خبرنامه گویا مطلبی در مورد گسترش ویروس کرونا در ایران و جهان را از کانال تلگرام اکبر گنجی منتشر کرده است که عمق نهفته ناآگاهی این بظاهر متخصص "همه چیز دان" را عیان می کند. گنجی در نوشتاری تحت عنوان "ما "کارمندان دولت های راست افراطی" از طریق "کروناهراسی" ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد", مدعی شده روشنگری ها و پوشش اخبار کرونا توسط رسانه های فارسی زبان برونمرزی, پروژه دروغین, اغراق آمیز و سفارشی آمریکا و انگلیس و عربستان و اسرائیل برای نابودی ایران است. ابتدا فکر کردم این مطلب از نشریه آتش به اختیاران ثارالله بسیج مسجد یکی از دهات قم است. اما عجبا که این ادعای بی پایه از کسی است که خودش جوایز و پول های هنگفتی از کشورهای غربی دریافت کرده از جمله جایزه ۵۰۰ هزار دلاری میلتون فریدمن موسسه کیتو؛، جایزه 'قهرمان آزادی مطبوعات" توسط "موسسه بین المللی مطبوعات", جایزه آزادی جان هامفری, و جايزه مارتين انلز براي دفاع از حقوق بشر, و غیره (لیست طولانی است و مبلغ شگفت آور). بمصداق غزل زیبا و گویای حافظ باید گفت: "گنجی مبلغ گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق؛ داوری دارم بسـی یا رب کـه را داور کنم".
آنهایی که زره ای به عقلانیت و علم مدرن اعتقاد دارند نیک می دانند که خطر کرونا از هر لحاظ بسیار جدی است. نه تنها سازمان بهداشت جهانی, بلکه همه کشورهای دنیا و متخصصین امور پزشکی شرایط را خطیر و جدی اعلام کرده اند. اکنون که نوک کوه یخ کرونا در کشور بیشتر پدیدار شده است, حتی بعد از هفته ها تجاهل و تساهل غیر مسئولانه, مقامات جمهوری اسلامی اینک دریافته اند که خطر کرونا بسیار جدی است. اما شوربختانه اکیر گنجی با نگاهی ناآموخته و نافرهیخته و به دور از علم و عقلانیت حتی از مسئولین جمهوری اسلامی چند صباحی عقب تر است. به همین دلیل دقیقا همان سخنی را می گوید که سه هفته پیش مسئولین طراز اول جمهوری اسلامی در مورد توطئه تبلیغاتی دشمن در فلج کردن جامعه ایران می گفتند. اخیرا انجمن جراحان ایران بیانیه داد و مفهومش این بود که کار از مرحله آگاهی رسانی جامعه گذشته و میبایست مردم را از عواقب شیوع سریع کرونا ترساند! در شرایطی که مردم پرهیز از سفر و قرنطینه اختیاری را رعایت نمی کنند, بسیاری از پزشکان داخل کشور از جمله دکتر محمد پنبهچی، معاون توسعه مدیریت، منابع و برنامه ریزی دانشگاه علوم پزشکی مازندران که خودش مبتلا به ویروس کرونا شده بود و اکنون بهبود یافته تاکید می کنند که تجویز ترس به جامعه برای پیشگیری بیشتر این بیماری لازم است.
گنجی از روشنگری و اطلاع رسانی بر حق و صحیح رسانه های فارسی زبان برونمرزی در مورد خطر کرونا و مخفی کاری و انکار اولیه خیره سرانه مقامات جمهوری اسلامی, هراسان و اذیت شده است. وی در حمله لجوجانه و نیابتی اما تمسخرآمیز به رسانه ها با دقت همان مهملات و اتهامات توطئه ـ محور و توهم گونه را مطرح می کند که رسانه های اصولگرا نظیر کیهان شریعتمداری بازنشخوار می کنند.
در تیر ماه ١٣٨٥ وقتی گنجی بعد از رهایی از زندان به لندن آمد و سپس برای دریافت نیم میلیون دلار جایزه (و جوایز بعدی) به آمریکا رفت و ماند و برنگشت, بعد از ملاقات وی در لندن, مقاله ای در نقد او نوشتم. زیرا از همان زمان مشخص بود که گنجی خود را پاک ترین مصلح و دیگران را قلم به دست یا میکروفون به دهان مزدور بیگانه برای ایران هراسی می داند. آنهم در شریطی که خود او بیشترین وجوه نقدی از نهاد ها و کشورهای غربی را دریافت کرده است. بعقیده نگارنده اطلاع رسانی و پوشش دروغگویی ها و مخفی کاری های نظام جمهوری اسلامی در مورد ابعاد واقعی و زیانسار کرونا در ایران, توسط رسانه های فارسی زبان امری بسیار پسندیده, حرفه ای و منطبق با سیاست شفاف سازی سازمان بهداشت جهانی و منافع ملی و سلامت عمومی مردم ایران می باشد. و باید به آنها دست مریزاد گفت. در این مورد اگبر گنجی عمق ناآگاهی و تجاهل خویش در مورد ویروس کرونا و نفرت او از همه رسانه های فارسی زبان را نشان می دهد. همان رسانه هایی که اکبر گنجی را "اکبر گنجی" کردند و همواره او را بعنوان "متخصص عصبی" و درخود فرو رفته در همه امور دعوت می کنند.
در انگلیسی ضرب المثلی است که می گوید (ignorance is bliss) یعنی ناآگاهی نوعی رستگاری و شادکامی است. اتهام زنی و تمسخر اکبر گنجی در مورد پوشش جدی رسانه های فارسی زبان برونمرزی و روشنگری و افشاگری آنها در مورد خطر ویروس کرونا در ایران, بسیار شبیه حملات علم الهدی و آیت الله مجتهدی شبستری و امثالهم می باشد. همان هایی که وقتی نماز جمعه تهران تعطیل شد, هزاران نفر را به مسجد جمکران فرا خواندند تا با تضرع و توسل به چاه جمکران برای رستگاری فریاد "مرگ بر کرونا" سر دهند. این موضع غم انگیز و تاسفبار گنجی نشان می دهد که آب از سر چشمه گل آلود است, و اینکه پیوندی ناگسستنی با پایه و شالوده فکری آمیخته با جاهلیت و خرافات توهم گونه و توطئه ـ محور وجود دارد؛ که هرازگاهی خود را اینگونه ناخودآگاهانه آشکار می کند.
تا به اکنون سهل انگاری, توهم, تجاهل و شیوه انکارگونه و کوچک انگارانه مسئولین جمهوری اسلامی (از جمله رهبر و رئیس جمهور) در مورد خطر واقعی و حی و حاضر بیماری کرونا جان حداقل صدها هموطن را گرفته است و خانواده های بیشماری را داغدار کرده است و کشور را بسوی یک بحران مرگبار و خطرناک سوق داده است. در چنین شرایطی دست کم گرفتن و فروداشت کردن خطر کرونا و تمسخر و خوار شمردن اطلاع رسانی محق رسانه ها اگر خیانت تلقی نشود, در آنصورت باید آن را حداقل بعنوان تراوشات ناسنجیده فکری یک آدم مغرض, بیسواد و ناآگاه قلمداد کرد و به آن بهایی نداد.
دکتر عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
یکشنبه ١٨ اسفند ١٣٩٨