Friday, Sep 20, 2019

صفحه نخست » شگفتی‌های ناشنیده از سیاست ایران در برابر اسرائیل

IWIsrael_092019.jpgفرامرز داور - ایران وایر

سیاست ایران در برابر تاسیس کشور اسرائیل که لاینحل‌ترین مشکل خاورمیانه است یکی از جالب‌ترین بخش‌های تاریخ دیپلماسی معاصر ایران است که تا به حال کمتر درباره آن چیزی شنیده شده است.

شاید باور این سخت باشد که در تمام تاریخ سازمان ملل متحد از زمان تاسیس فقط یک بار ایران با عضویت کشوری در آن مخالفت کرده و رای منفی داده که آن هم عضویت اسرائیل بوده است. شگفتی‌ها اما به اینجا ختم نمی‌شود. ایران در زمان محمدرضا پهلوی آخرین شاه، به نحوی باورنکردنی نیز مخالف جدی تاسیس کشور اسرائیل بوده است.

پس از آنکه بریتانیا تصمیم به خروج از فلسطین و پایان قیمومیت بر این سرزمین گرفت، اختلاف بین ساکنان عرب و یهودی سرزمین‌های فلسطینی تشدید شد. بریتانیا تصمیم گیری درباره آینده فلسطین را به سازمان ملل متحد سپرد و از اوایل سال ۱۳۲۶ خورشیدی به مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد کرد تا اجلاس مخصوصی به بررسی وضعیت فلسطین تشکیل دهد.

مجمع عمومی سازمان ملل در بیست و چهارم اردیبهشت این سال «کمیسیون مخصوص سازمان ملل درباره فلسطین» را با یازده عضو تشکیل داد که از اختیارات ویژه‌‌ای برای تصمیم گیری درباره این سرزمین برخوردار بود.

یکی از اعضای این کمیسیون «نصرالله انتظام» رئیس پنجمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل متحد و اولین رئیس هیات نمایندگی ایران در مقر سازمان، در نیویورک بود. «کمیسیون مخصوص سازمان ملل درباره فلسطین» پیش از پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین بازدیدی از این سرزمین‌ها داشت و گزارش خود را به اجلاس پاییزی مجمع عمومی داد.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

هشت عضو «کمیسیون مخصوص سازمان ملل درباره فلسطین» از تقسیم فلسطین حمایت کردند اما طرح سه کشور دیگر که در اقلیت قرار داشتند، تشکیل دولت واحد فدرال فلسطین به پایتختی بیت‌المقدس بود. ایران، هند و یوگسلاوی سابق مدافع این طرح و تشکیل دولت واحد فلسطین بودند.

«فریدون زندفرد» عضو هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در خاطرات خود گفته است که «کشورهای عربی با طرح گروه اقلیت تقریبا در همان حد مخالفت کردند که با طرح تقسیم فلسطین، در حالی که جوامع یهودی از طرح تقسیم فلسطین استقبال کردند.»

طرح تقسیم فلسطین حامیان بیشتری داشت به همین دلیل طرحی بر مبنای آن از سوی «کمیسیون مخصوص سازمان ملل درباره فلسطین» به مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد شد. «مصطفی عدل» نماینده وقت ایران در مجمع عمومی با این پیشنهاد رسما مخالفت کرد. نماینده ایران به مجمع گفت که اکثریت ساکنان فلسطین را اعراب تشکیل می‌دهند و اجرای هر تصمیمی در این سرزمین باید منوط به خواست اکثریت ساکنان آن باشد.

ایران می‌گفت که سازمان ملل باید بر اساس اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل، بر اساس منشور ملل متحد فلسطینی‌ها را در تعیین سرنوشت خود آزاد بگذارد و هر طرحی که خلاف اراده اکثریت تحمیل و اجرا شود، زمینه بروز کشمکش با ابعاد بین‌المللی در خاورمیانه را فراهم می‌کند.

کشورهای عربی که ابتدا طرح ایران، هند و یوگسلاوی را برای تشکیل دولت فدرال فلسطین رد کرده بودند طرحی مشابه به مجمع عمومی دادند اما فرصت ایجاد تفاهم بر سر آن از دست رفته بود و موافقان تقسیم فلسطین رای منسجم‌تری پیدا کرده بودند.

ایران پیشنهاد کرد که برای بررسی بیشتر، رای‌گیری درباره طرح تقسیم چند هفته به عقب بیفتد اما این پیشنهاد پذیرفته نشد و طرح تقسیم سرزمین فلسطین در روز هفتم آذر ۱۳۲۷ (بیست و نهم نوامبر ۱۹۴۷) به رای گذاشته شد و به این ترتیب تشکیل کشور اسرائیل هم به تصویب رسید.

ایران و دوازده دولت دیگر به این قطعنامه یعنی طرح تقسیم فلسطین و تشکیل کشور اسرائیل رای منفی دادند اما پیش‌بینی نماینده ایران در بروز درگیری در خاورمیانه به سرعت به واقعیت پیوست و کار به شورای امنیت سازمان ملل کشید که مسئول حفظ صلح و امنیت بین المللی است. شورای امنیت از مجمع عمومی خواست که جلسه ویژه رسیدگی به حکومت فلسطین تشکیل شود.

در این نشست ایران برای سومین بار در یک مقطع تاریخی که به تشکیل اسرائیل منجر شد، بار دیگر با تاسیس چنین کشوری مخالفت کرد و خواستار لغو مصوبه مجمع عمومی درباره تقسیم فلسطین شد. مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب کرده بود که فلسطین بین اعراب و یهودیان ساکن آن به‌طور مساوی تقسیم شود و بیت‌المقدس هم محدوده‌‌ای باشد که تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد تا از ایجاد برخورد احتمالی جلوگیری شود.

کشورهای عربی هم حامی همین طرح و مخالف تاسیس کشور یهودی بودند اما در بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۲۷ خورشیدی (چهاردهم مه ۱۹۴۸) که آخرین ساعات قیمومیت بریتانیا بر فلسطین بود، دولت یهود در فلسطین اعلام موجودیت کرد. اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا هر دو فورا موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناختند اما ایران از شناسایی اسرائیل به عنوان یک کشور تازه تاسیس خودداری کرد.

موضوع عضویت اسرائیل در سازمان ملل متحد در بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۲۸ خورشیدی (یازدهم مه ۱۹۴۹) مطرح و در قالب پیش نویس یک قطعنامه در مجمع عمومی به رای گذاشته شد. موضع سیاسی اعراب که تشکیل اسرائیل را غصب سرزمین ساکنان عربی فلسطین می‌دانستند، مخالفت با عضویت اسرائیل بود اما در تصمیمی بی‌سابقه، ایران برای اولین بار به درخواست عضویت کشوری در سازمان ملل، رای منفی داد. با این تصمیم ایران با حضور اسرائیل در سازمان ملل مخالفت کرد که ششمین مخالفت سیاسی جدی ایران در برابر موجودیت اسرائیل بود.

با این همه درخواست عضویت دولت اسرائیل در سازمان ملل متحد رای آورد و این کشور پنجاه و نهمین کشور عضو ملل متحد شد. عضویت اسرائیل در سازمان ملل مشروعیتی به اعلام موجودیت آن داد و باعث شد شمار بیشتری از کشورها آن را به رسمیت بشناسند.

ترکیه اولین کشور اسلامی بود که اسرائیل را حتی پیش از عضویت در سازمان ملل یعنی در هشتم فروردین ۱۳۲۷ خورشیدی (بیست و هشتم مارس ۱۹۴۸) به رسمیت شناخت اما ایران حتی پس از عضویت اسرائیل در سازمان ملل هم از شناسایی فوری موجودیت آن خودداری کرد.

چنین رویکردی با وجود سابقه باستانی روابط ایران و یهودیان بعید بود. کوروش کبیر پادشاه باستانی ایران که نامش در متون مقدس یهودی آورده شده در زمان فتح بابل به ساکنان یهودی آن اجازه داد آزادانه به سرزمین شان بروند.

برخی از اماکن مقدس یهودی در ایران امروزی از جمله در همدان قرار دارد که یهودیان غیر ساکن ایران با هدف زیارت آن به ایران سفر می‌کنند. بخشی از ساکنان یهودی اسرائیل شهروندان ایرانی الاصل هستند که برخی از اقوام آنها هنوز در ایران زندگی می‌کردند و دارای منافع و علایق مشترکی در هر دو کشور بوده‌‌اند و هستند.

نشانه‌‌ای از این روابط عمیق و تاریخی حضور افراد ایرانی الاصل در میان از چهره‌های سیاسی و نظامی اسرائیل در حد رییس جمهور، وزیر و رییس ستاد ارتش این کشور هستند که متولد ایران یا از پدر و مادری ایرانی و متولد این کشور بوده و هستند. حتی چنین سابقه دیرینه‌‌ای باعث نشد که ایران در زمان محمدرضا شاه از تاسیس اسرائیل حمایت کند و موجودیت آن را فورا به رسمیت بشناسد.

ترکیه اولین کشور اسلامی بود که اسرائیل را حتی پیش از عضویت در سازمان ملل یعنی در هشتم فروردین ۱۳۲۷ خورشیدی (بیست و هشتم مارس ۱۹۴۸) به رسمیت شناخت.

با اینکه ترکیه در همسایگی ایران اولین کشور مسلمانی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت، ایران دو سال بعد، آن هم نه به شکل کامل این کار را انجام داد. ایران دولت اسرائیل را در ۲۴ اسفند ۱۳۲۸ (پانزدهم مارس ۱۹۵۰) به صورت «دوفاکتو» -و نه به طور کامل- به رسمیت شناخت.

شناسایی کشوری به صورت دوفاکتو به معنی آن است که این موجودیت در عمل به عنوان یک واقعیت موجود و در حدی کمتر از روابط رسمی و کامل سیاسی، به رسمیت شناخته شده است.

پذیرش دوفاکتوی اسرائیل این امکان را فراهم کرد که ایران روابط محدود تجاری و کنسولی برقرار کند و بتواند از نیاز اتباع دو کشور در رفت و آمد و تماس با یکدیگر را تامین کند.

پیش از پذیرش دوفاکتوی موجودیت اسرائیل از سوی ایران، محمدرضا شاه سیاست جالبی در زمان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در پیش گرفت.

ایران که مخالف تشکیل کشور مستقل یهودی و تاسیس اسرائیل بود از حمله اعراب حمایت نکرد و به این ائتلاف نپیوست اما در برخی از اسناد آورده شده که به هواپیماهای اتحاد جماهیر شوروی که تجهیزات نظامی به اسرائیل می‌برد، اجازه عبور از آسمان ایران داد و در حالی که اعراب فروش نفت به اسرائیل را تحریم کردند، نیاز اسرائیل به انرژی را تامین کرد.

در سال ۱۳۴۷ با هدف تسهیل صادرات نفت ایران به اروپا، شرکت خط لوله نفتی ایلات - اشکلون با سهم پنجاه درصدی دولت ایران و به همین میزان دولت اسرائیل تاسیس شد. این شرکت یک خط لوله ۲۴۲ کیلومتری داشت که نفت خام ایران را از خاک اسرائیل -بدون نیاز به کانال سوئز متعلق به مصر- به بازارهای اروپا می‌فرستاد.

در آن زمان، کانال سوئز که مسیر معمول انتقال نفت بود، به دلیل اختلاف مصر و اسرائیل بسته شده بود. در هنگامه وقوع انقلاب بهمن ۱۳۵۷ این خط لوله و مخازن آن حاوی حدود هشتصد هزار تن نفت خام ایران بود که، ارزش آن در آن زمان، نزدیک به ۱۲۰ میلیون دلار محاسبه شده است. سی و هشت سال پس از انقلاب پس از طی شدن روند دادرسی طولانی، دادگاهی در سوئیس اسرائیل را در پرونده این شرکت مشترک و نفت باقی مانده در آن، به پرداخت یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار غرامت به جمهوری اسلامی ایران محکوم کرد. حدود دو سال پیش از این حکم، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل فرمانی موسوم به «حکم رازداری» را امضا کرد که انتشار جزئیات این دعوای حقوقی میان ایران و اسرائیل را به «دلیل مضر بودن برای امنیت ملی و روابط خارجی» ممنوع کرد.

روابط تجاری دو کشور ایران و اسرائیل تا پایان حکومت محمدرضا شاه رو به توسعه بود. اسرائیل چند پایگاه برای نیروی دریایی ایران در خلیج فارس ساخت و در توسعه برنامه نظامی و امنیتی ایران مشارکت داشت. در جریان تنظیم روابط ایران و عراق که به پیمان حسن همجواری و حل و فصل اختلافات مرزی انجامید، اسرائیل با ایران در حمایت از کردهای عراق همراه بود.

در مدت سی سال رابطه دوفاکتو، روابط شهروندان دو کشور هم چنان نزدیک بود که شرکت هواپیمایی اسرائیل روزانه به فرودگاه مهرآباد تهران پرواز می‌کرد. هرچند دیدار برخی از مقام‌های ارشد اسرائیل از ایران با سفر به تهران انجام می‌شد اما برای جلوگیری از حساسیت‌ها بر اساس خاطرات «اسدالله علم» وزیر دربار، بخشی از این ملاقات‌ها در جزیره کیش انجام شده بوده است.

مخالفت ایران با برخی از اقدامات تندروانه در اسرائیل پس از شناسایی دوفاکتوی این کشور هم ادامه داشت. در سال ۱۳۵۳ یعنی تنها ۴ سال پیش از انقلاب، ایران به قطعنامه ۳۳۷۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به موجب آن «صهیونیسم از انواع نژادپرستی» شمرده شده، رای مثبت داده بود.

برعکس این سیاست، پس از سقوط شاه از سوی انقلابیون ایران در پیش گرفته شد.

سی‌‌ام بهمن ۱۳۵۷ یعنی یک هفته پس از قطعی شدن سقوط محمدرضا شاه، دولت موقت ایران با صدور اعلامیه‌‌ای شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را پس از ۲۸ سال پس گرفت و با اخراج کارکنان اسرائیلی در ایران و فراخوانی کارکنان نمایندگی ایران در اسرائیل روابط خود را رسما با این کشور قطع کرد.

همزمان با حضور «یاسر عرفات» رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی، در ایران برای تبریک انقلاب و سرنگونی شاه، سفارت سابق اسرائیل در تهران را تحویل او داد و به این ترتیب فصلی از تاریخ روابط ایران با اسرائیل به اتمام رسید که سراسر چندوجهی و بر مبنای واقعیت‌های موجود جهان و نیازهای و منافع ایران و شهروندانش بود.

سیاست‌هاب جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل، از جمله گفته آیت‌الله خمینی که اسرائیل «غده سرطانی» است و «باید از صحنه روزگار محو شود» و تکرار آن از سوی آیت‌الله «علی خامنه‌ای» و «محمود احمدی‌نژاد» محکومیت جهانی ایران را به دلیل تهدید یک عضو سازمان ملل متحد به بار آورده کینه‌ای سخت میان دو طرف شکل داده است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy