Wednesday, Mar 20, 2019

صفحه نخست » خودکشیِ رسانه!

90.jpgصادق صدقگو، دکترای مدیریت رسانه، در یادداشتی برای انصاف نیوز درباره‌ی نوع رفتار رسانه‌ای صداوسیما با عادل فردوسی پور و برنامه نود نوشت:

«اقتصاد» علم مطالعه چگونگی تولید و مصرف منابع و مدیریت آن است و «اقتصاد رسانه» علمی است که به بررسی ساز و کارهایی می‌پردازد که دامنه انتخاب مدیران و سیاست‌گذاران در حوزه رسانه را محدود می‌کند یا به آن‌ها جهت می‌دهد.

‎موضوع اصلی در «اقتصاد رسانه» این است که گردانندگان رسانه‌ها با بهره‌گیری از منابع موجود، چگونه می‌توانند خواسته‌ها و نیازهای اطلاعاتی و سرگرم‌کنندۀ مخاطبان را برآورده ‌کنند.

‎ اقتصاد رسانه، عوامل مؤثر در تولید خدمات و توزیع کالاهای رسانه‌ای و چگونگیِ مدیریتِ هدفمندِ منابع را به منظور جذب مخاطب و پاسخگویی به نیاز آنها بررسی می‌کند.

‎نیاز صاحبان رسانه‌ها، خوداتکایی و سپس افزایش سوددهی و ارزش افزوده تولیدات رسانه‌ای است، و نیاز مخاطبان این است که خدمات و تولیدات رسانه‌ها را بر اساس سلیقه خود انتخاب و با کیفیت مطلوب و مقبول دریافت کنند.

‎این دو نیاز، در امتداد یکدیگر تعریف می‌شوند و سازمان‌های رسانه‏ای برای پاسخگویی به نیاز مخاطب، لازم است به این پرسش پاسخ دهند که باید «چه‌کسی»، «چگونه»، «چه نوع» و «چه مقدار» از کالای فرهنگی مورد نیاز را تولید کند.

‎هیچ‌یک از این دو نیاز، اولویتی بر دیگری ندارد، چرا که لازم و ملزوم یکدیگرند و عدم درک صحیح این نکته و رجحان هر کدام بر دیگری، خطایی استراتژیک است که ممکن است به عاملی برای «مرگ رسانه» مبدّل شود.

‎از این رو، عنایت ویژه به تهیه و تدوین استراتژی‌های تولید و نشر محتوا را می‌توان محور اصلی در فعالیت‌های تخصصی این سازمان‌ها دانست.

غفلت هر سازمان رسانه‌ای‌ از تولید بر مبنای سلایق و تفکرات جامعهٔ هدف، آغاز راهی است که منجر به بی‌اعتمادی‌ مخاطب و عدم اطمینان جامعه می‌شود. با توجه به کیفیت و کمیت خدمات و تنوع کالاهای ارائه‌شده در بازار توسط رقبای رسانه‌ای، این عدم مقبولیت و مطلوبیت، منجر به کاهش تدریجی ضریب اثر بخشی و نهایتاً شکست سازمان در بازاریابی محتوا و انزوای رسانه خواهد شد.

‎مخاطب شناسی و توجه به عوامل جامعه شناختی موثر بر سلایق آنها، مهمترین عامل در تدوین این استراتژی محسوب می‌شود. استراتژی‌هایی که بر مبنای اصول اقناع مخاطب در ارتباطات رسانه‌ای تدوین و تهیه می‌شود تا کاهش تدریجی مخاطب و فقدان اثربخشی باعث «مرگ رسانه» نشود.

‎یکی از سیاست‌های سازمان صدا و سیما به عنوان یک اَبَر سازمان رسانه‌ای، را می‌توان «جلوگیری از بِرَند شدن» افراد دانست. سیاستی که بر مبنای احساس خطر از جانب کسانی که ممکن است عدم امکان کنترل آن‌ها در آینده، برای این مجموعه حساسیت‌زا و مشکل‌آفرین باشند، شکل گرفته‌است.

تمرکز و وسواس بیش از حد بر روی این سیاست در رسانه ملی، نوعی «خودکشی از ترس مرگ» را رقم زده است.

‎این قانونِ حذفی و نانوشته بیشتر شامل حال افرادی در این جعبه جادویی می‌شود که با بهره‌گیری از این نردبان، به مقبولیت بیش از حد عادی و متعارف دست یافته‌اند و الزامی به حرکت در برخی چهارچوب‌ها و پیروی از بعضی سیاست‌های سازمان نمی‌بینند.

‎این چهارچوب‌های غیرحرفه‌ای و سیاست‌گذاری‌های سلیقه‌ای، شاید به‌زعم مخاطبان و ناظران بیرونی، اصولی بی‌اهمیت یا حاشیه‌ای محسوب شود، اما تجربه این سال‌ها نشان داده است که برخی حاشیه‌ها، همواره بر متن غلبه داشته است. حاشیه‌هایی که صدا و سیما را به حاشیه برده است و‌ می‌توان آنها را ناشی از عدم رفتارشناسی مخاطب دانست.

‎اِشراف عادل فردوسی‌پور بر حوزه ورزش و تخصص او در چگونگی جذب مخاطب، از عوامل مهم اقبال عمومی به برنامه ورزشی ۹۰ بود. این اقبال عمومی و جذب مخاطب، برنامه ۹۰ را از سایر برنامه‌ها متمایز ساخته بود و از این رو، می‌توانست در خروج این سازمان رسانه‌ای از این انزوای خود ساخته، مؤثر واقع شود.

‎استمرار نگاه‌های سلیقه‌ای و رفتارهای میلی، عامل اصلی این انزواست و عدم توجه به اصول «اقتصاد رسانه»، اوضاع کنونی را برای این اَبَرسازمان رسانه‌ای رقم زده است.

‎اوضاعی که به عدم مخاطب‌شناسی و تدوین استراتژی تولید محتوا در این سازمان معطوف است که پس از چند دهه حیات و با چند ده هزار کارمند، مجبور است به دلیل عدم خوداتکایی، دست در جیب مردم کند.

‎در سال آینده و در اوج بحران‌های اقتصادی کشور، ۱۸۴۰ میلیارد تومان به صورت مستقیم از جیب مردم (بودجه دولت) برای استمرار حیات این سازمان پرداخت می‌شود که البته این سازمان به فراخور ایام، به صورت غیرمستقیم نیز دستی در این جیب دارد! (مانند مطالبه ۲۰۰ میلیارد تومان از ناجا برای پخش برنامه‌های ترافیکی)

با این احوال، باز هم این‌ها جوابگوی بودجه این سازمان عریض و طویل نیست و علی‌رغم چنین کیفیتی در محتوای تولیدی (که نیازی به توصیف و تشریح ندارد)، مجبور است برای گذران امور جاری خود، همچون بنگاهی مستأصل و ورشکسته‌ «سوپر مارکت ستاره مربع» تاسیس کند! سوپر مارکتی که سید مصطفی هاشمی‌طبا هفته گذشته در برنامهٔ زندهٔ تلویزیونی، آن را به خرید و فروش بلیط بخت آزمایی در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تشبیه کرد و خلاف شرع دانست!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy