میتوان پیشبینی کرد رژیم فعلی ایران همانند قاجارها و پهلویها ٥٠ سالگی خود را جشن بگیرد و مردم ایران باید این بار سنگین را تا دە سال دیگر با خود حمل کنند. اما سقوط رژیم تنها سقوط رژیم نخواهد بود و نابودی یک کشور خواهد بود. در نابودی و چند تکە شدن ایران تردیدی نیست. چە خوشمان آید چە نیاید ایران بە این مسیر سوق دادە شدەاست و کسی هم متهم نیست بغیراز حاکمیت دینی ایران. حاکمیت دینی ایران را لبە پرتگاە کشاندە وقدرتهای جهانی نیز حساب شدە در کمین چنین شرایطی بودەاند. هر آنچە را روزانە از زبان روشنفکران، افراد و نیروهای سیاسی ایرانی میخوانیم تاثیری بر مسیر سرنوشتی کە ایران گریانگیر آن شدە ندارند و در واقع تحولات منطقەای و بین المللی هستند کە آیندە ایران را رقم خواهند زد.
فروپاشی از درون همانند شوروی سابق، سوریەای شدن ایران همانند سوریە و یوگسلاویزە شدن ایران چون یوگسلاوی سابق در انتظار ایران است. باتوجە بە تغییر در تاکتیک و تکنیهای جنگی احتمال اینکە جنگی بە مفهوم کلاسیک آن مثل آنچە علیە عراق و افغانستان و یا یوگسلاوی اتفاق افتاد اتفاق نیفتد اما نشانەهای فروپاشی داخلی و سوریەای شدن ایران بوضوح پیداست. ایران چە از درون فروپاشد چە سوریە شود در هر دو مورد وارد جنگ فرسایشی خواهد شد. فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی و ایجاد بلوکبندیهای جهانی علیە ایران زمینە ساز فروپاشی و سوریەای شدن ایران هستند.
سوریەای شدن ایران کە تکیە کلام خامنەای و ولایتی است و بقول خودشان اگر در سوریە نجنگند باید در خیابانهای تهران بجنگند دور از واقعیت نیست اما سوریەای شدن مستلزم تضعیف روسیە میباشد همانگونە آیندە سوریە مستلزم تضعیف ایران است.
دوم اینکە، فروپاشی از درون رقم خوردەاست. پیشتر کسانی چون صادق خرازی و عیسی کلانتری از آن سخن بمیان آوردند اما اینک این نگرانی همەگیر تر شدەاست. ایدئولوژی اسلامی همچون ایدئولوژی کمونیستی بی اعتبار گشتە است تا جائیکە بدنە رژیم از ماهیت و اصل انقلاب اسلامی فاصلە گرفتە است. از بعد خارجی هم تحریم و فشارهای اقتصادی زمینەسازی فروپاشی نظام از درون هستند. بحران زیست محیطی و تغییر بافت دموگرافی ایران نیز در تشدید بحران داخلی مهم است همچنانکە یکی از عوامل سقوط رژیم شاە حاشیەنشینی و موج مهاجرت بود. بنابە آخرین آمارها ٧٢٪ مردم ایران شهرنشین و حاشیە نشین هستند.
مطمئنا پیش بینی های فوق روی میز سران رژیم هست، اوضاع را زیر نظر دارند و خود را برای شرایط پیش رو آمادە کردەاند. در چند سال گذشتە نیروهای نظامی ایران در سوریە در جنگهای بین شهری، چریکی و جبهەای تجارب خوبی بدست آوردەاند و بنا بە ویژەگیهای جغرافیایی ایران محاسبات خود رابرای روز مبادا انجام دادەاند و در بدترین حالت امکان فرسایشی کردن جنگ داخلی را دارند. میتوان پیشبینی کرد در صورت ایجاد بحران رژیم نیروهایش را از کردستان، بلوچستان و مناطق کمتر پرمخاطرە بە عقب و بە مناطق مرکزی و نفت خیز عربی منتقل نماید. جنگ بین شهری را در برخی شهرها منجملە اهواز، کرماشان و شهرهای دیگر چند ملیتی برافروزند. از تجارب طالبان برای مقاومت در مناطق صعب العبور نیز استفادە کنند. در صورت طولانی شدن جنگ داخلی سران رژیم همچون طالبان خود را مجددا بە جامعە تحمیل نمایند و در مذاکرات احتمالی صلح شرکت نمایند.
در طرف مقابل یکی از راهکارهایی کە کشورهای غربی و منطقەای برای بی اثر کردن تهدیدهای ایران انجام دادە و میدهند تغیر مسیر انتقال انرژی است و اینکار از دە سال پیش آغاز شدەاست. پروژە گاز تاپی ( ترکمنستان ـ افغانستان ـ پاکستان و هندوستان ) گاز ترکمنستان و حوزە خزر را بە کشورهای هند، پاکستان و..... انتقال میدهد و کشورهای یادشدە را از وابستگی بە ایران رها میکند. پروژەهای شمالی و جنوبی گاز روسیە توسعە یافتە و اخیرا لولەهای انتقال گاز از دریای سیاە بە اروپای جنوبی امتداد یافتە است. پروژەهای انتقال گاز آذربایجان بە دریای سیاە و مدیترانە، بە ترتیب باکو ـ تفلیس ـ باتومی و باکو ـ تفلیس ـ جیحان جریان و پروژە گاز نابوکو برای انتقال گاز آذربایجان بە اروپا اگرچە فعلا اجرایی نشدە اما گاز کردستان جایگزین آن شدەاست. مهمترین و مشکل سازترین مسیر انتقال نفت و گاز انرژی کە ایران را کاملا زمینگیر خواهد کرد انرژی کشورهای حوزە خلیج است. از این جهت ایران در عراق و سوریە مانع تحقق آن است. کشورهای عربی بهمراە امریکا با اجرای مسیرهای زمینی ( امارات و سعودی عربیا ) تلاش کردە اهمیت تنگە هرمز را بی اهمیت کنند. اینک سیاست کشورهای عربی در صدد پوست اندازی و اگر این کشورها قادر باشند سوریە را از ایران و ترکیە بازپس گیرند مسیر انتقال انرژی حوزە خلیج از سوریە تکمیل، امنیت انتقال انرژی مهیا و جهان نیز از نفت ایران بی نیاز خواهد بود.
تضعیف سوریە و بازگشت بە جامعە عربی مستلزم تضعیف ایران و تضعیف ایران نیز مستلزم تضعیف روسیە است بنابراین این بازی زمانبر خواهد بود. البتە نباید از نگاە دور داشت با توجە بە منافع و مطامع تاریخی روسیە در ایران محتملا کشورهای غربی سهم روسها را در نظر خواهند گرفت و ایران محل تقسیم منافع شرق و غرب خواهد بود.