"دو سال پیش، مأموران امنیتی مرا در خانهام دستگیر کردند و به زندان اوین بردند. در دادگاه غیابی مرا به جرم دفاع از حقوق موکلانم که فعال حقوق بشر هستند، به پنج سال زندان محکوم کرده بودند. در حال حاضر، در بخش زنان زندان، چهل زن فعال حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق مدنی و محیط زیست و اقلیتهای مذهبی، زندانی هستند". نوشتهی نسرین ستوده، در نیورک تایمز.
اجازه بدین با نوشتهای که ده سال پیش منتتشر کردم، آغاز کنم:
تأسف آور است که در قرن بیست و یکم، قرن کامپیوتر و تسخیر فضا؛ با وجود این همه ثروت، امکانات، اکتشافات و تکنولژیِ پیش رفته، هنوز سه چهارم سرنشینان کرهی زمین، نا آگاه و گرفتار خرافات و موهومات دوران بربریت هستند. آیا پروسۀ تکامل انسان هنوز نا تمام است؟ آیا اینکه قادر به پیروزی بر این تبعیضهای ساختگیِ مرد سالاری نیستیم، زائیدهی اندیشهی تکامل نیافته مان میباشد؟ وگرنه چگونه میتوان نیمی از انسانها را از ارزش واقعی خود محروم کرد؟! (۱)
ستوده مینویسد چند تن از هم سلولهایم، زنان و جوانانی هستند که در روز زنِ سال گذشته، در متروی تهران به جرم گُل دادن و شادباش گفتن و بزرگداشتِ روز زن دستگیر شدند. در ادامه مینویسد، در ایران نقض حقوق زن سیستماتیک و یک رویهی حکومتی است. از اینرو بزرگداشت روز زن، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد.
"امروز در مورد سالها خاموشی، سالها گرفتاری، سالها اعتراض، اسارت و دیوارهائی که در پشت آنها محدود شدهایم، فکرم میکنم. همینطور در مورد یک سال مصیبت بار، و فاجعهی بیماری که امروز هم میهنانمان گرفتارش میباشند. اینها نتیجهی خشونتها و خصومتها است. در این اندیشهام که چه اشتباهی مرتکب شدهایم، چگونه به کژراهه کشیده شدهایم؟ چرا پیروز نشدیم؟ چرا حکومت راه درست را انتخاب نکرد؟ چرا ما به نتیجهی مطلوب نرسیدیم؟ " (۲)
این زن مبارزِ شجاع و با وجدان ایرانی که همه چیز را زیر پرسش برده، میداند که مشکل ما، در ایران، تبعیض زن و مرد نیست، بل که عدم باورِ حکومت اسلامگرا به ارزش انسان و حقوق طبیعی مردم است. بهترین شاهد، دید و برداشت و برنامهی پایه گذار این رژیم است:
"ولایت فقیه یک نظام حقوقی است، هر چه بشر نیاز دارد در این حکومت فراهم آمده است، از طرز معاشرت تا امور خصوصی، از امور خصوصی و زندگی زناشوئی تا نکاح و انعقا نطفه قانون دارد و دستور میدهد که نکاح چگونه صورت بگیرد و خوراک چه باشد و سلوک زن و مرد... چون مردم از این طریقه تجاوز ننمایند و از حدود و قوانین مقرر در نگذرند". (۳)
"مردم بر طریقهی معین نمیروند و نمیمانند و قوانین الهی بر پا نمیدارند مگر در صورتیکه فرد یا قدرت بر ایشان گماشته شود که عهده دار این امر باشد. و نگذارد پا از دایرهی حقشان بیرون نهند... زیرا روا نیست که مردم را بی سرپرست رها کند.... مردم ناقصند و نیازمند کمالند و نا کاملند،.... "
خمینی، پایه گذار جمهوری اسلامی، در کتاب ولایت فقیه که ۷ سال پیش از انقلاب منتشر کرد، دید و برداشتش را نوشته و آشکار اعلام میکند که "مردم ناقصند و نیازمند... ". بر پایه و اساس این نوشته، در جمهوری اسلامی، فرض بر اینستکه ما قادر به تشخیص راه از چاه نیستیم و باید تابع روحانیت باشیم که جانشین خداوند و مبین دین هستند. آیا زمانی که ۹۸. ۲ در صد به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند میدانستند که با دادن رأی "آری"، حقوق انسانی و حق انتخاب خود را تسلیم میکنند و به ملاها واگذار مینمایند؟ (۴)
چند لحظه مذهب و عقب افتاده ترین قشر جامعه (ملاها) را کنار بگذاریم و به پرسیم: آیا میپذیریم که زن و مرد هر دو انسان هستند؟ آیا زن بودن - یا مرد بودنمان، از انسانیت مان میکاهد، یا به آن میافزاید؟ آیا غیر از آنستکه ما مکمل یکدیگریم و هیچ کدام مان به تنهائی بقا نداریم و محکوم به نیستی، هستیم؟ قانون طبیعت حکم بر آن دارد که راز بقا در وجود هر دو است، زن و مرد. نه مرد در این راز سهم بیشتری دارد و نه زن سهم کمتری. برای آنانکه خدا پرستند، تورات میگوید: "خدا آدم را بصورت خود آفرید... ایشان را نر و ماده آفرید. " قرآن میگوید: "ای مردم ما شما را مرد و زن آفریدیم. "
نبودی زندگی، گر زن نبودی وجود خلق را، مبدائی ایزن (۵)
امیرحسین لادن
۱۹ اسفند ۱۳۹۸
ahladan@outlook.com
(۱) روز جهانی زن پروسۀ ناتمام، امیرحسین لادن
(۲) نامه نسرین ستوده
(۳) کتاب ولایت فقیه، خمینی
(۴) روز جهانی زن، پروسهی ناتمام
(۵) ملک الشعرا بهار