شیوه دیگر آن است که به نام شخصیت های برجسته اسرائیلی و یهودی، مطالب جعلی انتشار می دهند که مثلا، آن ها به اسلام بد گفته اند، علیه ظهور امام زمان موضع گرفته اند و حتی خواهان تجریه ایران هستند و یا فرهنگ ایران زمین را تحقیر کرده اند.

یک نمونه آن، تحریف ترجمه فارسی سخنرانی پروفسور برنارد لوئیس یهودی بود که بزرگترین اسلام شناس جهان محسوب می شود و بارها با او در رادیو گفتگو داشته ام و همیشه از شیفتگان فرهنگ و تمدن ایران زمین بوده است - زنده نام برنارد لوئیس، که چند سال پیش در گذشت.
ترجمه فارسی سخنرانی پروفسور برنارد لوئیس درباره ایران و خاورمیانه، یک جعل بزرگ بود تا ادعا شود که او می خواسته است ایران زمین را تجربه کند.
هرگز آن دانشمند بزرگ چنین سخنانی نگفته بود، بلکه به عکس، همیشه از یکپارچگی ایران زمین و ستایش فرهنگ گسترده آن دیار سخن گفته بود.
با یک ترجمه تحریف شده به زبان پارسی، خواستند ملت ایران و ایران دوستان را از مردمی که به گردن ایران و تمدن ایرانی و شناساندن آن حق بزرگی دارد، دور سازند.
همین ادعای تجزیه طلبی را بارها علیه ما عنوان کردند تا شاید بتوانند انگی ببندند و تهمتی به سود حکومت ایران، عنوان کنند.
خبری را دستاویز قرار دادند و ادعا کردند که منشه امیر به جای خلیج فارس، واژه خلیج عربی را به کار برده است.
آن ها خبری را دستاویز قرار داده بودند که در آن گفته شده بود یک کشتی حامل اسلحه ایرانی، از خلیج فارس به سوی خلیج عربی عدن رهسپار شده است.
واژه عدن، از این خبر افتاده بود. ولی مسلم بود که مقصود یک خلیج عربی است که از خلیج فارس فاصله چند صد کیلومتری دارد.
این افترا را عوامل وابسته به حکومت ایران عنوان کردند و به تحریک برخی افراد پرداختند و آن ها را گمراه ساختند زیرا توجه نکردند که منظور از خلیج عربی، سواحل جنوبی یمن بوده و نمی توان برای رساندن اسلحه به حوثی ها، رهسپار خلیج فارس شد. منظور خبر، خلیج عربی عدن بوده است.
امدند و خطبه یک روحانی یهودی را که به زبان عبری سخن می گفت، ترجمه فارسی کردند و زیر آن از قول آن روحانی یهودی نوشتند که می گوید یهودیان باید جلوی ظهور حضرت مهدی امام زمان را بگیرند.
خطبه آن روحانی یهودی، در باره اهمیت میهمان نوازی در دین یهود و رفتار حضرت ابراهیم در میهمان دوستی بود. چه ربطی به آمدن امام زمان دارد؟
بارها ادعا کردند که اسرائیل در جهت تجزیه ایران زمین عمل می کند و ادعا کردند که سران اسرائیل علنا از این نقشه سخن گفته اند.
به قول اسرائیلیان، نه خرسی و نه جنگلی! نه اسرائیل خواهان تجزیه ایران است و نه هیچ سیاستمدار اسرائیلی در این زمینه سخنی گفته است.
آنان با این شیوه های به ظاهر هوشمندانه، می خواهند ملت ایران را از دوستی با اسرائیل باز دارند و تلاش ملی ایرانیان را برای برخورداری از کمک دیگران خنثی سازند.
آن ها اسرائیل را بزرگترین خطر برای ادامه موجودیت خود می دانند و از این رو با انتشار ادعاهای دروغین، می خواهند ملت ایران را از ملت و کشور اسرائیل دور سازند.
شوربختانه، یهودستیزانی نیز در بین برخی افرادی که خود را روشنفکر می خوانند، وجود دارند که شاید از حکومت ایران متنفر باشند، ولی گرایش های یهودستیزانه، از کودکی در اندیشه آن ها رخنه کرده و زیر پوستشان و در افکار و رفتارشان جای گزیده و بیرون نرفته است.
حتی اگر دشمن رژیم کنونی ایران هستند، ریشه های یهودستیزی از کودکی در ذهن آن ها رشد کرده است.
یک خبرنگار عکاس ایرانی در لندن، که زاده روستایی در نزدیکی اردبیل در استان آذربایجان بود، برایم تعریف کرد که مادرش همیشه او را از بازی کردن با "بچه جهودها" برحذر می داشت و در روستای او اصلا یهودی وجود نداشت. یک روز از مادرش پرسید که چرا نباید با بچه جودها بازی کند و مادرش گفت "زیرا آن ها دم دارند".
آن خبرنگار عکاس تعریف کرد که در سن شانزده سالگی از اردبیل به تهران آمد و با یک جوان یهودی بسیار خوش برخورد آشنا شد و در تمام مدت می کوشید پشت سر او را نگاه کند تا ببیند که دمش را کجا گذاشته است.
یک ایرانی دانش آموخته که در دوران رژیم پیشین سفیر هم بوده است، در مقاله ای ادعا کرد که داعش را یهودیان و اسرائیل به وجود اوردند تا اسلام را بدنام کنند و مسلمانان را به جان هم بیاندازند - و این در حالی که یکی از عوامل اصلی به وجود آمدن داعش، حکومت اسلامی ایران بود که جنگ شیعه و سنی به راه انداخت.
از آن ایرانی ظاهرا آگاه پرسیدم که با چه استدلال، اسرائیل ممکن است داعش را برپا کرده باشد، پاسخ گفت که داعش هرگز اسرائیل را به نابودی تهدید نکرده، پس دست پرورده اسرائیلیان است.
همسر این دیپلمات پیشین، یک بانوی آلمانی است، که ممکن است پدرش یکی از افسران نازی در جنگ جهانی دوم بوده است.
یکی از رایج ترین شیوه های انگ زدن به تلاشگران سیاسی ایرانی، آن است که ادعا می کنند آن ها از اسرائیل پول می گیرند و سیاست های اسرائیل را پیش می برند.
اسرائیل در برابر ایران، تنها یک سیاست دارد و آن این که ایرانیان از این کابوس سیاسی نجات یابند و دوران دوستی و همکاری دو کشور و دو ملت از سر گرفته شود.
چرا پول گرفتن از آمریکا و انگلیس و کشورهای عرب و امیرنشین ها مباح است، ولی از اسرائیل نه؟
آیا اسرائیل نجس است؟
تنها کشور خاورمیانه که از روز نخست با رژیم ایران به رویارویی و کشاکش و دفاع از مصالح ملت ایران پرداخت اسرائیل بود.
اسرائیل بد است؟
با قاطعیت می گویم که اسرائیل هرگز به فردی یا گروهی پول نداده و نمی دهد.
ولی چه مانعی دارد که ایرانی، برای برانداختن رژیم کنونی، از همکاری و همیاری یک کشور دیگر، آن هم اسرائیل، برخوردار شود.
هر فرد ایرانی باید افتخار کند که یکی از پیامدهای برانداختن رژیم کنونی، بی تردید بازگرداندن دوستی و همکاری بین دو کشور غیر عرب منطقه است.
آن شیادان، ادعا می کنند که اسرائیل خواهان تجزیه ایران است و فراموش می کنند که در سال های شصت میلادی، اسرائیل بود که به ایران یاری رساند تا نقشه جمال عبدالناصر را برای جدا کردن استان زرخیز خوزستان از پیکر ایران یاری بخشید.
آیا هرگز از این واقعیت آگاهی داشته اید؟ بروید و آن را در کتب تاریخ بجوئید!
یک نمونه دیگر این شیوه ناجوانمردانه انگ بستن به پیکارگران راستین ایرانی، پراکندن این شایعه از جانب حکومت ایران و عاملان آن در برون مرز است که تلویزیون ایران آریایی از اسرائیل کمک مالی می گیرد.
ظاهرا انگیزه این دروغپردازان آن بوده که تلویزیون ایران آریایی را که در کنار ملت ایران ایستاده و صادقانه از پیکار آنان جانبداری می کند، از کمک های مردمی محروم سازد.
تلویزیون ایران آریایی آگهی بازرگانی پخش نمی کند و برای تامین هزینه ها تنها به کمک مردم تکیه دارد و اگر این کمک، با این ادعا که اسرائیل پولش را می دهد و نیازی به کمک مردم نیست، قطع شود، مفهوم آن بسته شدن خود تلویزیون و خاموش شدن این صدای پیکارگر است.
ولی این بار نقشه بدخواهان و عوامل دانسته یا نادانسته رژیم اسلامی، ناکام ماند.
تلویزیون ایران آریایی، از اسرائیل هیچ کمک مالی نمی گیرد و تنها با کمک ایرانیان است که روی پای خود ایستاده و به پیکار ادامه می دهد و امید داشته باشیم که هرگز از پای نیافتد.