معابدشان را پیاده زیارت میکنند و موارد مشابه دیگر اما در هیچکدام از این مراسم، دولت هیچ کشوری به طور رسمی از این مراسم پشتیبانی نکرده و بودجه خاصی را برای آن اختصاص نمیدهد.
آیا حکومت شیعه ایران قصد دارد این مراسم را تقابلی برای حج قرار دهد؟ آیا اینجا هم جنگی نیابتی میان ایران و عربستان سعودی در جریان است؟
طرح پرسش؛ نشانه اقناع نشدن افکار عمومی
محمدجواد اکبرین پژوهشگر دینی به دویچهوله میگوید: «ما توانایی نیتخوانی نداریم و نمیتوانیم بفهمیم که این جمعیت آیا واقعا عاشقانه میرود یا تحت تاثیر یک سری تبلیغات؛ اما میتوانیم بفهمیم وقتی جامعه درباره پدیدهای از این جنس که نظائر دیگر هم دارد، پرسش مطرح میکند آن وقت حتما این پدیده قابل تامل است.»
او میگوید مثلا چرا وقتی میلیونها هندو برای یک آیین جمع میشوند کسی پرسشی درباره چرایی آن مطرح نمیکند؟ طرح این پرسشها درباره راهپیمایی اربعین نشان میدهد که افکار عمومی نسبت به این ماجرا قانع نیست.
به نظر این پژوهشگر دینی اگر مراسم اربعین را دولتی سکولار بر عهده داشت و یا در ایران نهادهای مدنی مثل حوزه علمیه یا هیأتهای مذهبی اجرای این مراسم را بر عهده میگرفتند این حساسیتها ایجاد نمیشد.
اکبرین میگوید این پرسشها نشانگر آن است که مردم نسبت به صداقت حاکمان در دینداری و شعارها و شعائر مذهبی تردید دارند و بنابراین درباره ریشه این حرکت میپرسند.
او ادامه میدهد: «اگر بگویند حدیث است که خب نیست، ما مطلقا حدیثی در برپایی پیادهروی اربعین نداریم. اگر بگویند عقلی است و ما میخواهیم معرفت را زیاد کنیم خب معرفت که با راهپیمایی به سمت کربلا زیاد نمیشود. این حرکت تجلیلی است و نه تحلیلی، برای معرفت باید کار تحلیلی کرد و نیازی به این مانور بزرگ نیست. پس مردم میپرسند چه نتیجهای میخواهید از این حرکت بگیرید؟»
برای پاسخ به این پرسش، اکبرین ما را به سرمقاله روزنامه کیهان در روز ۶ آبان- یک روز پیش از اربعین- ارجاع میدهد. "محمد ایمانی" نویسنده این سرمقاله با عنوان "قرارگاه پیادگان پولادین" حرکت اربعین را با راهپیمایی طرفداران آیتالله خامنهای در ۹ دی ۱۳۸۹ مقایسه کرده و نوشته است: «بیدلیل نبود ملت عاشورایی ما بلافاصله پس از جنایت فتنهگران در عاشورای سال ۸۸ و بیحرمتی به ساحت حضرت سیدالشهدا، در حماسه بزرگ ۹ دی، از سران فتنه نام بردند و فریاد زدند "لعن علی عدوک یا حسین". این لعن، جوهره همان لبیک یا حسین است. آن خیانت و جنایت بزرگ مشمول مرور زمان نخواهد شد؛ چون فتنه خط قرمز الهی است... دل ملت ما با سران و بانیان فتنه هرگز صاف نمیشود؛ همانگونه که با بنی امیه و ابن زیاد و عمر سعد و شمر و شریح.»
اکبرین همین را مصداق استفادهای میداند که حکومت ایران از این حرکت در عرصه داخلی میبرد یعنی استفاده از یک واقعه تاریخی که برای معتقدان بسیار مهم و حساس است برای پیشبرد یک نظر سیاسی خاص.
در عرصه خارجی نیز اکبرین معتقد است که جمهوری اسلامی با راهاندازی این راهپیمایی میخواهد حضورش در منطقه را به رخ بکشد.
اکبرین این نظر را هم منتفی نمیداند که جمهوری اسلامی در پی آن باشد تا راهپیمایی اربعین را به عنوان یک حرکت شیعی و ایرانی در مقابل حج عربستان سعودی قرار دهد. او میگوید: «به هر حال جمهوری اسلامی یک رویای ناکام در حج دارد، آیتالله خمینی معتقد بود حج باید تبدیل شود به مراسم برائت از منافقان و مشرکان. منظورش از مشرکان آمریکا و غرب بود و منافقان آن بخش از جهان اسلام که با این دو همکاری میکند. به هر حال حکومت سعودی آن راهپیماییهای برائت از مشرکین را که آقای خمینی اصرار داشت در حج برگزار شود، سرکوب کرد و این یک رویای ناکام ماند و چه بسا رهبران ایدئولوژیک جمهوری اسلامی الان گمان کنند، اگر نشد ما دور کعبه با شعار مرگ بر آمریکا و برائت از مشرکین طواف بکنیم، چرا دور کربلا طواف نکنیم.»
اکبرین تقریبا مطمئن است که با نگاهی به سرمقالههای روز بعد از اربعین در رسانههای اصولگرا و نیز رسانههای خارجی نزدیک به جمهوری اسلامی مثل المیادین و المنار، مشخص خواهد شد که تمام نتایجی که از راهپیمایی اربعین میگیرند، نتایجی کاملا سیاسی خواهد بود که به گفته اکبرین "هیچ ربطی به اشتیاق به امام حسین و معرفت به ایشان ندارد".