زیتون-ابراهیم نبوی: یکی از خصوصیات امام خمینی این بود که در کودکی مثل سیبی بود که انگار با ایزاک یا همان اسحاق نیوتن نصف کرده بودند و مهمترین شباهتشان این بود که زیر یک درخت سیب نشسته بودند. وقتی سیب توی سر نیوتن خورد، نیوتن قوه جاذبه را کشف کرد و وقتی سیب توی سر امام خمینی خورد، قوه دافعه را کشف کرد، سیب دندان زده را به‌قول حمید مصدق انداخت به خاک، و گفت: «لاکن برود.» و از همان روز بود که پیاده کردن سواره‌ها و سوار ماندن پیاده‌ها از قطار انقلاب شروع شد و تا همین هفت ثانیه قبل ادامه داشت. کار به جایی رسید که محسن رفیقدوست که کلا نقش او در انقلاب در دو ساعت رانندگی با بلیزر خلاصه می‌شد، گفت: «مسافرانی از قطار انقلاب باید پیاده شوند.» به‌قول امام خمینی بسمه تعالی، کجا بودی تا حالا؟ برادر زاکانی هم گفته که «هاشمی، خاتمی، موسوی، احمدی نژاد، روحانی و سید حسن خمینی در مکتب امام نیستند، لاریجانی هم لنگ می‌زند.»

علم الهدی: محترمانه و درست
مثل این می‌ماند که ابوبکر بغدادی در دانشگاه بغداد بخواهد کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» درس بدهد و بردن قمه سر کلاس اجباری باشد. آدم کاری که می‌کند باید به او بیاید، در تخصص‌اش باشد، آن را بفهمد. یعنی چه که آقای علم الهدی فرموده: «نامه یزدی به شبیری زنجانی بسیار محترمانه بود.»؟

نقوی حسینی باز حرف زد
بعضی افراد بعضی حرفهای‌شان غلط است، بعضی افراد هم بعضی حرف‌هایشان درست است. نقوی حسینی . گفته: «جاسوس همجنسگرا در قامت یک مجتهد برای ثبت نام در مجلس خبرگان آمده بود.» لامروت! یکی، دوتا، سه تا، چند تا آخه؟ هم جاسوس، هم همجنسگرا، هم مجتهد! یکهو می‌گفتی عضو بارسلونا هم بوده، شبکه مرفین کلمبیا را هم بعد از اسکوبار اداره می‌کرده، مالیاتی که یخدود!