Monday, Dec 3, 2018

صفحه نخست » کدام‌یک بیشتر مقصرند؛ مردم یا نخبگان؟ حسین ترکاشوند

didgah.jpgحسین ترکاشوند - دیدگاه نو

در زمینه تحلیل و بررسی نقش بخش‌های مختلف جامعه در اتفاقاتی که در ایران رخ داده و می‌دهد، می‌توان دو گروه عمده را از هم متمایز کرد: مردم و نخبگان. هرچند که مرز مشخصی نمی‌توان بین مردم و نخبگان(در مفهوم کلی آن) کشید و دو گروه یک طیف را تشکیل می‌دهند، اما اگر به اندازه کافی از مرکز طیف فاصله بگیریم، می‌توان به‌طور مشخص بین رفتار مردم و رفتار نخبگان تمایز قائل شد. تمامی گروه‌های مختلف اجتماعی در آنچه که ایران امروز به آن دچار است، مسئول‌اند اما به واقع مسئولیت و نقش کدام گروه بیشتر است و کارنامه کدام گروه موفق‌تر؟
مدعای اصلی این نوشته این است که به‌طورکلی، در زمینه تغییرخواهی و حرکت به سمت آزادی، مردم کارنامه موفق‌تری نسبت به نخبگان داشته‌اند. مردم ایران در دوران معاصر با موانع و معضلات متعددی دست و پنجه نرم کرده و می‌کنند. این مردم، به‌جز زمان‌های بسیار محدودی، هرگز در جریان گردش آزاد اطلاعات نبوده‌اند. آنها نه امکان دسترسی به روزنامه‌های مستقل و بدون سانسور را داشته‌اند، نه رسانه صوتی-تصویری منتقد و مستقلی امکان ظهور و بروز را داشت. تنها به مدد تکنولوژی، نزدیک به دو دهه است که مردم ایران از طریق ماهواره و اینترنت، امکان آن را پیدا کرده‌اند تا اندکی از زیر خیمه سنگین سانسور خود را کناری بکشند. ماهواره و اینترنتی که صدالبته جمهوری اسلامی فعالانه تلاش کرده تا با استفاده از شیوه‌های مختلف، آب آن را گل‌آلود کرده و در مسیر انتشار اطلاعات مبتنی بر واقعیت، سنگ‌اندازی کند. به یاد بیاوریم که ویژگی کانال در اپلیکیشن تلگرام چگونه انقلابی علیه سانسور بود و مردمی که تا پیش از آن برای دسترسی به یک وبسایت خبری باید از هفت‌خوان سانسور و فیلترینگ می‌گذشتند، حالا برای اولین بار می‌توانستند در شکلی بسیار محدود از حق دسترسی به اطلاعات بهره ببرند؛ که دیدیم چگونه با فیلتر کردن تلگرام، همان فرصت نیز از مردم دریغ شد. اما عدم دسترسی به منابع اطلاعات تنها مشکل مردم ایران نبوده است. آمارها ازسوی سازمان نهضت سوادآموزی حاکی از آن است که همچنان در سال جاری نزدیک به ۹ میلیون نفر بی‌سواد مطلق و ۱۱ میلیون کم‌سواد در ایران هستند. آمار افراد باسواد در سال ۵۷ و ۲۷ به ترتیب ۴۷/۵ و ۲۹/۴ درصد بوده است. بنابراین می‌بینیم که در چنین شرایطی، توقع تحلیل درست سیاسی از مردم با چنین وضعیتی، توقعی متوهمانه است. چرا از مردمی که گرفتار چنین شرایطی هستند، باید انتظار داشت که تصمیم‌های درست سیاسی بگیرند؟ اما طرفه آن‌که، همین مردم با همین شرایط، تاکنون کارنامه موفق‌تری نسبت به نخبگان داشته‌اند. در مقابل، نخبگان جامعه اعم از نخبگان سیاسی، مدنی و فرهنگی، فرصت آن را داشته‌اند که دانش و سواد فرابگیرند، به منابع اطلاعات و آگاهی دسترسی داشته باشند و بسی بیش از مردم، از تجربه‌های کشورهای دیگر درس بگیرند.

اگر به مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران بنگریم، مردم ایران نسبت به قاطبه نخبگان، در تعداد قابل توجهی از اتفاقات در سمت درست تصمیم‌گیری ایستاده‌اند. به‌عنوان مثال، در دوران نخست‌وزیری محمد مصدق، شرایط اقتصادی کشور در وضعیت بغرنجی قرار گرفت اما مردم برای پشتیبانی از مصدق و دولتش، سختی‌ها را تحمل کرده بودند و حامی مصدق بودند و بارها در عمل این پشتیبانی را ثابت کرده بودند. آنچه که منجر به شکست دولت مصدق شد تنها فشار خارجی نبود، تصمیم‌ها و تحلیل‌های نادرست شخص مصدق و مشاوران نزدیکش در کسوت نخبگان، عامل مهمی در سقوط دولت او و بسته شدن فضای سیاسی کشور برای مدتی طولانی بود. در مقطع انقلاب ۵۷، مردم ایران به تشویق نخبگان، به دنبال فضای آزاد سیاسی و جامعه‌ای بری از تبعیض و فساد بودند. اما در نهایت، قاطبه همان نخبگان با جمع شدن پشت روح‌الله خمینی، مسیر رشد اسلام سیاسی را هموار و مرحله‌به‌مرحله در سپردن ایران به حاکمان مردم‌ستیز به او یاری رساندند. پس از انقلاب ۵۷، مردم ایران هربار که فرصتی به دست آوردند، پا به میدان گذاشتند تا شرایط خود را تغییر دهند و بهبود بخشند اما اکثر نخبگان جامعه، مسیر تلاش مردم را تغییر دادند. از انتخابات ۷۶ و ۹۲ گرفته که مردم ایران به تشویق نخبگان تلاش کردند با شیوه‌های مسالمت‌آمیز حکومت را وادار به تغییر کنند تا سال ۸۸ و ۹۶ که جانشان را در دست گرفتند و به خیابان آمدند، این مردم نبودند که تصمیم نادرست گرفتند بلکه قاطبه نخبگان بودند که آنگونه از ایشان انتظار می‌رود، مردم را همراهی نکردند. نتیجه آنکه اگر ایران دچار چنین شرایطی است بیش از آنکه به خاطر کوتاهی مردم و تصمیم‌های اشتباه آنان باشد، به عهده نخبگان و مسئولیت‌گریزی آنان است.

ناگفته نماند که هدف این نوشته این نیست که مردم ایران را به طور کامل از کوتاهی‌ها و اشتباه‌هایش، مبرا کند که این خود موضوع دیگری است برای بررسی در آینده، بلکه هدف این است که تلنگری به نخبگان جامعه بزند که نقش آنها در مسیر رشد و تغییر بسیار بااهمیت است و از آنها بپرسد که آیا آنها به نقش و مسئولیت خویش آگاه‌اند و می‌دانند پیشینیان چقدر کوتاهی کرده‌اند؟
مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy