عصر ایران - جعفر محمدی
سال آینده، به دلیل کاهش فروش نفت ایران و تحریم ها، درآمد ایران کم خواهد شد. به همین دلیل بودجه برخی نهادها که در معیشت مردم اثرگذار نیستند، کم شده است. از بین واکنش های جریان اصولگرا به این کاهش بودجه می توان به یادداشت روزنامه "جوان" و اظهارات آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم اشاره کرد.
"جوان" در این باره نوشته است:
دو سال است این بخش از بودجه کل کشور (بودجه نهادهای فرهنگی) از کلیت آن انتزاع و در شبکههای اجتماعی همانند پول دزدیده شده و به یغما رفته مورد تمسخر و هجمه قرار میگیرد. امسال همانانی که این مهندسی اطلاعرسانی را انجام دادند دم خروسشان به دو طریق بیرون زد؛ هم مستقیماً علیه آن صحبت کردند و هم با لابیگری آن را کاهش دادند... قبلاً که بودجه فرهنگی کاهش هم نیافته بود، مقام معظم رهبری به دولت ما قبل نسبتبه مظلومیت فرهنگ هشدار دادند. اکنون این مظلومیت مضاعف شده است.
جوان در پایان می نویسد:
کسی هست که یک شعار یا پلاکارد اقتصادی در سالهای ۵۶ و ۵۷ در دست مردم ایران دیده باشد؟ آیا در عاشورا و ۲۲ بهمن ۵۷ کسی در خیابانها شعار شکم شنیده است؟
بنابراین بستن دست نهادها و مؤسسات و سازمانهای فرهنگی- دینی به معنای کودتا علیه جوهره انقلاب اسلامی است.
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی نیز گفته است:
چرا انقلاب شد؟ آیا هدف پیشرفت نظامی و علمی بود یا هدف از انقلاب، شامل دین و فرهنگ نیز میشد؟ امروز به گونهای وانمود میشود که خواسته ما، تنها رفاه مادی است؛ همان خواستهای که در کشورهایی که با خدا هیچ رابطهای ندارند نیز مطرح است! مگر مارکسیستها چه میخواستند؟ آیا انقلاب اسلامی با انقلابهای مارکسیستی هیچ تفاوتی ندارد؟... امام(ره) وقتی خیلی احساس خطر میکرد و میخواست خطر عظیمی را به مردم گوشزد کند، میفرمود من برای اسلام احساس خطر میکنم. اما نهایت خطری که ما احساس میکنیم، تورم و گرانی است!
در این باره نکاتی چند حائز اهمیت است:
1 - آقای مصباح یزدی و علمای دیگر حوزه حتماً با این اصل آشنا هستند که "اثبات شی ء نفی ما عدا نمی کند" ؛ یعنی اگر من مطالبه "الف" را داشته باشم، معنایش این نیست که مطالبه "ب" را ندارم.
اگر مردم ایران خواستار پیاده شدن اسلام در جامعه بودند، معنایش این نیست که خواستار معیشت انسانی نبوده اند.
2 - حکومت جمهوری اسلامیِِ تصویر شده در ذهن مردم، حکومتی بود که در آن، علاوه بر تحقق اسلام، ثروت های عمومی چنان عادلانه توزیع می شود که کسی نیازمند نان شب و شرمنده خانواده نباشد. بنابر این به مصداق "چون که صد آید نود هم پیش ماست" وقتی مردم خواهان جمهوری اسلامی بودند، آن را با تمام ابعادش از جمله تأمین معیشت و اقتصادشان می خواستند.
هم از این روست که اولین سرود ملی جمهوری اسلامی با این بیت شروع می شد:
"شد جمهوری اسلامی بپا که هم دین دهد هم دنیا به ما"
3 - اگر مردم برای نان انقلاب نکرده اند، قطعاً برای از دست دادن نان هم انقلاب نکرده اند.
4 - انقلاب اسلامی مردم ایران عمدتاً بر دوش طبقه متوسط جامعه بود و در سال های پایانی رژیم پهلوی، طبقه متوسط از رفاهی کمابیش نسبی برخوردار بود و لذا نان، مطالبه اصلی مردم نبود و از این روی، پلاکاردهای اقتصادی بر سر دست ها نبود.
5 - به فرض که اساساً مردم در جریان انقلاب مطالبات اقتصادی نداشتند به قول روزنامه جوان شعار شکم نداده باشند؛ آیا این بدان معناست که اگر بعداً مردم چنین مطالبه ای پیدا کردند، می توان به آنها گفت که مگر ما برای نان و شکم و اقتصاد انقلاب کرده ایم؟
با استدلال آقایان، اگر امروز مطالباتی مانند "هوای سالم" ایجاد شده باشد، می توان در پاسخ به مطالبه گران گفت مگر کسی در عاشورا و 22 بهمن 57، پلاکاردی مبنی بر مطالبه هوای سالم در دست داشت؟ یا مگر کسی خواستار ارتقای استانداردهای آموزشی یا بهبود وضعیت خودروسازی یا حفاظت از محیط زیست و ... بود؟!
حتی می توان گفت چه کسی در روزهای انقلاب پلاکاردی در دست مردم دیده است که روی آن نوشته شده باشد دهها موسسه و روزنامه به نان دین و فرهنگ و انقلاب درست کنید و بر رأس آنها قرار بگیرید و بودجه های میلیاردی بگیرید؟
6 - حتی اگر بخواهیم صرفاً از منظر دینداری به موضوع نگاه کنیم باید به این سخن نغز رسول گرامی اسلام (ص) اشاره کنیم که "کاد الفقر ان یکون کفرا" (نزدیک است که فقر به کفر بینجامد) یا سخن منسوب به امام علی (ع) را به یاد بیاوریم که "اگر فقر از در وارد شود، دین از پنجره فرار می کند".
حق مطلب نیز همین است و جامعه شناسان و روان شناسان نیز بر صحت این گزاره مهر تأیید علمی نهاده اند؛ به قول "آبراهام مازلو" در نظریه معروف و جهانی "هرم نیازها" تا نیازهای حیاتی و معیشتی انسان تأمین نشود، او به سمت مراتب بالاتری چون رشد و شکوفایی فکری نخواهد رفت.
بنابراین، نمی شود صاحبان شکم های گرسنه را واداشت که مغزهای شان را با مفاهیم متعالی الهی و انسانی غنی کنند. این امر آن قدر بدیهی است و ریشه در فرهنگ کهن مان دارد که عطار نیشابوری در "مصیبت نامه" اش می نویسد:
یکی از شوریده ای پرسید اگر اسم اعظم خدا را می دانی بگو؟ شوریده گفت: اسم اعظم خدا «نان» است.
آن شخص گفت: حیا نداری که اسم اعظم خداوند را نان می دانی؟
مرد گفتش: احمقی و بی قرار
کی بُوَد نام مِهین ، نان ، شرم دار
آن شوریده پاسخ داد: هنگام قحطی در نیشابور بودم و چهل شبانه روز گرسنگی کشیدم در این مدت نه صدای اذانی و بانگ نماز بر می خاست و نه درِ مسجدی باز بود. آنچه سر زبان مردم بود «نان» بود. آن موقع فهمیدم که اسم اعظم خداوند، نان است.
7 - اگر آقایان غم دین دارند، از بودجه های میلیاردی شان به نفع نان مردم چشم بپوشند و بدانند که مردم سیر، خدا را بهتر عبادت و دین خدا را نکوتر پاسداری می کنند.
مگر نه این است که قبل از انقلاب اسلامی، روحانیونی مانند علامه محمد حسین طباطبایی، شهید مرتضی مطهری، علامه محمد تقی جعفری، شیخ احمد کافی و دیگران بدون داشتن حتی یک ریال بودجه دولتی، عملکردی به مراتب بهتر از اشخاصی مانند آیت الله مصباح یزدی داشته اند؟ آیا علامه طباطبایی برای نوشتن تفسیر 20 جلدی المیزان که در صدر تفاسیر قرآن قرار دارد، بودجه دولتی گرفته بود؟ آیا مرحوم آیت الله عبدالکریم حائری یزدی برای بنیانگذاری حوزه علمیه قم و اداره آن بودجه داشت و با آن بودجه توانست بزرگانی چون امام خمینی، آیت الله محمدرضا گلپایگانی، آیت الله محمد علی اراکی، آیت الله شهاب الدین مرعشی نجفی و ... را پرورش دهد؟
کسانی که می گویند اقتصاد جزو شعارهای انقلاب نبوده است، خود در نگرفتن بودجه - که نمایه اقتصاد است - پیشقدم شوند و همانند اسلاف موفق خود به تبلیغ دین خدا بپردازند.