از آغاز شکل گیری نظام جمهوری اسلامی در ایران، صفات و اصطلاحات مختلفی برای تشریح این نظام از طرف مخالفان بکار گرفته شده است. نظام فاشیستی، فاشیسم مذهبی، دیکتاتوری، نظام توتالیتر، شبه توتالیتر، تئوکراسی، الیگارشی و آپارتاید و مافیایی و
در طرف مقابل استمرارطلبان نیز بیکار ننشسته و اصطلاحات خود را اختراع کرده اند. مردم سالاری دینی، حقوق بشر اسلامی، جامعه مدنی نبوی و
اما پرسش مهمی که باید برجسته شود: اگر دموکراسی حکومت مردم بر مردم است، جمهوری اسلامی حکومت چه بر چه است؟!
برای پاسخ به این پرسش بایستی به سال ۵۸ بازگردیم. پس از پیروزی انقلاب یک همه پرسی برگزار می شود که روشی دموکراتیک است برای اخذ مشروعیت. مراجعه به آرای مردم! محتوای همه پرسی چیست؟! آری به جمهوری اسلامی، نه به جمهوری اسلامی. بزرگترین کلاهبرداری تاریخ در آن لحظه ثبت می شود! آری به چه! نه به چه!
در حقیقت پیش فرض برگزارکنندگان این همه پرسی دیوانه بودن رأی دهندگان است. آری به هیچ! نه به پوچ! اکثریت سازمان ها و گروه های سیاسی بهمراه اکثریت مردم در آن همه پرسی مشارکت می کنند! اگر فرض را بر این بگیریم که توده های مردم تحت تاثیر هیجانات ناشی از جو انقلابی بودند، رئوس جریانات سیاسی که به اصطلاح جزو نخبگان تحصیلکرده بودند را چه باید نامید که حتی از فهم معنای همه پرسی یا رفراندم عاجز بوده اند!
به بیان دیگر آن همه پرسی کذایی مراسم اعتراف گیری بدون شکنجه و استفاده از قوه قهریه بود. ما اکثریت نخبگان جامعه بهمراه اکثریت توده های مردم در پیش چشم جهانیان با روشی دموکراتیک اعلام می داریم: دیوانه هستیم، اثر انگشت!
اما اعتراف به دیوانگی به آن همه پرسی کذایی ختم نمی شود، در حقیقت آن همه پرسی آغازی است بر اعترافات ادواری در طی چهل سال گذشته!
پس از همه پرسی نوبت تدوین قانون اساسی است. مسائل حاشیه ای مختلفی در آن زمان حول این موضوع مطرح می شود. از اینکه پیش نویس قانون اساسی تهیه شده مستقیما به رای مردم گذاشته شود یا مجلس موسساتی تشکیل شود از اعضای منتخب مردم و یا در مورد تعداد نمایندگان این مجلس و...
تصمیم نهایی اینکه، مجلس خبرگان قانون اساسی با اعضای منتخب مردم تشکیل شود تا پس از تصویب قانون اساسی در این مجلس با یک همه پرسی دیگر قانون اساسی به رای مردم گذاشته شود.
دوباره سخن از میزان رأی مردم است، به میان آمده و دومین انتخابات ( اعتراف گیری) برای تعیین اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی باید برگزار شود. در آن زمان شورای نگهبانی وجود ندارد تا نامزدها را تایید یا رد صلاحیت نماید، اساسا قانون اساسی وجود ندارد. آیا همه می توانند در این انتخابات نامزد شوند! با پایبندی به یک شرط مقدس، آری همه می توانند. آن شرط از دل نخستین همه پرسی کذایی بیرون آمده است: قبول نظام جمهوری اسلامی و وفاداری بدان! قبول هیچ و وفاداری به پوچ! به بیان ساده تر نامزدها تعهدی را قبول می کنند که نمی دانند چیست و مردم به نامزدهای مجهول التعهد رأی می دهند!
حال با سیل عظیم محجورانی مواجه هستیم که نیاز به ولی و سرپرست و قیم دارند! ولایت فقیه متولد می شود.
آنچه که به طور خلاصه بدان اشاره شد نه طنز است و نه توهین! سرگذشت تلخ مردم ایران است. گناه نخستین! دیوانگانی، دیوانگانی را انتخاب می کنند! دیوانگان منتخب از میان خود دیوانهای را برمی گزینند! دیوانه برگزیده، دیوانگانی را منصوب می کند! دیوانگانی به دیوانگان منصوب رأی می دهند! دیوانه سالاری!
همه انسان ها خطا می کنند، تمامی ملت ها اشتباه می کنند، اما تکرار اشتباه حماقت است! تکرار حماقت فاجعه!
معنای انتخابات در جمهوری اسلامی چیست؟ انتخاب میان بد و بدتر! نه اشتباه نکن! آن انگشت رنگی اعتراف به دیوانگی است. با آن برگه رای تمامی حقوق انسانی و شهروندی را از خود سلب می کنی. دیگر نه سهمی از نفت داری نه از دریا و جنگل و هوا و زمین. آزادی که طنزی بیش نیست و نامی بر میادین و استادیوم نرینه. اگر هنوز حقی برایت باقی مانده از سر لطف ارباب است و صدقه ولی! نگران نباش آن را هم پس می گیرند، در لیست انتظار!
حق اعتراض برده محجور به قیم! تنها حق تو، حق اعتراف است. اعتراف به دیوانگی! یا به اجبار یا با انتخابات و همه پرسی!
تحریم انتخابات شعار نیست، وظیفه مقدس انسانی و ملی و میهنی هر ایرانی است. نشانه سلامت عقل و روان است.
سخن آخر اینکه، آینده ایران دو حالت بیشتر ندارد. یا استمرارطلبان موفق می شوند و جمهوری اسلامی ادامه می یابد یا منحل می شود و نظامی دیگر بر سر کار می آید. فروپاشی نرم، کودتای نظامی، انقلاب توده ای، جنگ (هر چهار گزینه موافقان و مخالفان خود را دارد که موضوع بحث این نوشتار نیست) در هر چهار فرضیه متصور، آنچه که اهمیت دارد چگونگی اخذ مشروعیت نظامی است که پس از جمهوری اسلامی شکل خواهد گرفت.
پس از ساقط شدن هر نظام سیاسی به هر روشی، اولین و مهمترین موضوع برگزاری همه پرسی است. همه پرسی به چه منظور؟ برای مشروعیت بخشی به سقوط نظام تجربه شده پیشین. آیا کسانی که به هر روشی قدرت را به طور موقت در دست گرفته اند حمایت اکثریت مردم را دارند یا نه؟ به بیان ساده تر پس از پیروزی انقلاب محتوای اولین همه پرسی که برگزار شد باید اینگونه می بود: آری به نظام پادشاهی، نه به نظام پادشاهی. اگر پاسخ آری می بود، نظام پادشاهی حفظ می شد، شاه تغییر می کرد و قانون اساسی اصلاح می شد . اگر پاسخ اکثریت نه بود، نظام پادشاهی ساقط و بایستی قانون اساسی دیگری تدوین می شد و به همه پرسی گذاشته می شد. در حقیقت آن رفراندومی که برگزار نشد مشروعیتی نداشت که بخواهد منبع مشروعیت های بعدی باشد.
اما آنچه که از گذشته بایستی درس گرفت و در امروز به کار گرفت:
۱_ تنها انتخابات مشروع چه در حین فروپاشی و چه پس از سقوط کامل، (رفراندم آری به جمهوری اسلامی، نه به جمهوری اسلامی)، نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر.
۲_ برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان بدون پیش شرط های سیاسی و عقیدتی برای نامزدها
۳_ رفراندم قانون اساسی
برائت از مقاله حسین موسویان، فریدون رستگار