نشست کمیسیون برجام در وین پایتخت اتریش، ۱۵ آذرماه، با حضور نمایندگان گروه ۱+۴ شامل آلمان، فرانسه، روسیه، چین و بریتانیا به ریاست عباس عراقچی و هلگا اشمید، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، برگزار شد. موضوع بحث گروه ناظر، ارزیابی وضعیت پایبندی ایران به توافق اتمی بعد ازچهار مرحله کاهش تدریجی تعهدات ازسوی ایران بود. عدهای انتظار داشتند اروپا مکانیسم ماشه را فعال کند و قلب برجام را نشانه گیرد، اما چنین نشد. یاد آور میشود که مکانسیم ماشه که بدرخواست فرانسه در قرارداد وین گنجانده شد بخش با اهمیت توافق اتمی سال ۲۰۱۵ است که در قطعنامه ۲۲۳۱ نیزگنجانده شد. دولت ایران آن زمان که مشغول نرمش قهرمانانه بود، با وجود هشدارها، به سرنوشت کشور را در اختیار «مکانیسم ماشه» نهادن، تسلیم شد و آن را نه توجیه کرد و نه توضیح داد. هدف اصلی این بند هم این بود که در صورت تغییر رفتار ایران، بتوان به عمر برجام و قطعنامه صادرشده پایان داد و اگرایران هم شکایتی کند نتیجه همان بازگشت به قطعنامههای قبلی سازمان ملل باشد.
ازآنجا که آمریکا بدون اینکه ایران بتواند ازنظر حقوقی واکنشی نشان دهد ازبرجام خارج شد و سیاست فشارهای حداکثری درقبال ایران اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت، این سئوال مطرح میشود که آیا آمریکا میخواهد اروپا مکانیسم ماشه را براه اندازد تا برجام بمیرد و تحریمهای قبلی بطور اتوماتیک بازگردند؟ برای پاسخ به این سئوال باید چند امر را در نظرگرفت:
۱ ـ اروپا قادرنشد در قبال سیاستهای تحریمی آمریکا سیاست مستقلی را پیش ببرد. توانا به اینکار نیست و درضمن دراتحادیه اروپا، امریکا دوستانی دارد که میتوانند جلوی اینکار را بگیرند. ازاینرو فعلا نتیجه برجام این است که هم رژیم کشور تحت تعهدها نگاهداشته و هم تحریمها باقی هستند. با آنکه دریافته است که نمیتواند روی اروپا، برای بیرون آمدن از بحران اقتصادی حساب کند، بعد از آنهمه تبلیغ دروغ، نمیتواند بگوید دانسته به اروپا امید کاذب بسته بود.
۲ ـ پس از اعتراض اروپاییها به از سرگیری غنی سازی اورانیوم در فردو، سه کشور اروپایی عضو کشورهای ۴+۱، گامی دیگر برداشتند و در یک نامه اعتراض به «ایران»، به دبیر کل سازمان ملل متحد، در باره موشکهای بالیستیک ایرانی نوشتند: «فرانسه، آلمان و بریتانیا یک باردیگر بر این جمع بندی خود تاکید میکنند که توسعه موشکهای بالستیک ایران با قابلیت هستهای و فناوریهای مرتبط با آن، مغایر با فعالیتهای موشکی است که در قطعنامه شورای امنیت به آن اشاره شده است. "
یادآوری میکنم که قطعنامه شورای امنیت ایران را ملزم کرده است که «هیچ گونه فعالیتی در زمینه موشکهای بالیستیک که به منظور دستیابی به تسلیحات هستهای طراحی شدهاند، انجام ندهد. " بدنبال نامه اروپاییها، بریان هوک، در ۵ دسامبر، توئیتی منتشر کرد که در آن آمده است: " یکی از نقصهای برجام این است که ایران را از توسعه موشکهای بالیستیک ممنوع نکرده است. " بدینسان، امریکا بطور ضمنی به اروپاییها اعتراض و تصریح میکند که برجام کادر لازم برای این اعتراض نیست. آمریکا بدنبال قراردادی است که کل برنامه موشکی ایران را ممنوع کند و یا در باره آن با ایران توافقی صورت پذیرد که دیگر مسائل منطقهای را در برگیرد. از طرف دیگر ظریف همین توئیت را وسیله کرد تا به اروپاییها بگوید خواسته آنها بیجاست.
۳ ـ سه روز پیش، رژیم و حکومت ترامپ دو گروگان را مبادله کردند. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا درواکنش به مبادله از ایران برای «مذاکره بسیارمنصفانه» تشکر کرد. وی در توئیتی با اشاره به بازداشت ژیائووانگ، محقق ودانشجوی دوره دکتری تاریخ دانشگاه پرینستون آمریکا دردوران ریاست جمهوری باراک اوباما نوشت: «او درحکومت اوباما (با وجودهدیه ۱۵۰ میلیارد دلاری) [به ایران] دستگیر شد، دردولت ترامپ بازگشت. تشکر از ایران برای مذاکره بسیار منصفانه. دیدید، میتوانیم با هم به توافق برسیم! "
این تبادل معلوم میکند مذاکرات بین ایران و امریکا وجود دارد و در سطح بالا صورت میگیرد. بیاد داشته باشیم که خامنهای چندی قبل درحضوراعضای هیأت وزیران گفته بود: "اینی که باز بعضی زمزمه میکنند که درحاشیه فلان اجلاس ممکن است با آمریکا مذاکره انجام بگیرد، این بطورقطع منتفی است! حالا آقای رئیس جمهورکه هیچ، وزیر خارجه هم همینجور". بدینسان باردیگر شاهد تکرار دروغهای خامنهای درباره ممنوعیت مذاکرات هستیم. زیرا این تبادل بدون مذاکره نمیتوانست صورت پذیرد. اما سئوال مهمتراین است: چگونه است که بین ایران و امریکا تبادل زندانی انجام میگیرد اما بین ایران و فرانسه و ایران و انگلستان انجام نمیگیرد؟ چه فرقی بین مورد آقای رولان مارشال [فرانسوی] و فریبا عادلخواه [ایرانی فرانسوی]، و زاغری [ایرانی انگلیسی] که اکنون در ایران در زندان هستند با مورد آقای وانگ وجود دارد؟ مگر اینکه به این نکته توجه کنیم که هر چه به انتخابات آمریکا نزدیکتر میشویم ترامپ نیاز بیشتری به نمایش موفقیت سیاستاش در خاورمیانه دارد. این مطلب بیشتر قابل درک است وقتی بدانیم که آقای ظریف علناً یکسال پیش پیشنهاد تبادل را به آمریکا داده بود ولی حال که مسائل انتخاباتی درامریکا داغ شده است امریکا پیشنهاد را پذیرفته است.
از سوی دیگر، بررﮊیم ولایت فقیه معلوم است که وقتی سطح صادرات نفت کشور به حدود ۲۰۰۰۰۰ بشکه در روز، یعنی یک بیستم قبل از تحریمهای آمریکا رسیده است، راه حل مذاکره با خود امریکاست. اما آیا رﮊیم آمادگی توافقی بزرگ با آمریکا را دارد؟ قبل از پاسخ به این سئوال به این مسئله بپردازیم که چرا امریکا نمیخواهد اروپا مکانیسم ماشه برجام را فعال کند؟ و اصولا امریکا از اروپا چه انتظاری دارد؟
سیاست آمریکا ایجاب میکند اروپا در برجام بماند و، در کادر برجام، فشارهای لازم را بر ایران همچنان وارد کند. زیرا این فشارها خصوصا از زمانی که رﮊیم ولایت فقیه گامهایی در جهت کاستن از تعهداتش برداشته است، سیاست و فشارحداکثری آمریکا را توجیه میکند. امریکا نمیخواهد برجام کاملا دفن شود اگر اروپا به پای دفن کردن برجام برود، نقض برجام به پای امریکا و اروپا نوشته میشود و فشار آوردن به ایران بیوجه میشود. آمریکا دیگر به تنهایی نمیتواند نقشی باز کند و اگر هم کار به شورای امنیت بکشد، چون نقض کننده امریکا و اروپا میشوند، در حضور نمایندگان چین و روسیه در شورای امنیت، نمیتوانند خواهان بازگشت خود به خودی تحریمهای بینالمللی بگردند. از اینرو آمریکا در کار وارد آوردن فشارهای روزافزون به ایران است و میخواهد تحول رابطه با رﮊیم ولایت فقیه در مهار کاملش باشد. امریکای ترامپ بدنبال پیروزی سیاسی درپرونده ایران است و هر چه به انتخابات امریکا نزدیکتر میشویم، این شدیدترمیشود. از اینرو، امریکا ترجیح میدهد، در آنحال که عامل هر چه ضعیفتر شدن ایران است، برجام نمیرد بلکه به اغما برود و کار به فعال کردن مکانیسم ماشه نیانجامد تا راه برای توافقی بزرگ یا توافقهایی کوچک با ایران بازبماند. تنها در صورتی امریکا به پایان دادن به برجام نیاز خواهد داشت که به این نتیجه برسد که سیاست هستهای رﮊیم، راه دیگری جز حمله به مراکز هستهای باقی نمانده نگذاشته است. هرگاه رﮊیم اقدام جدی در کم کردن زمان دستیابی به مواد لازم برای ساختن بمب، بعملآورد، حمله نظامی میتواند انجام گیرد. آن زمان این زمان نیست. زیرا همانطور که در نوشتههای قبل توضیح دادهام، ۴ گام ایران تغییر چندانی در زمان رسیدن به ۲۵ کیلو اورانیوم ۹۰ درصد غلیظ شده نداده است.
اما آیا رﮊیم تحت امر خامنهای توانایی آن را دارد که توافقی بزرگ با آمریکا انجام دهد و آنچه ترامپ میخواهد را در قابل به رسمیت شناختن رژیم بعنوان بازیگر منطقه دو دستی تقدیم او کند؟ پاسخ منفی است. زیرا ترامپ تضعیف شده در موقعیتی نیست که از فشار به ایران بکاهد و رژیمی که کشوررا حمام خون میکند و در منطقه نیز موقعیت خود را متزلزل میبیند، توانا به تسلیم شدنی از آن نوع که مطلوب ترامپ است، نیست. حالا دیگر جهانیان میدانند فشار حداکثری امریکا، عامل بقای رژیم است به این رﮊیم امکان میدهد کشور را حمام خون کند. و نیز، بنای سیاست خامنهای بربحران سازی و سازشهای مقطعی است. او نشان داده است که برای قدرت میتواند با هست و نیست ایران قمار کند. از اینرو درکوتاه مدت تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا، آنچه شدنی است تنها میتواند انجام سازشهای مقطعی باشد. خصوصا که خامنهای وضعیت ترامپ رامتزلزل میداند ودلیلی نمیبیند تا قبل ازانتخابات با او کنار بیاید. هر چند سابقه اکتبر سورپرایز را دارد و میداند میتواند از آن تا آخرین لحظه قبل از انتخابات استفاده کند.
ماه دیگر ایران باید گام بعدی، گام پنجم خارج شدن از تعهدات برجامیاش را اعلام کند. قبل از نشست کمیسیون مشترک جمعه پیش عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران گفت: "با جدیت کامل، روند کاهش تعهدات ایران ادامه پیدا خواهد کرد تا زمانی که راه حلهایی برای برخورداری ایران از منافع برجام ومنافع رفع تحریمها پیدا بشود. " آیا جمهوری اسلامی ماه آینده گامی، دیگر اما اینبار مهم، بسوی پرتگاه برخواهد داشت؟
در پایان باید تاکید کرد که همه این تحولات بستگی به حرکت ملت ایران در داخل کشور دارد حرکتی که تنها راه حل مشکل هستهای ایران میباشد. مشکلی که، دراصل، هستهای نیست بلکه مربوط به رژیمی است که بخاطر اندی ادامه حیات خود حاضراست بنام سیاست هستهای هرهزینهای را بر دوش مردم بگذارد وهرروز امیتازی جدید به قدرتهای خارجی بپردازد. یک روزبا ۴ میلیارد دلار قرض گرفتن از روسیه برای تامین بودجه و روز دیگر با سازشی پنهانی با ترامپ.
اپوزیسیون متعهد در خارج از کشور هست، ابوالفضل محققی