Wednesday, Oct 31, 2018

صفحه نخست » یادهای بی‌گسست، ویدا فرهودی

Vida_Farhoudi.jpg

خالی‌ام از هر چه بوده هر چه رفت و هر چه هست

غم فقط جا مانده وُ درد مهیبی از شکست

*

آینه می‌خوانـَدم تا در نگاه صادقش

بنگرم بر خویش وُ بر هر آن چه یاد بی‌گسست

*

بنگرم فرسوده بر اصرار تلح زندگی

یا به یأس خسته‌ای کآمد به بالینم نشست

*

روز‌ها خالی ز عشقند و من‌ام در جستجو

جستجوی کهنه‌ای کز بام بی‌تابی نجَست

*

سرخ و زرد و آبی و پرواز او چون رقص نور

لحظه‌ای پروانه‌وش با عشوه‌ای آمد وَ رَست

*

بهت آنگه سر رسید و سهم من تکرار او

پنجره با حکم توفان دیدگان بی‌وقفه بست

*

نه چه می‌گویم ببین با بغض بی‌فریاد خود

درد لرزاندش ز وحشت، بی‌صدا در خود شکست

*

ویدا فرهودی

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy