Monday, Oct 21, 2019

صفحه نخست » مقاومت اسلامی یا سرکوب فراملی اسلامگرایانه؟ موارد ایران، لبنان، عراق و سوریه

muslim_102119.jpgمجید محمدی - ایران اینترنشنال

علی خامنه‌ای و منصوبانش اعتراضات سال‌های ۸۸ (جنبش سبز) و دی ماه ۹۶ در ایران را فتنه نامیدند. اعتراضات سال ۸۸ علیه اقتدارگرایی و نقض حقوق سیاسی و اعتراضات ۹۶ علیه بیکاری، فقر، فساد و تحقیر بود. اعتراضات سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ در مناطق شیعه نشین در چند شهر عراق نیز که به سرعت از سوی دولت‌های شیعه و همپیمانان آنها سرکوب شد از سوی دستگاه تبلیغاتی رژیم، فتنه‌ آمریکایی-اسرائیلی- سعودی نامیده شد (کیهان ۱۳ مهر ۱۳۹۸).

در اکتبر ۲۰۱۹ مردم لبنان برای چند شب متوالی علیه فساد و فشار اقتصادی و افزایش مالیات‌‌ها در چند شهر لبنان به خیابان‌ها آمده‌اند و این حرکت از سوی دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی فتنه نامیده شده است. (کیهان ۲۷ مهر ۱۳۹۸) اعتراضات در سوریه نیز با دخالت مستقیم سپاه قدس و همپیمانان آن مثل حزب الله لبنان و حشد الشعبی و مزدوران افغانی و پاکستانی شیعه تحت همان عنوان سرکوب شده است (کیهان ۲۲ تیر ۱۳۹۷).

فتنه ظاهرا اسم رمز شیعیان اسلامگرا برای مشروعیت بخشیدن به سرکوب هرگونه مخالفت با قدرت‌های اسلام‌گرا و همپیمانان آنها در منطقه است.

چرا این گونه اعتراضات مشروع فتنه نامیده می‌شود؟ نحوه‌ برخورد اسلام‌گرایان شیعه با اعتراضاتی که فتنه نامیده شده‌اند چگونه بوده است؟ هدف از این نحوه‌ی برخورد چیست؟

نظریه‌ فتنه

در تاریخ سیاسی جوامعی با اکثریت شیعه، برخی از فقها و متکلمان شیعه مخالفت با خلفا و حاکمان یا حکومت مستقر را جایز می‌دانستند، برخی در باب قیام‌ها سکوت می کردند و برخی نیز امر سلطنت را به پادشاهان وا می‌گذاردند و از قیام علیه آنها پرهیز می دادند (مثل مجلسی و کشفی). اما در تاریخ اندیشه‌ سیاسی مسلمانان نظریه‌ سیاسی فتنه نه به متکلمان و فقهای شیعه بلکه به سنیان تعلق داشته است. شیعیانی که بحث فتنه را مطرح کرده‌اند (با این دستور العمل محفوف که بنا به حکم قرانی بدتر از قتل است و باید سرکوب شود) آن را از فقهای سنی وام گرفته‌اند (مثل فیض کاشانی). فقها و متکلمان سنی از قدرت قاهره‌ حکومت و ضرورت استقرار نظم دفاع می‌کردند. به عنوان نمونه ابوحامد غزالی قیام علیه حاکم حتی ظالم و نادان را فتنه می دانست که باید از آن پرهیز شود (احیا علوم الدین، بیروت: دارالکتب العلمیه ۱۴۰۶، ج۲ ص ۱۵۴).

از روزی که اسلام‌گرایان شیعه در ایران قدرت گرفتند نه تنها در نظریه‌ مصلحت بلکه در رابطه‌ میان مردم و دولت و اعتراض علیه حکومت به نظریه‌های سیاسی اهل سنت که عمدتا امنیت محور هستند (و نه عدالت محور) روی آوردند. بر این اساس هر گونه قیام و اعتراض علیه حکومت دینی و دول نزدیک و همپیمان آن یا دولت‌هایی که همپیمانان آنها سهمی در آنها دارند فتنه نامیده می شود. شیعیان اسلامگرا نشان داده‌اند که وقتی خود علیه حکومتی قیام کنند «امام حسین»اند و کارشان مشروع اما وقتی علیه آنها در حکومت قیام شود قیام کنندگان فتنه گر و مهدور الدم می شوند.

رابطه‌ فتنه انگیز ملت و دولت در مناطق تحت نفوذ اسلامگرایان شیعه

از منظر اسلام‌گرایان شیعه هرگونه اعتراض مردم کوچه و خیابان علیه دولت اسلامی یا بخشی از آن یا همپیمانان آن وقتی با مقامات هماهنگ نشده باشد فتنه به حساب می‌آيد. از نظر آنها امکان ندارد مردم عادی (توده‌ بی شکل) برای اعتراض علیه وضع موجود به طور خودجوش به خیابان بیایند (چون فرض بر این است که همه راضی و در آرامش هستند و به مقامات ایمان دارند) و هر گونه اعتراضی ریشه در توطئه‌ی دشمنان دین دارد. بیکاری، فقر، فساد، اتلاف، و ناکارآمدی نیز اگر وجود دارد ناشی از عناصر نفوذی یا سکولار در درون دولت است چون اسلامگرایان باور‌مند به ولایت فقیه ممکن نیست کار نادرستی انجام دهند، فاسد باشد، از قدرت سوء استفاده کنند و مشکل ناکارآمدی و اتلاف داشته باشد.

اسلامگرایان شیعه با این نظریه‌ی ضد جنبش‌های اجتماعی که دارند خود و نائبان خود را انقلابی ترین نیروی موجود در عالم می دانند چون ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی‌اند. بدین دلیل اگر کسی با دولت موجود لبنان (با سهمی که حزب الله در آن دارد)، دولت عراق (با غلبه‌ی شیعیان و نزدیکی به جمهوری اسلامی) و ایران (با قدرت انحصاری اسلامگرایان شیعه) مخالف باشد فتنه گر نام می‌گیرد.

نحوه‌ برخورد با فتنه: انگاره‌ اسلام‌گرایی شیعه

اسلامگرایان شیعه با فرض دشمن بودن معترضان ابایی از کشتن و اسیر کردن آنها ندارند. اعتراضات سال ۸۸ ایران و ۲۰۱۹ عراق با کشتار بیش از صد نفر از معترضان با تک تیراندازان سپاه در ایران و تک تیراندازان سپاه قدس و حشد الشعبی در عراق و بازداشت هزاران نفر (۱۰ هزار نفر در ایران و شش هزار نفر در عراق) سرکوب شد. با توجه به مخالفت حزب الله با اعتراضات لبنان چندان بعید به نظر نمی رسد که از همین نسخه در آن کشور نیز علیه معترضان استفاده شود.

رخدادهای دهساله‌ اخیر در خاورمیانه به تدریج دارند تصویری نسبتا روشن از رابطه‌ی ملت و دولت‌های تحت حیطه‌ نفوذ حاکمان تهران را در پیش چشم ما می‌گذارند. حاکمان تهران می‌توانند در جریان سرکوب تا پانصد هزار نفر را سلاخی کنند و نام سلاخان را سربازان امام زمان، نیروهای انقلابی و مدافعان حرم بگذارند. سوریه انگاره‌ای است که اسلامگرایی شیعه در برابر چشمان معترضان در خاورمیانه قرار داده است: اگر اعتراض کنید هفتادر هزار زن و کودک شما سلاخی می شوند بدون آن که سلاخان شما قدرت را فرو بگذارند.

آدم ربایی، ترور و قطع شبکه‌های اجتماعی

اعتراضات خشونت آمیز با توجه به غلبه‌ی ایده‌های ضد خشونت در افکار عمومی به سرعت توسط اسلامگرایان سرکوب می شوند و اعتراض زیادی هم علیه این سرکوب صورت نمی گیرد در حالی که اسلامگرایان نیز همیشه مبلغ خشونت بوده‌اند. اسلامگرایان شیعه در کنترل اعتراضات اجتماعی غیر خشونت آمیز دو تاکتیک عمده دارند: ربودن و ترور کسانی که قدرت سازمان‌دهی در اعتراضات خیابانی دارند و محدود کردن فضای اطلاع رسانی (با بستن شبکه‌های اجتماعی). در سرکوب اعتراضات در عراق از این دو تاکتیک به تمامه استفاده شد. در لبنان هنوز شدت اعتراضات به مرحله‌ای نرسیده است که حزب الله و همپیمانانش به این تاکتیک‌ها رو کنند اما این نسخه‌ای است که در ایران عمل شده و شیعیان همراه با حکومت ایران آن را روی میز قرار داده‌اند.

امپریالیسم «خوب» شیعی

اسلامگرایان پیش از قدرت گرفتن در انتقاداتشان از قدرت‌های بزرگ به نقد سرکوب جنبش‌های سیاسی معترض پرداخته و مقاومت در برابر آنها را حق و عین عدالت می نامیدند. با قدرت گرفتن آنها در منطقه هرجا پا گذاشته‌اند مقاومت علیه خود را خدمت به ظلم و استکبار نامیده‌اند. امپریالیسم «خوب» مجاز است از همه‌ روش‌های امپریالیستی استفاده کند چون خیر بشریت را می خواهد و از جانب خداوند بدون قید و شرط تایید شده است. برنامه‌ اسلام‌گرایان نشان می دهد که مخالفت آنها با امپریالیسم مخالفت با قدرت ایالات متحده بوده است و نه اعمال سلطه. امپریالیسم شیعی برای آنها از عسل شیرین‌تر است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy